کت و شلوار تسلیم نمیشود

پوشش نامناسب خبرنگار در مصاحبههای تصویری میتواند تمرکز مخاطب را از محتوای گفتگو دور کند
هفت صبح | چندی پیش ویدئویی از یک خبرنگار با شلوار جین چروکیده، کفشهایی خاکگرفته، ظاهری آشفته دیدم که برای ساعتی مقابل یکی از دولتمردان سابق نشسته بود تا با او گفتوگویی تصویری انجام دهد. فارغ از قاببندی و چینش صحنه، حتی اگر چشممان را روی پرسشها و واکنشهای آن خبرنگار به پاسخهایی که میشنید ببندیم، از یک مسئله نمیتوان گذشت: پوشش خبرنگار تا چه حد شأن روایت را میسازد یا میشکند؟
اولین جملهای که هر خبرنگار ممکن است در نخستین روز کلاس «اخلاق حرفهای در رسانه» یاد بگیرد آن است که خبرنگار، قهرمان داستان نیست؛ راوی داستان است و وظیفه او کوشش برای روشنکردن واقعیت نزد مخاطب است و قرار نیست مرکز توجهات باشد. در رسانههای تصویری که تصویر پیش از واژهها سخن میگوید، ظاهر خبرنگار میتواند روایت را بسازد یا ویران کند. پوشش و نحوه لباس پوشیدن، زبان خاموشی است که پیش از طرح هر پرسش و پاسخ، پیام مستقل خود را به مخاطب میرساند.
لباس: رسانهای بیصدا اما پرقدرت
نحوه لباس پوشیدن در رسانه، بهویژه رسانههای تصویری، امری فراتر از سلایق شخصی است که میتواند گویای حرفهایگری، احترام به موقعیت و درک بافت فرهنگی و اجتماعی موضوع خبر باشد. انتخاب نادرست لباس خبرنگار میتواند اعتماد مخاطب را خدشهدار کند، شأن رسانه را زیر سوال ببرد، حتی جان خبرنگار را در میدان به خطر بیندازد.
اگر همان ویدئوی پخششده را دیده باشید، مشاهده میکنید مجری-خبرنگار پای روی پا انداخته، لباسی کاملا چروکیده دارد و مدام با پاچه شلوارش بازی میکند، در حالی که دولتمرد سابق با لباس کاملا رسمی مقابل دوربین نشسته است. فارغ از اینکه محتوای این گفتوگو چه میتواند باشد، مخاطب در نگاه اول متوجه این تضاد و بینظمی حیرتانگیز پوشش خبرنگار میشود. این آشفتگی نهفقط اعتبار گفتوگو را مخدوش میکند، بلکه احترام به مصاحبهشونده و شأن رسانه را تحتالشعاع قرار میدهد. این وضعیت که بارها در رسانههای تصویری داخلی دیده میشود، اثبات میکند افرادی که این روزها دوربینی دارند، لوکیشنی مییابند و قرار گفتوگویی تنظیم میکنند، بیتوجه به برخی ظرائف، صرفا میخواهند برنامهای بسازند و برخی اصول حرفهای از جمله شیوه پوشش و اعتبار ظاهری (face validity) را نادیده میگیرند. اینجاست که اصل «پوشش بهمثابه روایت» معنا مییابد: وقتی اعتبار ظاهری با موقعیت گفتوگو همخوان نباشد، روایت پیش از آنکه شروع شود، فرو میریزد.
نمونههای جهانی: وقتی لباس، روایت میکند
رسانههای حرفهای جهان این درس را خوب آموختهاند و آن را به کار میبندند. کریستین امانپور، خبرنگار مشهور CNN، در مصاحبههای استودیویی و رسمی با رهبران سیاسی، تمایل دارد از کتوشلوارهای سفارشی در رنگهای مختلف مانند کرم روشن و بنفش، آبی یا قرمز استفاده کند. وی در گفتوگو با مقامات سیاسی جمهوری اسلامی اغلب با رنگهای تیره ظاهر شده است. روی صندلی لَم نمیدهد، شقورق مینشیند تا استقلال و اقتدار خود و رسانهاش را به نمایش بگذارد. او در این پوشش و با این رفتار ظاهری، این پیام را به مخاطب و گفتوگو شونده القا میکند که من آماده و جدیام. اما این یک موقعیت رسمی است. اگر خبرنگاران رسانههای تصویری در موقعیتهای دیگری قرار بگیرند، مثلا در صحنه آتشسوزی، بلایای طبیعی، جنگ، دیگر نمیتوانند با لباس رسمی ظاهر شوند و به طور طبیعی شیوه پوشش آنها تغییر میکند. در چنین شرایطی آنها با لباسهایی ساده، بدون زرقوبرق و اغلب تیره حاضر میشوند تا از این طریق همدلی خاموش خود را با آسیبدیدگان نشان دهند.
