مسئله مبهم زیبایی| چگونه نقشهای زنانه راه خود را در تلویزیون و سینمای ایران گشودند
نیکی کریمی دختر مرفه خیابان جردن تهران که در 18 سالگی در فیلم وسوسه سیروس الوند نقشی فرعی را ایفا کرد و به بازیگر اول فیلم عروس بهروز افخمی بدل شد
هفت صبح| عبور از حکومت پهلوی به جمهوری اسلامی با ایدههای آرمانخواهانه مذهبی و سپس جنگ و فرهنگ مقاومت مردمی بر پایه آیینهای مذهبی، یکی از عجیبترین تغییرات جامعهشناسانه در یک کشور قرن بیستمی محسوب میشود. برای جامعهای که بحث مهم افکار عمومی و جامعه جوانانش نوستارههای موسیقی و کهنه کارهای فیلمفارسی بودند و آرایش مو و جذابیت و این طور چیزها ناگهان غوطه خورد در یک اقیانوس ژرف از معنویات و ایدههای آسمانی که با دیوارههای بلند سنت محافظت میشدند.
در این میان زیبایی زنانه به عنوان عنصری به وضوح ضد مذهبی به یک مسئله مطرود بدل شده بود. بخصوص از سال 1360 به بعد. چرا که در سالهای 58 و 59 در هرج و مرج نسبی حاکم بر کشور هنوز کسی نمیدانست که میزان رعایت شئائر مذهبی و سنتی از چه شدتی برخوردار خواهد بود. در سالهای 58 و 59 مجلاتی مثل سیاه و سپید و یا برخی شمارههای تهران مصور از خطوط پیش از انقلاب نیز عبور میکردند البته با توجیه افشاگری و این طور چیزها. اما سینما و سریالها باید ساخته میشدند. حاکمیت با این مسئله کنارآمده بود و مسئله حضور بازیگران به یک عنصر الزامی بدل شده بود.
در دورهای که مجریان بسیار جوان برنامههای کودک و نوجوان در ماکزیمم سادگی و دوری از تزیینهای زنانه و دخترانه روی صفحه تلویزیون ظاهر میشدند، اولین مواجهه افکار عمومی با زیبایی زنانه در دهه شصت به سوسن تسلیمی و سریال سربداران مربوط میشد. نقش او هرچند با سانسور شدید روبهرو شد اما حاوی نوعی زنانگی اثیری بود که برای تماشاگران سال 1363 تازگی داشت.
تسلیمی برعکس بازیهای معمولا اوراکت خود، در این سریال شاید به ملاحظات ممیزی، بازی کنترل شده و با طمانینهای را ارائه میداد که بر وجه عاشقانه پنهان کاراکترش بیشتر تاثیر میگذاشت. در همین سریال در یک نقش فرعی افسانه بایگان بسیار جوان، که در زندگی واقعی یک عشق شکست خورده را از انگلیس با خود به ایران منتقل کرده بود در نقش ترکان خاتون شوک دوم تلویزیون را به تماشاگران عادی وارد ساخت و چند روزی همه پیگیر اسم و رسم این نوستاره جوان بودند که در تساهل و تسامح غیرمنتظره تلویزیون توانسته بود در نقش یک شاهزاده مغول جلوهای دور از انتظار داشته باشد. سومین شوک را باز هم تلویزیون وارد کرد. در سریال پاییز صحرا و در کاراکتر شهلا میربختیار که خب داستان این سریال و جنجالهایش بارها گفته شده و دیگر نیازی به تاکید نیست.
فریماه فرجامی بازیگری را از سال 56 آغاز کرده بود اما تا سال 1364 کسی او را نمیشناخت. وقتی که با فیلم تیغ و ابریشم ظاهر شد و دو سال بعد هم یک نقش شگفتانگیز در فیلم سرب ایفا کرد. این جا دیگر مسئله زیبایی به عنصری عارفانه بدل شده بود. زیبایی به معنای خالص کلمه. البته که هم او و هم سوسن تسلیمی و البته دو همبازی مشهور دیگرشان در دهه شصت یعنی فاطمه معتمد آریا و گلچهره سجادیه سابقه تئاتری داشتند و آموزشهای بازیگری را به شکل آکادمیک گذرانده بودند و در همه فیلمهایشان هنرشان به عنوان بازیگر آن هم بازیگر تئاتری و تسلطشان بر بیان و حرکات بیش از هرچیزی جلب توجه میکرد. همان طور که سوسن تسلیمی در هیچ کدام از فیلمهایش مثل باشو و شاید وقتی دیگر و مادیان و طلسم به عنوان یک زن زیبا جلب توجه نکرد. در این میان فریماه فرجامی این تعادل را به نفع زیبایی خود بر هم زد. بخصوص برای بازی در فیلم سرب.
