کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۱۸۱۸۵
تاریخ خبر:
گفت‌وگو با داوود بنی‌اردلان، نویسنده و کارگردان نمایش «نیمه تاریک ماه»

فناوری، ‌زندگی را به نابودی می‌کشاند

فناوری، ‌زندگی را به نابودی می‌کشاند

نمایش روابط میان انسان‌ها به بومی‌سازی نیازی ندارد انسان ایرانی در جهان امروز می‌تواند در هر جای جهان زیست و مناسبات را درک کند

هفت صبح، کیارش وفائی|  «نیمه تاریک ماه» تنها یک نمایش روی صحنه نیست؛ تجربه‌ای‌ست که مرزهای میان تئاتر، موسیقی و ارتباط بین انسان‌ها را به گونه‌ای متفاوت تعریف می‌کند. داوود بنی‌اردلان، نویسنده و کارگردان اثر، با رویکردی تجربه‌گرا جهانی را پیش‌روی مخاطب می‌گشاید که در آن صدا، تصویر و حرکت هم‌پای یکدیگر نقش‌آفرینی می‌کنند. این خلق تجربه از سوی کارگردان تماشاچی را نیز به شوق آورده است.

اردلان

تماشای این اجرا پر از انرژی بود. شبی که در سالن بودم، موج هیجان صندلی‌های پشت سرم به خوبی شنیده و حس می‌شد. شوقی که باعث شده بود حتی در راهروهای بین صندلی‌ها جای نشستن نباشد. بسیاری روی پله‌های میانی نشسته بودند تا تجربه دیدن نمایش را حتی در شرایط نامطلوب از دست ندهند. تصویری که شاید سال‌هاست دیگر در سالن‌های نمایش کمتر دیده می‌شود.

 

سالنی مملو از تماشاچیان مشتاق که از خیر فضای جلوی صندلی‌ها تا صحنه، پله‌های میان صندلی‌ها و حتی گاهی گوشه صحنه نیز نمی‌گذرند. شور دیدن نمایش این‌بار اما دلیل دیگری هم داشت. شور دیدن پادکسترها روی صحنه نمایش. آنان که صندلی پشتی نشسته بودند از تاریکی سالن پیش از آغاز نمایش استفاده کردند و با شوق از پادکست «رختکن بازنده‌ها» می‌گفتند.

 

آن‌ها ذوق‌زده دیدن کسانی بودند که پادکست‌های محبوب‌شان را می‌سازند. حسین امیدی، مرجان اتفاقیان، اهورا نیازی و الهه حسینی، در کنار چهره‌هایی از حوزه‌های متفاوت همچون سیاوش صفاریان‌پور (مجری، تهیه‌کننده، بازیگر و پادکستر)، بهزاد عمرانی (خواننده، بازیگر و پادکستر) و مژده محمدی (پادکستر و بازیگر) به این اثر چند صدایی، بُعدی تازه بخشیده‌اند. به بهانه تجربه‌ای متفاوت از تماشای نمایشی که شورانگیز است با داوود بنی‌اردلان، سیاوش صفاریان‌پور، بهزاد عمرانی و مژده محمدی، درباره پیوند میان روایت‌های صحنه این نمایش و تجربه‌شان به گفت‌وگو نشستیم.

 

 این فیلم ایتالیایی بر روابط پیچیده انسان‌ها و افشای رازها استوار است، شما برای بومی‌سازی چنین داستانی کدام بخش‌ها را تغییر داده‌اید تا به فضای مخاطب امروز ما نزدیک شوید؟

به این موضوع معتقد نیستم که برای نمایش روابط بین آدم‌ها، باید آن را از فیلتر بومی‌سازی عبور دهیم. بومی‌سازی برای زمانی بود که قرار شد آثار «مولیر» که با فرهنگ کشورمان تفاوت داشت برای اولین‌بار در ایران تولید شود. اینکه اصلا چرا آن زمان متون این نویسنده در ایران اجرا می‌شود و از نمایشنامه‌های «شکسپیر» چیزی روی صحنه نمی‌رود، به این دلیل بود آن زمان آثار «مولیر» در عثمانی ترجمه شده و کشور ما به دلیل نزدیکی‌اش به این کشور از متون این نویسنده در نمایش‌های صحنه‌ای خود استفاده کرد.

 

به همین خاطر وقتی هنرمندان می‌خواستند نمایشنامه «خسیس» را روی صحنه ببرند مجبور بودند متن نمایش را به فرهنگ ایرانی نزدیک کنند. چراکه برداشت عمیقی از اوضاع و شرایط اصلی متن و آن دوران نداشتند. امروز اما شرایط متفاوت است، با یک تلفن‌همراه و وجود اینترنت دیگر نیازی به بومی‌سازی هیچ چیزی احساس نمی‌شود.

 

نمایش «نیمه تاریک ماه» هم که از روابط انسانی می‌گوید اوضاع چنین است. گرچه در هر جامعه‌ای ممکن است تابوهای خاصی وجود داشته باشد، اما دیگر چیزی برای بومی‌سازی وجود ندارد. به‌طور مثال کسی که امروز در تهران زندگی می‌کند می‌تواند در انگلستان، فرانسه، آلمان یا آفریقا هم باشد که مناسبت‌ها و موقعیت‌های مشابه را تجربه کند.

