کت را چه کسی میپـوشد؟

نسل تازه تبلیغات برای اینستاگرام نه محتوا نه چهره
هفت صبح| رائفیپور است دیگر. هرجا میرود پر خبر میشود. توفیری ندارد سخنران یک جلسه باشد، یا عکسی از دیدار غیررسمیاش منتشر شود. چرا همه خبرهایش را پیگیری میکنند قطعا دو دلیل دارد. اول آنکه او با اظهارنظراتش جنجال میآفریند. همنظری یا مخالفت با نظرهایش محلی از اعراب ندارد. موافق و مخالف هر دو پیگیر حرفهایش هستند، آن را منتشر میکنند، گاهی با مخالفتهای آتشین که به ناسزا میانجامد و گاهی استاد استاد گویان. دومی اما از اولی مهمتر است. علیاکبر رائفیپور و تیم همراهش به خوبی فضای رسانه امروز را میشناسند. او میداند چه جملهای بگذارد تا لشکر تشنگان مطالب پشتپرده و افشاگری را فرابخواند، تیماش میدانند با کاتهای دقیق، از حرفهایش ترند روز بسازند.
کت تن کیست؟
اینبار اما فقط کت به تن کرده است، بدون اینکه حرف بزند، تصویرش به وقت پرو لباس تبدیل به ویدیوی جنجالی شده است. اینکه چرا کت پوشیدن رائفیپور باید چنان جذاب باشد هم دلایل خودش را دارد. علاقهمندان اینستاگرام همیشه دنبال همهچیز هستند!این همهچیز آنقدر دایرهاش گسترده است که سخت بتوان سوژه یا محتوایی را از آن بیرون گذاشت. دلیل دومش تضادی است که برای مخاطب ایجاد شده است. دنبالکنندگان اینستاگرام تصور نمیکردند روزی ویدیوی تبلیغاتی صفحه اینستاگرام یک طراح ایرانی برای جذب مخاطب بیشتر از چهره علیاکبر رائفیپور استفاده کند. کسی انتظار نداشت او وارد این تبلیغات شود.
چهرههای اینستاگرامی!
هرچند این روزها هیچ چیز دور از ذهن نیست. هیچ چیز غیرممکن نیست. علیالخصوص در عرصه تبلیغات. استفاده از چهرههای شناخته شده برای تبلیغات در دنیای مد و لباس چند سالی است حسابی باب شده است. از اولین کسانی که در تبلیغات اینچنینی حضور پر سر و صدایی داشت بهنوش بختیاری بود.
او به مزونهای لباس میرفت، در بدو ورود گل هدیه میگرفت، مانتوهای خاص مزون لباس را میپوشید و با یکی از آنها بر تن بازمیگشت. بعدتر دیگر بازیگرها هم از راه رسیدند. بهاره رهنما با تغییر ظاهرش، استایل فردیاش را هم کاملا متحول کرد و به چهره موردپسند اینستاگرام تبدیل شد. بهنوش طباطبایی با تغییرات ظاهری پر و پیمانش، چهره تبلیغات چرم مشهد شد.
تبلیغات روی بیلبورد یا محتواهای پرشکوه
تفاوت این شکل جدید تبلیغات با نسل قدیم، در محتوا و البته تحول بزرگِ عجیب در ظاهر و استایل بازیگران بود. رضا گلزار یکی از چهرههای پرتکرار تبلیغات بود. او همیشه روی بیلبوردها دیده میشد، به قول خودش 24 سال همیشه روی بیلبورد بوده است. وقتی برای اکران فیلمهایش و گاهی برای تبلیغاتی که میپذیرفت.
او یکی از نخستین چهرههایی بود که با برندهای لباس ایرانی همکاری کرد و تصویر کت و شلوار پوشش در سطح شهر دیده شد. بهرام رادان هم یکی از بازیگران پیشرو در تبلیغات بود. نیکی کریمی، مهناز افشار هم بعد از حذف قانون ممنوعیت استفاده از تصاویر بازیگران به عرصه تبلیغات بازگشتند. تا اینجا همهچیز خوب پیش میرفت. هنوز اینستاگرام فراگیر نشده بود و برای دیدن مطالب غیررسمی باید به فیسبوک سر میزدید و آنجا هم چنین چیزهایی پیدا نمیشد.
فیسبوک تا آخرین نفسهایش تشخصاش را حفظ کرد! اینستاگرام که تبدیل به سرگرمی لحظهای ما شد، نگاه و سلیقه به ما قالب کرد. اینطور شد که دیگر تبلیغات از عکسهای جدی آتلیهای برای تبلیغ لباس روی بیلبورد به ویدیوهای پرشکوه! ورود و پرو و خروج تبدیل شد. تا پیش از این فقط برندها میتوانستند از چهرههای مشهور و بازیگران استفاده کنند، امروز هر کسب و کار کوچکی اگر کمی سر کیسه را شل کند چهره هر بازیگری که بخواهد را میتواند در تبلیغاتش داشته باشد.
شلم شوربای کشدار
اینستاگرام معادلات دیگر را هم به هم ریخت. اگر روزی فقط چهره مدیری دلیل اعتماد مشتری به فلان برند ایرانی میشد، امروز هر چهرهای قابلیت این کار را دارد! جز چهرهها حتی هر ایدهای برای ساخت ویدیوی تبلیغاتی هم اجرا میشود. از غش کردن بعد از بوییدن عطر، تا گفتن WOW کشدار برای فروش اسپری.
در این شلم شوربای موردپسند اینستاگرام عجیب نیست که رائفیپور هم تصمیم بگیرد از قافله عقب نماند و نمایشی از پرو لباسش در یک برند ایرانی را بفروشد. حتی اگر پیجاش مجبور به توضیح شود که این ویدیو تبلیغاتی نیست و صرفا به خاطر علاقه طراح و خالق برند ایرانی به طراحیِ شخصیِ لباس برای او گرفته شده است.