از بچههای کوچه یاد بگیریم

ای کاش معترضان پُرحاشیه هم اندکی از خلقوخوی اهل فرهنگ را چاشنی اعتراضاتشان میکردند
هفت صبح، عبدالجواد موسوی | فستیوال کوچه آبرومند آغاز شد و باشکوه به کار خویش پایان داد. هرچند بعضیها دوست داشتند این اتفاق دوستداشتنی را به حواشی جنجالی پیوند بزنند اما هوشمندی دستاندرکاران این فستیوال مانع از تحقق اغراض و اهدافشان شد. معرفی سه محل رسمی برای برگزاری فستیوال باعث شد تا همان بعضیها نتوانند اتفاقات بیرونی را به بچههای کوچه نسبت دهند و پایان خودخواسته فستیوال آن هم به مناسبت شراکت در همدردی و سوگواری بندرعباسیها باعث شد تا بدخواهان زبان در کام کشند و دستکم تا سال دیگر صدایشان در نیاید.
همه این اتفاقات نشان داد برخلاف تصور کسانی که جهان را از دریچه تنگ سیاست میبینند هنوز هم اهالی فرهنگ قابل اعتمادترین آدمهای این سرزمینند. جالب اینکه بچههای کوچه خیلی زودتر از صدا و سیمایی که دعوی ملی بودن دارد به همدردی با مردم ایران برخاستند.
صدا و سیماییها 24 ساعت بعد از فاجعه و تازه آن هم بعد از فشار افکار عمومی مجبور به واکنش شدند اما کوچهایها در دم جشنواره را به سوگواره بدل کردند و بعد هم به احترام داغدیدگان برنامههایشان را نیمهتمام رها کردند. اما این فستیوال علاوه بر حاشیهسازانِ پُرحاشیه، منتقدان دیگری هم داشت. منتقدانی که معتقد بودند چهرههایی که قرار است بهعنوان چهرههایی ادبی در این فستیوال حضور پیدا کنند شانیت لازم را ندارند.
آنها معتقد بودند جنوب و بهخصوص بوشهر چهرههای ارزشمند و جدی ادبی دارد و لازم نیست سلبریتیهایی که از حیث ادبی وزن و اندازهای ندارند بهعنوان نویسنده و اهل ادبیات معرف این خطه باشند. در مقابل کسانی هم گفتند که اتفاقات ادبی جدی بهخودیخود در این سرزمین مخاطب ندارد و چارهای نیست جز آنکه از همین طریق مخاطب عام را به سمت ادبیات جدی سوق دهیم. میشود برسر این موضوع بحث کرد.
حتی میشود اهالی رسانه با دستاندرکاران فستیوال وارد بحث و گفتوگو شوند. یا اینکه مناظرهای بین آنها و منتقدان ترتیب دهند تا حرفهای دو طرف شنیده شود. خوبی منتقدان فرهنگی فستیوال کوچه این است که شما میتوانید با آنها وارد بحث و گفتوگو شوید. آنها نه زور مردمآزاری دارند و نه ابزاری برای محدود کردن و تهدید دیگران.
آنها هم مثل بچههای کوچه دغدغه فرهنگ دارند و چه بسا دغدغه آنها جدیتر هم باشد. مهم این است که میشود با آنها حرف زد. میشود گفت و میشود شنید. میشود با آنها تعامل داشت. میشود از آنها چیزی یاد گرفت. ای کاش معترضان پُرحاشیه هم اندکی از خلقوخوی اهل فرهنگ را چاشنی اعتراضاتشان میکردند و به جای تهدید و شعارهایی مثل: این آخرین اخطار است، با هموطنانشان گفتوگو میکردند. ای کاش...