کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۹۳۸۶۶
تاریخ خبر:
آریل وینتر بازیگر خانواده‌ امروزی‌ آزارهایی که هنگام بازی در این فیلم دیده افشا کرد

لس‌آنجلس و خاطرات بدش را برای همیشه ترک می‌کنم

لس‌آنجلس و خاطرات بدش را برای همیشه ترک می‌کنم

مبارزه با محتوای خشونت‌آمیز و کمک داوطلبانه به قربانیان

هفت صبح، علی مجتهدزاده| آریل وینتر دختر باهوش سریال «خانواده‌  مدرن» است. بازیگر و خواننده آمریکایی با بازی در این سریال در کودکی خوش درخشید و مشهور شد. این سریال از آن سریال‌هایی‌ است  که وقتی در سال 2010 پخش شد کلی مخاطب جذب کرد و در همان سال جایزه‌  کمدی امی را به همراه چهار جایزه‌ی دیگر از آن خود کرد. حالا آریل وینتر بعد از بیش از یک دهه در آخرین مصاحبه‌ی اختصاصی با مجله‌  «مردم» گفته که لس‌آنجلس را برای همیشه ترک می‌کند. 

سریال Modern Family

ده سال پیش زندگی برای او شکلی دیگر داشت. دخترکی بود که در لس‌آنجلس زاده و پرورده و به دیدن دوربین خو گرفته بود. از چهار سالگی در تبلیغات تلویزیونی جلوی دوربین رفته و به همراه خواهر و برادرش چهره‌های محبوبی در میان بازیگران خردسال بودند.

 

9ساله بود که ستاره‌ اقبالش درخشید و استیون لویتان و کریستوفر لوید او را از میان انبوهی بازیگر خردسال دیگر برای بازی در نقش آکس دانفی دختر باهوش و درسخوان خانواده‌ی اصلی دانفی برگزیدند و توانست در کنار جولی بوون و تای برل در نقش مادر و پدرش و نیز سارا هیلند و نولان گود نقش بچه‌های این خانواده را بگیرد.

 

دورنمای ماجرا انگار خیلی خوب و دوست داشتنی به نظر می‌آمد. همه اعضای گروه بازیگری رابطه‌ی مهرآمیز و دوستانه‌ای با هم داشتند و انگار این بچه‌ها هم هیچ کم نداشتند. در اندک زمانی همه‌شان شهرتی به دست آوردند و نقدهای مثبتی هم که به سریال وارد شد (یادتان هست ما یک بار خواستیم ادایش را در بیاوریم که شد هفت‌سنگ؟) دامنه‌ی طرفداران آن را به تندی از مرزهای آمریکا فراتر برد.

 

ولی روی تاریکش را کسی ندید. آلکس سریال قرار بود بچه درس‌خوان باشد و شاید حتی تپل و از آن سو خواهر خشک‌مغزش تنها هنری که داشت همین که در دبیرستان بچه‌معروف باشد و همه برایش تب کنند. البته که آلکس هم هوادارانی داشت ولی آن‌ها توی دسته‌ بچه‌معروف‌ها نبودند و اسکل و خرخوان نامیده می‌شدند. کار به جایی رسید که توی یکی از قسمت‌های سریال آلکس به خواهرش می‌گفت این‌ها که الان کشته و مرده‌ تو هستند قرار است در آینده برای کشته‌مرده‌های من کار کنند.

 

دقیقا از همین‌جا سر چیزی باز شد که الان وینتر آن را آزار روانی شماره دو خودش در بچگی می‌نامد. می‌گوید که همه‌جا توی سایت‌ها تپل بودن من را مسخره می‌کردند و نظرات زشتی می‌دادند که هرچه زور می‌زدم نادیده بگیرم نمی‌شد. مگر یک بچه‌ ده دوازده‌ساله چقدر مهارت روانی دارد که بتواند از بیخ این همه چیز بگذرد.