در همین سالها افسانه بایگان در یکی دو فیلم تجاری و با در نظر گرفتن محدودیتها و کنترلهای بیاندازه نقش نوستاره زیبا را به شکلی محدود ایفا کرد. اگر بایگان در نقش یک زن ایلیاتی در مثلا قرق قابل تحمل بود و یا در نقش یک زن سنتی در بگذار زندگی کنم، اما وقتی قالب یک زن متجدد را در دو فیلم با یک بلیت بازی کرد بلافاصله دچار محدودیت و ممیزی شد و ترمزش کشیده شد.
در سال 1367 رویا نونهالی در عروسی خوبان یک نقش پررنگ زنانه را به سینمای ایران عرضه کرد. دختری چشم آبی با روسری آبی و چادر سیاه. در این میان بیتا فرهی در سال 1368 و در فیلم هامون نوعی از افسون زنانه را به سینمای ایران آورد که جایش همیشه خالی بوده است. نوعی زیبایی اشرافی و شیک و نوعی فارسی حرف زدن با یک ته لهجه خفیف کالیفرنیایی. مشهور است که شهره آغداشلو هم توانایی ترسیم این گونه زنان طبقه اعیانی را داشت اما خب نصیبش نشد چنین نقشهایی. در این سالها باید به کتایون ریاحی هم اشاره کرد که به رغم ظرفیتهایش نقشهای مهمی نصیبش نشد. شاید فقط در پاییزان بود که دوربین او را به ما شناساند.
اما با گذشت زمان و پایان جنگ و فروکش کردن اتمسفر آرمانخواهی مذهبی راه را برای نوع دیگری از زیباییهای زنانه بر پرده سینما گشود. بازیگرانی که وارد سینما میشدند و مهمترین امتیازشان چهرهشان بود. سردمدار این گروه که در طی دو دهه بعد بازیگر مهمترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران شدند نیکی کریمی بود. دختر مرفه خیابان جردن تهران که در 18 سالگی در فیلم وسوسه سیروس الوند نقشی فرعی را ایفا کرد و به بازیگر اول فیلم عروس بهروز افخمی بدل شد و در تصاویر اسکوپ نعمت حقیقی برای این فیلم و در آرایش یک عروس جوان، جلوه این دختر نوبازیگر چندین برابر شد.
کریمی در عروس تلاش میکند بازی خوبی ارائه دهد اما مطمئنا حاصل کارش با بازی اعجوبههایی مثل سوسن تسلیمی و فریماه فرجامی و گلچهره سجادی و فاطمه معتمدآریا قابل مقایسه نبود. موفقیت عروس و شهرت ناگهانی نیکی کریمی نشان داد که سینما به شکل زیرپوستی و رندانه در حال بازگشت به دوران نوستارههای زیبا و البته محجوب است. در ابتدای دهه هفتاد ماهایا پتروسیان و عاطفه رضوی به این عرصه وارد شده بودند. البته که ماهایا یک دانش آموخته مسلط تئاتر بود اما چهرهاش همزمان با هفته نامههای زرد، کنجکاوی ممیزهای وزارت ارشاد را برانگیخته بود و به دنبالش محدودیت و ممنوعالفعالیتی. نیکی کریمی در پرکاری پربار در سالهای اولیه دهه هفتاد به بازیگر بهتری هم بدل شد و با فیلم سارا نشان داد که بر اصول بازیگری مسلط شده است.
در سال 1372 لیلا حاتمی با دلشدگان و در سال 1375 هدیه تهرانی با سلطان وارد عرصه سینما شدند. این دو نفر در کنار نیکی کریمی به مشهورترین چهرههای سینما بدل شده بودند. افکار عمومی بعد از بیش از یک دهه مماشات با مفهوم زیبایی و زنانگی، در نیمه دوم دهه هفتاد، ملاحظات و رودربایستیها را کنار گذاشت و با سه ستاره بزرگ و جوان خود، دورهای بینظیر از داستانهای زنانه را آغاز کرد.
و با یک خوش اقبالی بزرگ هر سه ستاره، که رقیبهای جدی هم بودند و هم سن و سال هم، از نوعی سلیقه و ذائقه فرهنگی برخوردار بودند که آنها را از حضور در فیلمهای تجاری و تن دادن به استفادههای مردانه از چهرههای برازندهشان باز میداشت. شاید به این علت که هر سه از تنعم مالی کافی برخوردار بودند. نیکی که دربارهاش نوشتیم؛ هدیه هم دختری از طبقه مرفه و ساکن خانهای ویلایی در خیابان میرزای شیرازی بود و لیلا هم که دختر نازپرورده علی حاتمی و زهرا خوشکام و تحصیل کرده در سوئیس. هرچه بود، این سه نفر نگذاشتند که بازیچه سینمای تجاری شوند ...
بقیه این داستان را که از ابتدای دهه هشتاد تا به امروز را شامل میشود در هفته آینده مرور خواهیم کرد.