هفت صبح| با گذشته 10 قسمت از سریال «مهیار عیار» میتوان گفت که نتیجه موفق و دلچسب نیست و این اثر تاریخی نتوانسته خاطره خوش نمونههای خوب قبلی را تکرار کند. این سریال به کارگردانی سیدجمال سیدحاتمی، نویسندگی محمدرضا محمدینیکو و تهیهکنندگی بهروز مفید هر شب از شبکه سه پخش میشود. سیدحاتمی پیشتر تجربه کارگردانی فصل اول «مستوران» را داشت که آن هم سریالی تاریخی بود که روایتی از افسانههای کهن ایرانی داشت. آن سریال مورد توجه مخاطبان و رسانهها قرار گرفت.
مورد اول| چالش چهره نچرال
تحلیل درباره «مهیار عیار» را از یک نکته فرامتن شروع میکنیم که تیتر گزارش هم از آن گرفته شده است. هفته پیش اشارهای گذرا به عدم انطباق چهره بازیگران زن سریال با بانوانی از عصر صفویه داشتیم که پس از بازنشر مطلب در فضای مجازی پی بردیم کاربران با ما هم عقیدهاند. سهم متین ستوده (در نقش خاتون) از روایت «مهیار عیار» زیاد است و فعلا او پررنگترین کاراکتر زن سریال بوده.
آشا محرابی نقش دزددل را برعهده دارد که پیشکار خاتون است. این دو بازیگر بیش از بقیه توی چشم بودهاند و به همین نسبت کاربران اشاره دارند که چرا کارگردان از بازیگرانی با چهرههای طبیعیتر بهره نبرده. بحث داغ است و نتیجه به دست آمده که چهره «نچرال» کمیاب شده! چنین بحثی در زمان پخش «جیران» هم گل انداخت ولی به نظر تا اطلاع ثانوی حتی با قدرت گریم نمیتوان مشکل را حل کرد. البته فراموش نکنیم که فیلم و سریال یک دروغ بزرگ است و با این نگاه میتوان پذیرفت مثلا زیبایی مهد علیا زیباروی به بانوان امروزی تنه میزند!
مورد دوم| متین چه کرده
گفتیم که کمتر کسی کاری به عملکرد متین ستوده و آشا محرابی دارد؛ چون بازی هر دو زیر سایه حاشیه «چهره نچرال» قرار گرفته. انصاف این است که بگوییم ستوده فراتر از انتظار ظاهر شده و یکی از بهترین نقشهای کارنامهاش با «مهیار عیار» به بار نشسته. حداقل در این 10 قسمت او به خوبی راوی دردهای یک زن شده و در عین حال جلال و شکوه او را باورپذیر ارائه کرده است. آشا محرابی نیز نمکی به شخصیت بخشیده و بده بستانش با همسر (رامین ناصرنصیر) جالب است.
مورد سوم| ناکامی کامران
قسمتهای ابتدایی «مهیار عیار» نهیب میزد که کامران تفتی انتخابی غلط برای نقش اصلی یعنی مهیار نبوده. خاصه اینکه سریال چند سکانس اکشن و احساسی هم داشت. هرچه گذشت اما مشخص شد به جای او باید بازیگری دیگر انتخاب میشد. تفتی نه فقط به دلیل صدای منحصر به فرد بلکه حتی زیر گریم، همان بازیگری است با اکتهای آشنا موقع اجرا و موقع حضور در مسابقه مافیا. همچنان بهترین بازی سریال متعلق است به سیامک صفری در نقش داروغه اصفهان.
او حالتی متفاوت به صدای خود بخشیده که میتوان گفت صاحب تشخص است. برای نمایش قدرت و در جاهایی استیصال یک مامور، زور نمیزند. بازی خوب دانیال نوروش در نقش شاهک را فراموش نکنیم. او بازیگری تازهنفس و نوجوان است که به خوبی از پس ایفای نقش برآمده. دیگران معمولی هستند. راستی سبیل بازیگران هم سوژه شده و عنوان «پلاستیکی» برای شوخی با آن مورد استفاده است! حقیقتا میشد سبیل بهتری انتخاب کرد و شوخیها امری گزاف و اغراقآمیز نیست.
مورد چهارم| داستان کمرمق
داستان «مهیار عیار» از جایی شروع شد که مهیار دست از راهزنی برداشته بود و از زندان آزاد شد. حالا هم کمر به خدمت خلق بسته است. در بدو شروع چند اتفاق مهیج به همراه اطلاعاتی تاریخی در سریال وجود داشت و همین موارد خبر از یک اثر درخشان میدادند. هر چه گذشت قصه کمملات شد و گرهگشایی و گرهافکنی ذوق پیگیری ماجراهای «مهیار عیار» را کمرنگ کرد.
برای روایت تاریخی باوجود نمونههای درخشان باید کاری کرد که مخاطب میخکوب شود؛ با قصههای ضعیف و تکراری نمیتوان راه به جایی برد. بدتر اینکه فضاسازی سریال، قادر نیست مخاطب را بهطور تمام و کمال به عصر صفویه ببرد. بخشی از دلیل، همان معضل چهره بازیگران زن است و سبیل مردان! بله، یک سریال موفق با چنین جزئیاتی تبدیل به اثری شاخص میشود.