کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۶۴۹۲۳
تاریخ خبر:

تراژدی چندلر| اطلاعات جدید و تکان‌دهنده از پرونده مرگ متیو پری

تراژدی چندلر| اطلاعات جدید و تکان‌دهنده از پرونده مرگ متیو پری

جنبه‌هایی تازه و مشکوک از پرونده مرگ متیو پری آشکار شده که داستان زندگی او را پیچیده‌تر از قبل می‌سازد

هفت صبح| ‌برای کسانی‌که سریال دوستان (فرندز) را تماشا کرده‌اند، چندلر بینگ شمایلی تکرارنشدنی از یک مرد جوان بذله‌گو است که دردها و رنج‌هایش را پشت حس شوخ‌طبعی‌اش پنهان می‌کند. در زندگی واقعی، شوخ‌طبعی و شهرت چندان به متیو پری برای غلبه به رنج‌ کمک نکرد و مرگ دردناکش هم فصل آخر از این تراژدی بود. اما حالا بعد از یک سال با تحقیقات پلیس، جنبه‌هایی تازه و مشکوک از پرونده مرگ متیو پری آشکار شده که داستان زندگی او را پیچیده‌تر از قبل می‌سازد.

 

«یه بزرگش رو بهم بزن!» این عبارت در تاریخ صنعت سرگرمی به‌عنوان آخرین کلمات قبل از مرگِ ستاره و کمدین سریال «دوستان» یعنی متیو پری ثبت شده‌ است. کلماتی که اشاره به تزریق ماده مُسکن کتامین دارد و پری آن را به دستیارش کنت ایواماسا در حدود ساعت ۱:۳۰ دقیقه روز ۲۷ اکتبر گفته است. پری سپس از او می‌خواهد که جکوزی را روشن کند، ایواماسا برای انجام چند کار به بیرون از خانه می‌رود و حدود سه ساعت بعد در ساعت ۴ بعدازظهر، وقتی به خانه پری برمی‌گردد، جنازه‌‌اش را در جکوزی پیدا می‌کند.

 

اما حدود یک سال قبل در اول نوامبر ۲۰۲۲، پری، کتاب «دوستان، عاشقان و یک چیز وحشتناک بزرگ» را منتشر کرد. زندگی‌نامه‌ای که بخش اعظمی از آن، به دهه‌ها درگیری پری با اعتیاد به الکل و داروهای مُسکن اختصاص داشت، همراه با مقدمه‌ای از لیسا کودرو که نقش فیبی را در سریال «دوستان» بازی می‌کرد. دنیای رسانه عاشق این کتاب شد و چندین گزارش و مصاحبه درباره پیروزی پری بر اعتیاد به انتشار رسید و روایتی سرراست و پیروزمندانه ساخت از یک ستاره مشکل‌دار که شهرت، اوضاعش را بدتر می‌کرد اما در نهایت بر مشکلش پیروز ‌شد. وقتی یک سال بعد، با مرگ پری حقیقت آشکار شد، خیلی‌ها متوجه شدند که روایت یک سال قبل چقدر ساده‌انگارانه بوده است.

 

اسناد منتشرشده از دادگاهی که برای مرگ پری تشکیل شده، روایت ترسناکی از ماه‌های آخر حیات او ارائه می‌دهد. در حال‌حاضر، پنج نفر از جمله دستیار شخصی پری و یکی از آشنایانش، یک فروشنده مواد معروف به «ملکه کتامین» و دو پزشک مرتبط به پری، دستگیر شده‌اند. افرادی که مشخصا در حال سوءاستفاده از اعتیاد پری بودند.

 

در مرکز این مرگ، ماده مخدر کتامین قرار دارد؛ یک داروی مسکن با خاصیت روانگردانی. این دارو در ابتدا برای خاصیت تسکین درد و آرام‌بخش در بیهوشی استفاده می‌شد اما بعدها مشخص شد در دُزهای پایین‌تر برای کاهش افسردگی هم قابل‌استفاده است. پری در مراجعه به یک کلینیک برای درمان افسردگی خود با کتامین آشنا شد اما مثل درگیری شدیدش با الکل و موادمخدر دیگر، خیلی زود خواستار این شد که دُزهای بالاتری از این ماده را دریافت کند که کلینیک درمان افسردگی‌اش از تجویز آن خودداری کرد. در نتیجه پری با کمک دستیارش به سراغ بازار سیاه و پزشکانی رفت که با دریافت پول حاضر به تجویز دُزهای بالاتر می‌شدند. 