 

در نظر داشته باشیم که او یک دختر در آستانه‌ی بلوغ بوده و از این جهت هر تلنگر یا کنایه‌ای ده‌ها برابر برایش کار می‌کرده. کار به همین‌جا تمام نمی‌شود. حالا بیایید و آزار شماره یک را در نظر بگیرید که وجود مادری بالای سرش بوده که دخترک بینوا را آزار جسمی و روانی پیوسته می‌داده و همانجور که وینتر گفته یکی از اصلی‌ترین منابع او برای اینکه بفهمد روی اینترنت چه‌ها بهش می‌گویند همین مادر بود.

 

قضیه به این سادگی‌ها نبود و نمی‌شد به راحتی کاری صورت داد و اینجا هم بخت او شکفت چون خواهری داشت که چندسالی از او بزرگتر بود و وقتی فهمید مادرشان کریزولا جان بچه‌ی نگونبخت را به دهان و ناخن سوهان می‌زند دست بلند کرد و وارد عمل شد. سرانجام دعوی را به دادگاه بردند و مدارک آنقدر زیاد بود که در اکتبر سال 2012 دادگاه سرپرستی وینتر را از کریزولا گرفت و به خواهر او داد و این ماند تا هفده‌سالگی‌اش. از آن به بعد استقلال خودش را به دست آورد و تازه فصلی نو در زندگی‌اش آغاز شد.

 

به گفته‌ خودش: «باز شکر که سال‌های آخر نوجوانی‌ام را در بردم. دیگر با مادرم حرف نمی‌زنم. بگذارید همه‌جا برود جا بزند که من دروغگو‌ام. ما دادگاه رفتیم و خواهرم سرپرستم شد. همین برای من بس. دیگر دوست ندارم درباره‌اش حرف بزنم.»

 

ولی کار به این آسانی‌ هم نبود. به گفته‌ی خودش این زخم‌ها که در بچگی برداشته مانده‌اند و اگرچه گود نشسته‌اند ولی جای‌شان که پاک نشده. این روزها او تازه توانسته بعد مدت‌ها روانکاوی و روان‌درمانی اندکی با گذشته‌ی خودش مهربان شود و با دیدی روشن‌تر به گذشته نگاه کند. 

 

وینتر به مجله‌ «مردم» گفته: «دیگر لس‌آنجلس را دوست ندارم. همه خاطرات بد زندگی‌ام مال آنجاست. روزگاری بود که همه‌جا بودم و همه‌کس درباره‌ من هرچه دلشان می‌خواست می‌گفتم. مادرم هم که قوز بالا قوز. یادم نمی‌رود در یک روز تنها از سه جا شنیدم که آدم‌بزرگ‌ها درباره‌ من نوشته‌اند که این وینتر شبیه یک دختر باردار است و دیگری نوشته بود برای دوربین زیادی زشت است و حتی یکی بهم گفته بود هرزه‌ چاق. آخر بی‌رحمی هم حدی دارد. ناسلامتی فقط چهارده سالم بود. اعتماد به نفسم دود شده بود رفته بود هوا. به جایی رسیده بودم که دوست نداشتم توی آینه نگاه کنم.»

 

ولی الان از خودش راضی است و به همراه نامزدش از لس‌آنجلس رفته‌اند هرچند: «بازیگری و تهیه‌کنندگی را کنار نگذاشته‌ام. الان برای خودم برنامه‌ی آشپزی ضبط می‌کنم و دوست دارم برای خودم کار کنم.» سوای این در گروه‌های مبارزه با محتوای خشونت‌آمیز در اینترنت عضو است و داوطلبانه به قربانیان یاری می‌رساند. او خودش را یک نجات‌یافته می‌داند که خیلی چیزها از سرش گذشته ولی هنوز زندگی را به چشم یک داستان می‌داند که برای او تاز آغاز شده.

 

سایر اخبار فرهنگی را از اینجا دنبال کنید.
کدخبر: ۵۹۳۸۶۶
تاریخ خبر:
ارسال نظر