تمام مناطق آموزش و پرورش را تعطیل کنید!

به نظر من طرح رتبهبندی معلمان همچنان ضروری است، اما نباید تنها از زاویه حل مشکلات معیشتی به آن نگاه کرد
هفت صبح، مرتضی حاجی| در ادوار مختلف، حتی پیش از انقلاب و پس از آن، دولتها همواره تلاش کردهاند که شرایط معیشتی مناسبی برای معلمان فراهم کنند. اما در هیچیک از این دورهها آنطور که باید و شاید موفق نبودهاند. این موضوع نشان میدهد که روشهای کنونی بهاندازه کافی مؤثر نبوده است؛ یعنی اینکه همیشه به دنبال افزایش بودجه آموزش و پرورش و ترمیم حقوق معلمان باشیم، نتوانسته است نیازها را برطرف کند.
حتی در برخی دورهها که افزایش بودجهها نسبت به تورمی که گریبان گیر کشورمان است، کم بوده یا تقریباً معادل آن بوده است، در برخی دورهها مانند اصلاحات نیز معلمان توانستهاند از افزایشهایی بهرهمند شوند، ولی این موارد استثنایی بودهاند و نتوانستهاند دوام پیدا کنند. بنابراین، به نظر میآید اگرچه دولتها علاقهمند به تأمین رضایت معلمان از لحاظ وضعیت معیشتی هستند، اما محدودیت منابع، کمبود درآمد دولت و هزینههای سنگین دولتی که پس از انقلاب نیز بهویژه با گسترش سازمانهای اداری و مصرفکنندگان بودجه این رقم افزایش یافته است، مانع از تأمین رضایت معلمان شده است.
به همین دلیل، فکر میکنم باید به دنبال راهکار جدیدی باشیم. این راهکار نیازمند این است که گروهی از دلسوزان و صاحبنظران در حوزههای اقتصاد اجتماعی و تعلیم و تربیت گرد هم آیند و بهطور دقیق راجع به این موضوع فکر کنند. باید آنها بهطور کارشناسی و دقیق از میان ایدهها و نظریههایی که وجود دارد، روشهای جدیدی برای کاهش هزینهها، مصرف بهینه منابع آموزش و پرورش و بهبود وضعیت آموزشی در سطح کشور پیدا شود.
طرح رتبهبندی معلمان زمانی که پایهگذاری شد، به منظور ارزیابی و امتیاز دادن به معلمان بود که در انجام وظایف خود و تحقق اهداف آموزش و پرورش تلاش بیشتری کردهاند و بهطور مؤثرتر عمل کردهاند. این معلمان بهطور علمی بهروز شدهاند، از روشهای نوین تدریس استفاده کردهاند و خلاقیت و ابتکار به خرج دادهاند، بنابراین شایسته دریافت امتیاز بیشتر بودند. در واقع، هدف اصلی رتبهبندی این بود که معلمان موفقتر نسبت به کسانی که در این زمینهها موفقیت کمتری داشتند، امتیاز بیشتری بگیرند.
اما به دلیل مشکلات معیشتی معلمان، متأسفانه این طرح از هدف اصلی خود فاصله گرفته است و تبدیل به یک کمک معیشتی برای معلمان شد. باید تأکید کنم که بهبود وضعیت معیشتی معلمان امری ضروری است و باید به آن پرداخته شود. اما حتی اگر وضعیت معیشتی معلمان بهبود یابد و آنها راضی باشند، باز هم تفاوتی وجود دارد میان معلمانی که بهروز و توانا هستند و از تکنولوژی استفاده میکنند تا معلمانی که به روشهای سنتی عمل میکنند. لذا این معلمان باید رتبه بالاتری داشته باشند.
بنابراین، به نظر من طرح رتبهبندی معلمان همچنان ضروری است، اما نباید تنها از زاویه حل مشکلات معیشتی به آن نگاه کرد. بلکه باید بهعنوان یک مشوق برای ایجاد انگیزه بیشتر و تلاش مؤثرتر در تحقق اهداف آموزش و پرورش در نظر گرفته شود. اگر با این نگاه به موضوع توجه کنیم، میتوان گفت که طرح رتبهبندی تاکنون چندان موفق نبوده است.
هدف این طرح بهطور کتبی مطرح شده است، اما عملیاتی شدن آن به دلیل نیازهای معیشتی روزافزون معلمان تحت تأثیر قرار گرفته است و بیشتر به سمت حل مشکلات معیشتی معلمان رفته است، در حالی که هدف اصلی ارتقای کیفیت کار معلمان بوده است. متأسفانه این هدف هنوز بهطور کامل مورد توجه قرار نگرفته است.