 

در تاریخ ۳۰ سپتامبر، حدود ۲۸روز قبل از مرگ پری، دستیارش با دکتر ساوادرو پلاسینکا دیدار کرد تا از او مقداری کتامین بگیرد. پلاسینکا در همان روز به یکی از دوستانش در سن‌دیگو پیام داد که کتامین لازم را تامین کند. در همین پیام بود که دکتر پلاسینا به دوستش گفت: «برایم سوال است که این احمق (اشاره به پری)، حاضر است چقدر بابت این مواد پول بدهد؟» در همان روز دستیار پری با پرداخت ۴۵۰۰دلار مقداری کتامین از دکتر گرفت. دکتر پلاسینا به دستیار پری یاد داد چطور ماده را تزریق کند و بعدها در پیامی به دوستش نوشت: «این تجربه مثل یک فیلم بد بود.»

 

در چند روز آینده، پلاسینا حدود ۲۱هزار دلار دیگر کتامین به پری می‌رساند. اما در کنار او زنی به نام جاسوین سانگا معروف به «ملکه کتامین» حدود شش‌هزار دلار دیگر کتامین به پری می‌دهد. حتی در ۱۲اکتبر تزریق دُز بالایی از کتامین سبب شده بود که پری ناگهان خشک شود و نتواند تکان بخورد یا صحبت کند. اینجاست که دکتر پلاسینا به دستیار پری می‌گوید: «بیا دوباره این کار را انجام ندهیم.» اما با این حال چند دُز کتامین در آنجا باقی می‌گذارد و به گفته دادستان شهر لس‌آنجلس در پنج روز منتهی به مرگ پری، دستیارش بیش از  ۲۷بار به او کتامین تزریق کرده است.

 

دو ترکیب مرگبار انسانی عامل مرگ پری شدند؛ اول زیاده‌خواهی و طمع اطرافیان او، که به جای اهمیت دادن به مرگ و زندگی یک انسان، به مسئله سود شخصی خود می‌اندیشیدند و دوم اینکه هیچ‌کدام نمی‌توانستند در مقابل خواسته‌های پری که یک فرد مشهور و قدرتمند بود، بایستند و او را متوقف کنند. ماده کتامین به اندازه موادمخدر غیرقانونی، شناخته شده نبود و در نتیجه عوارض آن هم دست کم گرفته می‌شد و در نهایت عامل انسانی که در آن دستیار پری به‌رغم تزریق ماده مخدری که منجر به بیهوشی می‌شد، او را تنها گذاشته و رفته بود؛ اقدامی که منجر به بیهوشی پری و غرق شدنش در جکوزی کم‌عمق شد.

 

سویه تاریک شهرت، چیزی است که کمتر در نگاه ما به فرهنگ سلبریتی‌ها به چشم می‌آید. اینکه با افزایش شهرت و قدرت این افراد، تعداد اشخاصی که واقعا می‌توان آن‌ها را دوست نامید، به شدت کاهش می‌یابد و بله قربان‌گوهایی که از این قدرت و ثروت تغذیه می‌کنند، افزایش می‌یابند. وجهه کنایی ماجرا این است که داریم در مورد بازیگری صحبت می‌کنیم که با سریالی به نام «دوستان» به شهرت جهانی رسید! بازیگران این سریال، شاید به استثنای جنیفر آنیسون، هرگز نتوانستند از زیر سایه شخصیت‌هایشان در سیتکام بیرون بیایند.

 

پری زیادی به شخصیتش چندلر شبیه بود؛ فردی با ناامنی‌های فراوان که از طنز و شوخی به‌عنوان سپری روانی استفاده می‌کرد. اما در حالی‌که در روایت سریال، سرنوشتی رویایی با عشق به مونیکا برای او رقم خورد، در واقعیت، شهرت سریال «دوستان» اوضاع پری را که از 13سالگی دچار اعتیاد به الکل بود، بدتر کرد؛ میلیون‌ها دلار پول، در دست یک معتاد وجود داشت و به دلیل ساختار تجاری تلویزیون آمریکا هربار که سریال «دوستان» به پخش مجدد می‌رسید، این حساب مجددا شارژ می‌شد.

 

صد البته پری بارها تلاش کرد که خود را در مسیر درست بیندازد؛ در «بال غربی» و «استودیو ۶۰ در بلوار سانست» با آرون سورکین همکاری کرد و در چندین فیلم سینمایی جلوی دوربین رفت اما هیچکدام به موفقیت «دوستان» نرسیدند. خاصیتی که بیشتر نتیجه شکل صنعت سرگرمی در آن سال‌ها بود تا استعداد پری. صنعتی که رسیدن به قله آن بسیار سخت‌تر از این روزها بود و همه‌گیرشدن در حد و اندازه‌ «دوستان»، در هر دهه برای یک یا دو اثر اتفاق می‌افتاد.