گاهی خبرنگاران زن در مراسم عزاداری، معنوی، آیینها و مناسک دینی، اماکن مذهبی و مساجد، معابد، برخی کلیساها با شال یا روسری تیرهرنگ مقابل دوربین میروند که این امر نه از سر اجبار یا التزام به احکام شرعی، بلکه نشان از درک فرهنگی است که حامل پیام مهم و اثرگذاری به مخاطبان است.
آراسته برابر قدرتمندان، همراه با مردم و رنجدیدگان
در ایران، پوشش خبرنگاران گاه در کشاکش هنجارهای حرفهای، فشارهای سیاسی و انتظارات فرهنگی مغفول واقع میشود. گاهی دیده میشود خبرنگاران رسانههای تصویری همهجا با لباس رسمی (کتوشلوار) یا نیمهرسمی حاضر میشوند؛ از حضور میان مردم برای تهیه گزارش درباره گرانی گرفته تا گزارش ناآرامیهای خیابانی یا گزارش از وضعیت سیلزدگان و آسیبدیدگان زلزله. یکی از بهترین نمونههای آن که در فضای مجازی چرخید، حضور یکی از خبرنگاران صداوسیما با لباس نیمهرسمی میان سیلاب بود. وقتی خبرنگار با لباس رسمی، عینک فتوکرومیک یا دودی برای تهیه گزارش مردمی از گرانیها به مراکز خرید میرود و قصد دارد با مردمانی گفتوگو کند که از وضع بد اقتصادی نالانند، شیوه پوشش وی فاصلهای بصری ایجاد میکند و پیش از آنکه بخواهد گفتوگو را آغاز کند، هم به مخاطب و هم به گفتوگوشونده این پیام را القا میکند که «ما از شما نیستیم.»
بارها خبرنگارانی را دیدهایم ضمن حضور در مناطق سیلابی یا زلزلهزده با کفشهای رسمی یا لباسهای اتوکشیده میان چادرهای آوارگان قدم میزنند، تصویری ناهماهنگ که نه فقط اعتماد مردم محلی را جلب نمیکند، بلکه حس بیتفاوتی را به مخاطبان منتقل میکند. اصل کلیدی اما نانوشتهای وجود دارد که میگوید برابر اهالی قدرت آراسته باش اما برابر رنج و درد مردم محو شو. پوشش مرتب و حرفهای خبرنگار در مواجهه با سیاستمداران یا در نشستهای رسمی، ابزار قدرت خبرنگار است. اما همین آراستگی اگر به دل بحران برده شود، نمایشی و بیمعناست.
گاهی ظاهر خبرنگار هم خبر میشود
امروز که ویدئوهای میدانی در توییتر و اینستاگرام میلیونها بار دیده میشوند، ظاهر خبرنگار دیگر فقط یک انتخاب نیست؛ بخشی از خبر است. رعایت این اصل شأن روایت را زنده نگه میدارد. اما برعکس، اگر خبرنگاری که لباسش بیش از اندازه جلب توجه کند پیش از آنکه لب به سخن بگشاید، خبر را قربانی خودنمایی خود کرده است. از این روست اغلب خبرنگاران حرفهای با عینک دودی، حتی با عینکهای طبی فتوکرومیک هم جلوی دوربین نمیروند، مبادا چیزی در صورتشان بیش از اندازه خودنمایی کند.
رشد شبکههای اجتماعی، بسیاری از خبرنگاران را وسوسه میکند جلوی دوربین ظاهر شده، به ستارههای عرصه رسانه تبدیل شوند. آنها ستارهشدن را جای خبرنگاری مینشانند. این دسته از خبرنگاران با شیوه پوشش خود فریاد میزنند: «من مهمترم.» این وضعیت در روزنامهنگاری حرفهای جایی ندارد، زیرا شیوه پوشش باید روایت را تقویت کند، نه آن را برباید.
زبان لباس آنچه باید آموزش داده شود
رسانههای خبری میتوانند با برگزاری دورههای آموزشی نحوه پوشش، با حضور اساتید رسانه و طراحان لباس، خبرنگاران را برای انتخاب ظاهری متناسب با هر موقعیت آماده کنند. هدف این دورهها آن است که خبرنگاران بیاموزند وقتی مقابل دوربین میایستند، روایتشان باید با مخاطب سخن بگوید، نه ظاهرشان و این درک را به زبان لباس ترجمه کنند. خبرنگار نه ردای پادشاه میپوشد، نه لباس رزم بر تن میکند. او باید فروتن، دقیق و هماهنگ با صحنه باشد، چون راوی داستان است، نه قهرمان داستان. ظاهر او نخستین جمله روایت اوست، جملهای که اگر بد نوشته شود، کل روایت را خراب میکند.