برای رتبهبندی، طبیعتاً به ارزشیابیهای دقیق و سختگیرانه نیاز است و باید بدون هیچ گونه ملاحظهای عملکرد معلمان بررسی شود. اما در حال حاضر به دلیل فشارهای معیشتی، این ارزشیابیها و بررسی عملکردها به سهلگیری کشیده شده است و به همین دلیل نمیتوان گفت که این طرح به اهداف خود دست یافته است و انگیزهای که باید ایجاد میکرد، هنوز بهطور کامل محقق نشده است.
نظری که من دارم این است که تمام مناطق آموزش و پرورش را میتوانیم تعطیل کنیم. در هر استان یک اداره کفایت میکند. در این صورت این ساختمانهای بزرگی که به ادارات اختصاص پیدا کرده است، آزاد میشوند و به فضای آموزشی تبدیل میشوند. همچنین بسیاری از این نیروهایی که کادر آموزشیاند و کار اداری انجام میدهند، به سر کار اصلیشان یعنی کار آموزشی بر میگردند. به نظرم هیچ مشکلی از لحاظ اداری نیز پیش نخواهد آمد، بلکه سرعت عمل نیز بیشتر خواهد شد.
در ادامه پیشنهاد میکنم که مدارس باید به یک واحد حقوقی مستقل تبدیل شوند. به جای ساختار فعلی که در آن یک رئیس و چند کارمند اداری در مدرسه حضور دارند، باید مدارس به مؤسسات آموزشی مستقل تبدیل شوند که تحت نظر هیئتامنا قرار دارند. هیئتامنا میتواند از نمایندگان اداره آموزش و پرورش، نمایندگان مدیریت محلی مانند شورای شهر و نمایندگان معلمان و والدین دانشآموزان تشکیل شود.
مدارس مستقل میتوانند معلمان خود را از میان افرادی که دارای کارت صلاحیت حرفهای هستند، انتخاب کنند. این کارتها توسط سازمان مردم نهادی مانند «سازمان نظام معلمی» یا حتی خود وزارت آموزش و پرورش صادر شود. بدین ترتیب، معلمان از بین دارندگان کارت صلاحیت حرفهای انتخاب میشوند و میتوانند بهطور دائمی در همان مدرسه فعالیت کنند، بدون اینکه بهطور مداوم از یک مدرسه به مدرسه دیگر منتقل شوند.
اینطور نخواهد بود که معلمی در مدرسهای چند روز یا چند سال کار کند و تجربه به دست آورد، سپس به یک مدرسه، منطقه یا شهر دیگر منتقل شود. همینطور چون که همه آنها کارمند آموزش و پرورش هستند، وزارتخانه آنها را از منطقه محروم به منطقه برخوردار منتقل کند و اغلب آنها در پایان سالهای خدمتشان در شمالیترین مناطق تهران یا مرکز استانها بازنشسته شوند.
از آن طرف دائما مناطق محروم ما از معلم باتجربه تخلیه شود و معلمهای کم تجربه تازه کار داشته باشد، اما در مناطق برخوردار از معلمهای باتجربهتر استفاده شود. از طرف دیگر بودجه مدارس نیز باید تحت نظر هیئتامنا تخصیص یابد و هر مدرسه بر اساس تعداد دانشآموزان خود، بودجهای دریافت کند و زیر نظر هیئت امنا بودجه را هزینه کند. این تغییرات باعث میشود که مدارس برای جذب دانش آموز بیشتر با رقابت بیشتری مواجه شوند و به لحاط کیفیت آموزشی کارآمدتر شوند.
همچنین مدارس ناکارآمد و کوچک ازسیستم خارج شوند. از آن طرف، این همه ادارهای که تخلیه شده، به مدرسه جدید اختصاص پیدا میکند. آن ساختمانهای فرسوده و مدرسه ناکارآمد نیز یا مجبورند خودشان را بهروز کنند، یا اینکه محکوم به تعطیل شدن هستند. در تجربهای که در گذشته انجام شد، مدارس هیئتامنا موفق شدند علاوه بر پرداخت بهتر به معلمان و ایجاد کلاسهای فوقبرنامه و فعالیتهای مختلف، در پایان سال مبلغ اضافی نیز به دست آورند که نشاندهنده مصرف بهینه منابع است.
به نظر من اگر این روش کلیاتش مورد پذیرش برای مطالعه قرار بگیرد و نتیجه آن مشخص شود، به تدریج این کار میتواند انجام شود. اگر دولت بهویژه آقای دکتر پزشکیان به این موضوع توجه کند و فرصتی برای مطالعه و تجربه در چند مدرسه فراهم آورد، نتایج مثبتی به دست خواهد آمد و وضعیت معیشتی معلمان بهبود خواهد یافت.