 

پس درست مثل دیگر بازیگران سریال «دوستان»، پری هم جایی دست از تلاش کشید و به بازیگر مهمان بودن در سریال رفقایش قانع شد. او دیگر قبول کرد که چندلر هست و خواهد ماند و این درگیری او با موادمخدر را بدتر کرد. شهرت در جوانی هم به این معنا بود که روابط نزدیک عاطفی او هم جنبه عمومی داشت و به نظر، پری چندان در کنترل این ماجرا به اندازه همکارانش موفق نبود. در نهایت داستان به کجا رسید؟

 

او یک ستاره تنها بود که فقط توانست در عصر اعتیاد به داروهای مسکن در آمریکا، بار دیگر با تعریف داستان اعتیادش به صدر اخبار بیاید. اما در کمتر از یکسال، این مسئله هم فراموش شد. انگار که دنیای سرگرمی که پری جزوی از آن بود، بی‌رحمانه او را نادیده می‌گرفت. پس از الکل به داروهای مسکن و سپس به کتامین پناه برد که همین او را کشت.

 

اما قضیه اصلی استفاده از کتامین نیست؛ تقریبا هر دارو و موادی حتی غذا (براندو) و سیگار (یول براینر) در ترکیب با شهرت می‌‌تواند مرگبار باشد. موادمخدر در این میان تنها کاتالیزوری برای ناآرامی درونی افرادی به حساب می‌آید که زمانی احساس می‌کردند، شهرت، پاسخ تمام کاستی‌ها و کمبودهای وجودی‌شان است. اما زمانی که به آن می‌رسند، درست مثل همه انسان‌ها بعد از رسیدن به عشق، ثروت و شهرت، متوجه می‌شوند که پاسخ اینجا هم نیست و سیستم سرگرمی و رسانه به آن‌ها دروغ گفته.

 

پس دوباره در جست‌وجوی پاسخ دیگری می‌روند. در نهایت نیز آرامش را در سطحی‌ترین چیزها مثل لذت گذرا و دروغین، موادمخدر یا شیوه زندگی دیوانه‌وار (تام کروز) می‌یابند. مشکل این است که در این شیوه، هر بار باید سراغ دز بیشتر و بیشتری بروید؛ تا جایی که دیگر یک برگر، کار براندو را راه نمی‌انداخت؛ تام کروز باید تا فضا برود که رکورد بدلکاری قبلی خودش را بشکند و متیو پری هم باید ۲۵تزریق کتامین را در پنج‌روز انجام می‌داد تا آرام شود.

 

مسئله اصلی چیز دیگری است: اینکه انسان بودن، به معنای نرسیدن است؛ ساختارهای جهان مدرن به ما اجازه می‌دهند که گاهی بسیار فراتر از تصورمان پیشرفت کنیم. گاهی، بعضی‌ها لاتاری می‌برند و در یک لحظه، به بزرگ‌ترین ستاره روی زمین بدل می‌شوند اما اینجا در اوج قدرت است که با بزرگ شدن ما، مشکلات و کاستی‌های درونی‌مان هم بزرگ و بزرگ‌تر می‌شوند. بنا به یک نقل قول معروف، انسان‌ها در زندگی تبدیل به چیزی نمی‌شوند؛ بلکه با فراز نشیب‌های زندگی، آنچه واقعا هستند بر خودشان آشکار می‌‌گردد.

 

امروز تنها چیزی که باقی مانده، این است که دیدن سریال «دوستان» تراژیک‌تر و سخت‌تر از هر زمانی شده. «دوستان» انگار نمایش اوتوپیایی از آمریکای دهه90 است؛ در سال‌های بعد از فروپاشی شوروی که آمریکا در اوج قدرت بود. در دورانی که از آن به‌عنوان پایان تاریخ نام برده می‌شد و نئولیبرالیسم در پیروزمندانه‌ترین حالت خود به سر می‌برد.

 

دور از روزهای یازده سپتامبر و جنگ مخوف آمریکا با تروریسم، موج مهاجران و بحران‌های اقتصادی و سیاسی. دنیایی که در آن یک بازیگر ناموفق، آشپز و دایناسورشناس می‌توانستند یک آپارتمان دوخوابه در نیویورک داشته باشند و دائما در کافه محبوبشان وقت بگذرانند. اما دیر یا زود این حباب ترکید و حالا فقط می‌شود به «دوستان» این‌طوری نگاه کرد: مثل یک رویای زیبا اما دروغین، که از آن به طرز وحشیانه‌ای بیدار شد‌ه‌ایم.

 

کدخبر: ۵۶۴۹۲۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر