فیلمهای پرفروش این روزها و نازل شدن سلیقه مخاطبان

مخاطب به مرور متر و معیارهایش تقلیل پیدا میکند و وقتی به خودش میآید که کار از کار گذشته است
هفت صبح، عبدالجواد موسوی| نمیدانم این لیست پرفروشترین فیلمهای سینمای ایران را دیدهاید یا نه؟ هر بار که این لیست منتشر میشود، اوضاع نابسامان فرهنگی مملکت بیشتر و بیشتر چهره نشان میدهد. یک زمانی حتی در دهههای چهل و پنجاه که غلبه با سینمای فارسی و رقص و آواز بود، اوضاع این قدری خراب نبود که حالا. البته خدا را شکر فیلم «عقابها» با بیشترین میزان مخاطب هنوز در صدر جدول است اما از عقابها که بگذریم بقیه جدول فاجعهبار است و نشان میدهد لودگی و ابتذال گوی سبقت را از همه فیلمها ربودهاند.
زیادی آرمانگرا نیستم و گرایش مردم به فیلمهای کمدی را نشانه بدی نمیدانم اما این فیلمها که در رقابت از دیگر فیلمها پیشی گرفتهاند هر چیزی میتوانند نام گرفت الا کمدی. الا سینما. اگر «اجارهنشینها» و «لیلی با من است» و «مارمولک» در این لیست قرار داشتند اوضاع فرق میکرد. در آن صورت نهتنها نگران نمیشدیم که میتوانستیم افتخار کنیم به سطح سلیقه مخاطبان سینما اما این فیلمها نه فیلمنامه درست و حسابی دارند نه بازیگری درخشانی، نه کارگردانی قابلتوجهی و نه حتی چهارتا شوخی درست و حسابی و بدیعی.
من مجبور شدم برای اینکه قضاوت نامنصفانهای نداشته باشم، بعضی از این فجایع را ببینم. با این امید که دستکم کمی بخندم و بتوانم به خودم دلداری بدهم که مردم سرزمین من خستهاند و حق دارند برای التیام رنجها و مصیبتهایشان به چنین چیزهایی رو بیاورند اما حتی دریغ از یک لبخند.
پس چه چیزی بخش قابلتوجهی از مردم را ترغیب میکند تا به دیدن این محصولات بیکیفیت بنشینند؟ حقیقتش این است که میل به محصولات بنجل و بیارزش یکدفعه اتفاق نیفتاد. اگر به لیست این فیلمها در دورههای مختلف نگاه کنید، متوجه میشوید عرضم را. سالبهسال دریغ از پارسال. مخاطب به مرور تن میدهد به بد سلیقگی. مخاطب به مرور توقعش پایین میآید.
مخاطب به مرور متر و معیارهایش تقلیل پیدا میکند و وقتی به خودش میآید که کار از کار گذشته است. اگر همین فیلمهایی که امروز در شمار پرمخاطبان و پرفروشها قرار گرفتهاند در دهه شصت یا هفتاد به اکران میرسیدند شک نکنید که با لعن و طعن مخاطبان روبرو میشدند و به احتمال قریب به یقین در همان هفته اول اکران به دلیل عدم استقبال تماشاگران از پرده پایین کشیده میشدند.
در ضمن این اوضاع شرمآور فقط به سینما مربوط نمیشود. تیراژ پایین کتاب، اوضاع بد موسیقی، وضعیت شعر و در کل ادبیات جدی و قابل تأمل، همه و همه چیزی هستند در همان حد و حدود فیلمهای صدر جدولی. ای کاش دستکم در چنین وضعیتی به حال و روزمان وقوف داشته باشیم. شاید در این صورت امیدی به نجات باشد.