پینشهاد ایلان ماسک به کتابدوستان

این کتابها را که ایلان ماسک پیشنهاد میدهد، بخوانید و دریابید چگونه میتوان آینده را تغییر داد!
درباره کتاب "The Persian Expedition" یا "Anabasis"
کتابی تاریخی و ماجراجویانه است که گزنفون، تاریخنگار و سرباز یونانی، نوشته است و ماجرای واقعی یک لشکرکشی بزرگ در قرن پنجم پیش از میلاد را بازگو می کند.
خلاصه داستان:
۱۰ هزار سرباز مزدور یونانی به خدمت کوروش کوچک (شاهزاده هخامنشی) درمیآیند تا به او کمک کنند برادرش اردشیر دوم، را از تخت پادشاهی ایران سرنگون کند. این لشکر از آسیای صغیر حرکت میکند و هزاران کیلومتر به سمت قلب امپراتوری ایران پیش میرود. در نبردی به نام کوناکسا، کوروش کشته میشود و یونانیها ناگهان خودشان را در وسط خاک دشمن، بدون رهبر و بدون پشتیبان، گیر افتاده میبینند.
کتاب روایتی است از سفر پرماجرا و بازگشت سخت و نفسگیر این ۱۰ هزار سرباز به یونان. سفری که با گرسنگی، جنگ، خیانت، مذاکره با قبایل و عبور از کوهها و بیابانها همراه است. گزنفون که خودش یکی از فرماندهان این گروه بوده، جزئیات این ماجرا را با دقت و هیجان ثبت کرده.
گزنفون ارتش ایران را ارتشی بزرگ، متنوع و از اقوام مختلف توصیف میکند و می نویسد ایرانیها از سوارکاران ماهر، کمانداران، نیزهداران و ارابههای جنگی استفاده میکردند.
اردشیر دوم (پادشاه) فرمانده کل قواست و کوروش کوچک، شاهزاده جاهطلب، دنبال این است که با کمک یونانیها برادرش را سرنگون کند.
گزنفون در این کتاب بارها به شکوه و تجمل دربار ایران مراسمها، لباسهای فاخر، طلای زیاد و غذاهای شاهانه اشاره می کند...
در نبرد کوناکسا، یونانیها از نزدیک با سبک جنگ ایرانیها آشنا میشوند. گزنفون می نویسد: "ارتش ایران بیشتر به تعداد زیاد و نمایش قدرت متکی بود، اما در برابر فالانژ یونانی (دیوار سپرها) ضعیفتر عمل کرد.
ایرانیها روی جنگ سوارکاری و تیراندازی از فاصله دور تمرکز داشتند نه جنگ نزدیک تن به تن."
از نکات جالب کتاب توصیف مناطقی است که یونانیها از آن عبور کردند، مثل بینالنهرین، کوههای شرق ترکیه امروزی و رودخانههای بزرگ چون فرات و دجله که همگی آن زمان جزو خاک ایران بودند و اشاره به خشکی بیابانها و سرزمینهای صعبالعبور در غرب ایران.
گزنفون گاهی از مترجمانی یاد میکند که کمک میکردند یونانیها با ایرانیها صحبت کنند. این نشان میدهد که زبان و فرهنگ ایرانی برای یونانیها کاملا غریب و ناشناخته بوده اما در ایران مردمانی بودهاند که زبان یونانیان را بلد بودهاند.
گزنفون در این کتاب یک امپراتوری عظیم، ثروتمند، ولی از درون شکننده به خاطر اختلافات داخلی و جاهطلبی شاهزادگان را توصیف میکند.
ایرانیها را مردمی باهوش، تجملگرا، استاد سیاست و مذاکره، اما کمتر اهل جنگ تنبهتن و سختکوشی در نبرد نشان میدهد.
ماجرای این کتاب حدود ۷۰ سال بعد از جنگهای مشهور ایران و یونان (مثل نبرد ماراتن و ترموپیل) رخ داده است. گزنفون خود شاهد عینی ماجرا بوده و بهعنوان یکی از فرماندهان یونانی (بعد از مرگ چند فرمانده ارشد) اتفاقات را دیده و ثبت کرده...
فراموش نباید کرد که گزنفون یک یونانی بود و ایران را دشمن تاریخی می دانست و نگاهش گاهی با بدبینی نسبت به ایرانیان همراه است...