واقعیت در جستار؛ جایی برای بیپرده حرف زدن از حقیقت زندگی دنیایِ بیمرز تفکر

جستارنویسی در ایران ریشههای عمیق تاریخی دارد که باید شناخته شود
صالح رجایی | در سالهای گذشته جستارنویسی و ترجمه جستار در ایران رواج قابل توجهی داشته و با فاصلهای قابل تأمل جستارخوانی میان خوانندگان با اقبال ویژهای همراه بوده است. همین اقبال خوانندگان باعث شده تا ناشران بخشی مجزا با عناوینی مثل ناداستان، جستار و یا تکنگاری ایجاد کنند. همین توجه اقبال دلیل شکلگیری سوالاتی میشود. چرا این فرم نوشتار با استقبال مواجه شده؟ ویژگی اصلی که خوانندگان این قالب ادبی را دنبال میکنند چیست؟ مبدأ نوشتاری این گونه ادبی در جهان و ایران از کجا نشانهگذاری شده است؟ اینها مواردی است که سعی میشود در این یادداشت به آنها پرداخته شود.
سرپنجههای واقعیت تنیده در روایت
قالبهای ادبی که برای نوشتن و نگاریدن، در اختیار نویسندگان قرار دارد متفاوت و مانند پوشش گیاهی متنوع با ویژگیهای مختلف هستند. همین امکان گسترده ادبیات که پیش روی خالق قرار دارد، جهان ذهن او را قابل کشف میکند و این اصلیترین عنصر جذابیت برای مخاطب است. اهالی ادبیات به نوشتهای اعتبار میدهند که تصنع قصه در آن ملموس نباشد و خواننده با جریانی روان و خوانا مواجه شود. همین روانبودگی و جاریبودن وجه تمایز جستار میشود و آن را خواندنی میکند. حاصل مشاهده و ادراک نویسنده از یک پدیده در جستار جان میگیرد و به خواننده منتقل میشود. اگر این ادراک را برآمده از دل و جان نویسنده تلقی کنیم، باید این سخن سعدی را پذیرفت که «هرچه از جان برون آید، نشیند لاجرم بر دل».
بستری برای گفتوگو
مشخصا اصلیترین ویژگی جستار را باید بستر آزادنویسی دانست. نویسنده میتواند آزادانه تفکر و ادراکش را بنویسد و خواننده خود را مقابل متنی شخصی قرار دهد و با او به گفتوگوی رو در رو بنشیند. جستارنویس میکوشد تا از ایجاد چارچوب نظری و فکری برای مفاهیم دوری کند تا آنچه را که خواننده با آن مواجه میشود بدون واسطه و اعمال نظر باشد. اساسا همین عریان بودن شکل مواجهه با مفاهیم است که جستار را به قالبی خواندنی تبدیل کرده و در چند سال اخیر مخاطب زیادی به خود جذب کرده است.
جستار در جهان
نخستینبار اواخر قرن شانزدهم و اوایل قرن هفدهم میلادی، نوشتههایی منتشر شدند که به نویسنده این اختیار را داده بودند که در نوشتن اختیار بیشتری داشته باشند. میشل دومونتنی از عبارت essai برای معرفی یکی از مجموعههایش استفاده کرد. فرانسیس بیکن کمی بعد از عبارت essay (جستار) استفاده کرد.
ریشههای ایرانی جستار
در میان فارسینویسان نمیتوان بهطور مشخص نوشتهای را سرآغاز جستارنویسی خواند، اما میتوان سفرنامه ناصرخسرو را نوعی جستار دانست. پیشتر از آن نوشتههای بیهقی و عطاملک جوینی در قالب روایت تاریخ را هم میتوان جستار دانست. هرچند برای یافتن ریشههای جستار باید به بلندای قد و قامت این کتابها در تاریخ، به گذشته برگردیم. در میان معاصران، شاهرخ مسکوب و جلالآلاحمد را پیشگامان جستارنویسی بدانیم و تلاششان را برای این قالب ادبیات مهم برشماریم.
یک پیشینه از دست رفته
در پایان باید گفت این قالب ادبی، بنا به تعریف فعلیاش، ریشهای تنومند در ادبیات ایران دارد و تا قرنها به گذشته برمیگردد. پس بیراه نیست که ایرانیان با این قالب ادبی رابطهای نزدیک دارند و از آن استقبال میکنند. جستار با پیشینه تاریخیاش در ایران و جایگاه ارزشمندی که در درازای سالها داشته هرگز به شکل تئوری پرداخته نشده است. این گذشته آینده را نامعلوم میکند. باید منتظر ماند و دید سرنوشت این قالب ادبی به کدام سمت میرود. آیا همچنان میراثدار نیاکان و وفادار به خوانندگانش باقی میماند یا آمیخته با رنگ بازار میشود.