عاشق نقشهای سخت هستم| گفتگوی خواندنی با لیلا بلوکات درباره نقش دختر معتاد
او ضمن مرور خاطراتی برای باورپذیر شدن شخصیت، نکات جالب دیگری نیز مطرح کرده است
هفت صبح| بعد از وقفهای طولانی، لیلا بلوکات با یک نقش متفاوت در معرض قضاوت عمومی قرار گرفت. این اتفاق با فیلم «آنها مرا دوست داشتند» ساخته محمدرضا رحمانی رخ داد که بلوکات در قامت یک زن معتاد کارتنخواب تجربهای تازه از سر گذرانده است. امتیاز بازی او صرفا گریم سنگین نیست؛ گریمی که باعث شده چهره واقعی بازیگر قابل شناسایی نباشد. نکته مهمتر جایی است که بلوکات از موقعیت بهره لازم را برده و یک نقش تحسینآمیز ایفا کرده. به بهانه اکران فیلم، هوشنگ گلمکانی، منتقد با سابقه گفتوگویی تصویری در مجله فیلم امروز با لیلا بلوکات انجام داده. بخشهایی از گفتههای این بازیگر را مرور میکنیم.
فقط تئاتر کار کردهام
«آنها مرا دوست داشتند» در اواخر دوران کرونا سال ۱۴۰۰ فیلمبرداری شد و مربوط به پیش از اتفاقات دادگاه من است. در ۵-۶ سال اخیر، این تنها فیلم سینمایی بود که بازی کردم و دلیلش هم متفاوت بودن نقش بود. یک سریال به نام «آهوی من مارال» برای پلتفرم بازی کردم که در میانه فیلمبرداری به دلیل مسائل مالی متوقف شد. «از سرنوشت» نیز آخرین سریال تلویزیونی من بود. از آن زمان بیش از ۵ سال میشود که در تلویزیون کار نکردهام. در این دوران فقط تئاتر کار کردهام، چراکه نمیخواستم کار اشتباهی انجام دهم یا نقشی را بازی کنم که دوست ندارم. به همین دلیل بعد از آن، کار تصویری جدیدی نداشتم.
برای شکستن یک تابو
به شدت چالشطلب هستم و همیشه به دنبال نقشهای سخت و متفاوت میروم. سابقهام در سینما حدود ۲۵ سال است و هنوز به حق خودم در این عرصه نرسیدهام. متاسفانه سینمای ما کلیشهای است و بسیاری از بازیگران در قالبهای تکراری دیده میشوند. وقتی که در سریال «یوسف پیامبر» بازی کردم، سالها فقط پیشنهاداتی دریافت میکردم برای بازی در نقش دختران پولدار و مغرور که اصلا به آنها علاقه نداشتم. دوست داشتم با شکستن این تابوها خودم را به چالش بکشم و نشان دهم میتوانم نقشهای متفاوتی بازی کنم. یکی از این نقشها، همین الهه در «آنها مرا دوست دارند» بود.
غرق در نقش معتاد شدم
وقتی این نقش به من پیشنهاد شد، فقط چند روز تا شروع فیلمبرداری باقی مانده بود. با گریم و لباسهای مخصوص، آنقدر برای این نقش زحمت کشیدم که خودم را بهطور کامل در آن غرق کردم. بازیگرانی مثل پانتهآ بهرام، بهناز جعفری، سارا بهرامی و صدف اسپهبدی به خوبی نقشهای معتاد را بازی کردهاند.
اما مسئله این است معتادی که در این فیلم بازی میبینید، یک دختر کارتنخواب است که در شرایطی بسیار سخت زندگی میکند. در این نقش، باید چهرهای بسیار سیاه و زخمخورده از جامعه را به نمایش میگذاشتیم. برای این نقش باید دندانهایم هم گریم میشد به صورتی که انگار از دست رفتهاند و این واقعیت وضعیت معتادانی است که اینطور آسیب دیدهاند. ضمن آنکه در طول فیلمبرداری، ما مجبور بودیم به لوکیشنهای واقعی در شرایط بحرانی کرونا برویم.
یک چالش بزرگ
اگر به محل زندگی معتادان کارتنخواب نمیرفتم و شرایط واقعی را نمیدیدم، نمیتوانستم به درستی نقش را ایفا کنم. تنها چهره و میمیک کارتنخوابها مهم نیست، بلکه صدا هم نقش حیاتی دارد. صدای افراد معتاد ته خط، چیزی بود که من برای اولین بار شنیدم و برایم تکاندهنده بود. زمانی که پیشنهاد این نقش به من داده شد، بسیار میترسیدم. خودم هم میدانستم اگر نتوانم این نقش را به درستی بازی کنم، ممکن است آبرویم برود. چون همیشه ادعا کردهام میتوانم هر نقشی را بازی کنم اما این یکی واقعا یک چالش بزرگ بود.
عوامل مرا نشناختند!
ابتدا به عنوان یک فرد خارجی نمیتوانستم به راحتی وارد جمع معتادان بشوم. حتی در ابتدا، آنها اجازه نمیدادند کنارشان باشم. مجبور بودم با یک خانم به نام مونا که قبلا ترک کرده بود و در کمپ ترک اعتیاد کار میکرد، این کار را انجام دهم. یکی از نکاتی که در آنجا متوجه شدم، این بود که اگر برخی از این دختران را در خیابان میدیدید، به هیچ وجه نمیتوانستید متوجه شوید معتاد هستند.
همین جا بود که توانستم حرکات آنها را یاد بگیرم و به این صدایی که به آن اشاره کردید برسم. امید گلزاده به عنوان چهرهپرداز برای رسیدن به این چهره بسیار زمان گذاشت. حتی ۲-۳ ساعت فقط روی ناخنها و دستهایم کار میشد. این گریم، حتی در گفتار و رفتار من تاثیر داشت. وقتی به صحنه رفتم، امیر جعفری و کارگردان به سختی من را شناختند. یکی از افراد حاضر در صحنه وقتی مرا دید، گفت خانم! اینجا فیلمبرداری است، لطفا از اینجا بروید.
لباسهای معتادان
وقتی به من گفته شد لباسها کهنهسازی و با پروسهای خاص آماده شدهاند، با خیال راحت قبول کردم که آنها را بپوشم. اما بعدا محمدرضا رحمانی، کارگردان در مصاحبهای گفت که این لباسها از یک کارتنخواب گرفته، شسته و ضدعفونی شدهاند و سپس به من دادهاند تا بپوشم. این اتفاق در اوج کرونا رخ داد و ما در شرایط بسیار آلودهای فیلمبرداری میکردیم. خدا را شکر که بیمار نشدم! این لباسها به هر حال در استایل من تاثیر گذاشتند و به بازسازی نقش کمک زیادی کرد.