 

 انتخاب عنوان «نیمه تاریک ماه» برای اقتباسی از فیلم «غریبه‌های کامل» چه لایه‌های معنایی تازه‌ای به داستان اضافه کرد؟

پیشنهاد این عنوان شش سال پیش از سوی بهزاد عمرانی داده شد. در آن زمان با نام اصلی اثر مشکل داشتم، عنوان «غریبه‌های کامل» در ترجمه‌ فارسی معنایی ندارد و جان کلام را به مخاطب منتقل نمی‌کند. همین‌طور درباره موسیقی به نام «سمت تاریک ماه» برای آلبوم رسیدیم و متوجه شدیم که این اسم تا چه اندازه با نام نمایشنامه «نیمه تاریک ماه» همخوانی دارد.

 

در متن نمایش تمامی اتفاق‌ها در شبی رخ می‌دهد که خسوف اتفاق افتاده، جهان از مدارش خارج می‌شود و آدم‌ها در این شب به دیوانگی می‌رسند. البته در نمایش ما، روایت‌مان از نیمه‌های تاریک زندگی آدم‌هاست، نیمه‌های تاریکی که در تلافی باهم بسیار جالب می‌شوند.

 

خطر مقایسه با منبع اصلی یکی از چالش‌های اقتباس است. شما چگونه این ساختار مینی‌مال را به زبان بصری و اجرای نمایش ترجمه کرده‌اید؟

زمان تولید احساس چنین خطری نداشتم. جالب این‌که شش سال پیش که نمایش را برای نخستین‌بار روی صحنه بردیم، سفیر و رایزن فرهنگی آن زمان ایتالیا به تماشای اثر نشستند. آنان فیلم اصلی را هم دیده بودند اما بعد از نمایش از گروه دعوت کردند. آنان مفهوم نمایش را به مفهوم فیلم اصلی نزدیک می‌دانستند. شب مهمانی برخی از دست اندرکاران فیلم هم حضور داشتند.

 

ما چند دقیقه از نمایش را آنجا روی صحنه بردیم؛ می‎خواستیم عوامل فیلم بدانند چه اقتباسی صورت گرفته و البته برای گروه ما هم جالب بود که ببینیم آنان که «غریبه‌های کامل» را مرور می‌کنند نظرشان درباره نمایش چیست؟ ضمن اینکه باید تاکید کنم، فیلمنامه اثر اصلی و نمایشنامه این نمایش آن‌قدر قدرت دارد که هرگز نگران مقایسه آنها با هم نیستم. ضمن اینکه از فیلم، فیلم‌های بسیاری به زبان‌های اسپانیایی، لبنانی، ترکی، آمریکایی و... ساخته شده است.

 

بازیگران نمایش را بیشتر براساس توانایی‌های تکنیکی برای بازی در فضای دیالوگ‌محور انتخاب کرده‌اید یا ویژگی‌های شخصیتی و انرژی گروهی؟

انتخاب بازیگران این نمایش براساس دو دلیل توامان رخ داد، بعضی براساس علاقه‌ام به جنس بازی‌هایشان و برخی با توجه به توانی که روی صحنه دارند. با این‌که بعضی از این بازیگران اولین‌بار است روی صحنه می‌آیند، می‌دانستم توان این را دارند که اتفاق ویژه‌ای را رقم بزنند. 

 

آیا در طول تمرینات لحظه‌ای پیش آمد که حس کنید مسیر اقتباس باید تغییر کند یا پایان‌بندی متفاوتی را رقم بزنید؟

این تغییر مسیر را شش سال پیش و در اجرای گذشته انجام داده بودم. در این اجرا، پایان به شکلی رقم می‌خورد که آدم‌ها می‌روند و مجدد باز می‌گردند و در این بازگشت تصمیم می‌گیرند دیگر وارد بازی نشوند چون آگاه شدند با افشای رازهایشان نابود می‌شوند.

 

در طول تمرینات به بازیگرانم می‌گفتم در این نمایش با سه گروه از آدم‌ها ارتباط داریم؛‌ دسته اول کسانی که در جامعه هستند، دسته دوم کسانی که کنار همراه زندگیشان قرار دارند و دسته سوم که تنها زندگی می‌کنند. آدم‌ها در هر کدام از این سه دسته چیزهایی دارند و لایه‌هایی را افشا می‌کنند که حتی برای خودشان هم جالب به نظر می‌رسد و باورشان نمی‌شود که با خودشان روبه‌رو شده‌اند. در نمایش دقیقا با این اتفاق روبه‌رو می‌شویم، شخصیت‌ها با مواردی روبه‌رو می‌شوند که به افشا می‌رسد.

 

 آثارتان لحن شاعرانه و استعاری دارند. در این نمایش که از یک متن به نسبت رئال اقتباس شده است چگونه این لحن را وارد جهان نمایش کرده‌اید؟

زیاد به لحن شاعرانه اعتقادی ندارم. در سال‌های گذشته چند نمایش براساس متون «وودی آلن» تولید کرده‌ام، چند پرفورمنس با محتوای ایران باستان، روابط انسان‌ها و عشق کار کرده‌ام؛ خط وصل همه آثاری که تولید کرده‌ام روابط انسانی بوده‌اند.

 

  اگر نمایش «نیمه تاریک ماه» یک گفت‌وگوی صمیمی با آینده باشد دوست دارید از چه چیزی حرف بزند؟

راستش را بخواهید هرگز نمی‌خواهم شرایط نمایش «نیمه تاریک ماه» را تجربه کنم. تصور می‌کنم تکنولوژی و زندگی مدرن همه‌چیز را در زندگی انسان‌ها به سمت نابودی سوق می‌دهد.

 

 

سایر اخبارفرهنگیرا از اینجا دنبال کنید.
کدخبر: ۶۱۸۱۸۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر