۴۰ بازیگر و ۸۰ صداپیشه در «بینوایان»
پروندهای به مناسبت انتشار صوتی یکی از مهمترین آثار جهان به همت «رادیو گوش
هفت صبح| «رادیو گوشه» واحد صوتی نشر چشمه است و با شعار «ادبیات خوب را بشنویم» از سال ۱۳۹۷ با ساخت پادکستی با همین نام، آغاز کرد. اما بعد از مدتی در زمینه تولید کتاب صوتی به صورت تخصصی فعالیت کرد.
از معروفترین کتابهای صوتی رادیو گوشه میتوان به «مغازه خودکشی» با صدای هوتن شکیبا، «هیچ دوستی بهجز کوهستان» با صدای نوید محمدزاده و «فوتبال علیه دشمن» با صدای عادل فردوسیپور اشاره کرد.
اما این روزها رادیو گوشه، درگیر ضبط و انتشار نسخه کامل کتاب بینوایان نوشته ویکتور هوگو، نویسنده شهره فرانسوی با ترجمهای از محمدرضا پارسایار به همت نشر هرمس است؛ اثریکه با همراهی بیش از 80 بازیگر و صداپیشه در استودیو گوشه به سرپرستی اشکان عقیلی، همزمان ضبط و به صورت ماهیانه منتشر میشود.
از آنجا که نسخه اصلی کتاب بینوایان در 5 بخش نوشته شده، رادیو گوشه نیز هر ماه یک فصل از اثر را در فاصله ماهههای فروردین تا مرداد منتشر میکند که از طریق تمامی سکوهای مجاز قابل خریداری است.
از آنجا که بخش زیادی از صداپیشگان بینوایان، سلبریتی هستند از آنها درباره بازخوردهای مردمی درباره اثر و حضور بازیگران به عنوان کتابخوانان صوتی پرسیدیم.
ابتدا سراغ اشکان عقیلی رفتیم. عقیلی در این اثر صوتی کار نسبتا دشواری دارد؛ چرا که همزمان با مدیریت دوبلاژ، نقش راوی را در این کتاب نیز عهدهدار است. به گفته اشکان عقیلی، راوی نزدیک به 60درصد محتوای داستان را از آن خود کرده است. او پیش از بینوایان هم همکاریهای بسیاری با رادیو گوشه داشته که اتفاقا بسیاری از آنها به صورت گویندگی تکنفره بوده است.
یکی از نقاط تمایز این اثر با سایر کتابهای صوتی ادبیات کلاسیک در ایران، توجه به جزئیات در کنار یکنواخت نبودن اجرا و استفاده از ترکیب بازیگر و صداپیشه غیرتکراری برای تمامی نقشها است. بهعلاوه، ترکیب حضور چهرههای جوان و باتجربه از دنیای نمایش و سینما به جذب خوانندگان و تب بازار نشر افزوده است.
چهرههایی همچون مسعود کرامتی در نقش ژان والژان، مجید آقاکریمی در نقش ژاور، مهتاب نصیرپور در نقش فانتین، رضا بهبودی در نقش پدر روحانی، ترمه وثوق در نقش کودکی کوزت، بهار کاتوزی در نقش جوانی کوزت، هوتن شکیبا در نقش آقای تناردیه، ستاره پسیانی در نقش خانم تناردیه، نیما رئیسی در نقش ماریوس و... حضور دارند.
همچنین چهرههایی نظیر بانیپال شومون، سهیل مستجابیان، مجید یوسفی، علیرضا ناصحی، سوگل خلیق، الهام اخوان، ناهید مسلمی، نگار نیکدل، لیلی فرهادپور، ژولیت رضاعی و... در این پروژه همکاری کردهاند.
در این شماره از صفحه کتاب و ادبیات روزنامه هفت صبح، سراغ تعدادی از صداپیشگان این اثر صوتی رفتیم و نظراتشان را جویا شدیم که در ادامه میخوانید.
خواندن کتاب صوتی، بهترین شغل
اشکان عقیلیپور، راوی و سرپرست گویندگان
وقتی کتابی را صوتی میکنیم، بسترهای گوناگونی را هم برای پخش مد نظر داریم؛ از «کتابراه» و «طاقچه» گرفته تا «نوار» و «فیدیبو». «فیدیبو» با توجه به قدمتی که دارد، دستهای از آثار را مثل «بینوایان» بهصورت اختصاصی کار میکند. «بینوایان» متنی بسیار سنگین و پرجزئیات است. به همین دلیل تا به امروز در آثار سینمایی مرتبط با ادبیات کلاسیک، بسیاری از موارد، نسخه مکتوب را حذف کرده است. ما در «رادیو گوشه» مشغول تهیه نسخه کامل کتاب «بینوایان» به صورت صوتی هستیم.
بنابراین همین اتفاق، روند تهیه اثر را طولانی و از سوی دیگر ارزشمندتر میکند. برای تک تک نقشهایی که در بینوایان هستند ما فکر کردهایم و مثل یک اثر سینمایی ـ برای نخستین بار در یک کتاب صوتی ـ مراحل پیشتولید گذراندیم. تمام نقشها نوشته شده است. از تناردیه تا رهگذر اثر، همه و همه دارای صداپیشه بهخصوص هستند.
گویندگان نقشهای اصلی این اثر همگی از ستارگان تئاتر ایران به شمار میروند. مسعود کرامتی در نقش ژانوارژان، مهتاب نصیرپور اسقف ماریل، رضا بهبودی ناهید مسلمی و عزیزان دیگری که در این اثر نقش داشتند. ضبط این اثر از حدود ۵ ماه پیش آغاز شد.
کتاب «بینوایان» شامل ۵ بخش است که در نسخه صوتی همین تعداد فصل منتشر میشود؛ به تنهایی از فروردین تا مردادماه این فصول منتشر میشوند. من فکر میکنم در همین فاصله چیزی بالای ۲۰۰ هنرپیشه استفاده میشوند که تا به امروز صدای ۹۰ نفر از آنها ضبط شده است. به خاطر شکل کتاب ناچار به ضبط آن به نحو «رج زدن» هستیم. به این معنی که یک بازیگر به صورت پیوسته نقشی که دارد را میخواند اما در مواقعی که نقشها با یکدیگر دیالوگ دارند، معمولا با دو یا سه صداپیشه همزمان ضبط میشود. ما حتی برای بچهها و یا کودکیهای شخصیتهای کتاب، سراغ کودکانی رفتیم که تحت نظر لیلی رشیدی و سارا جامعی آموزش صداپیشگی رفتهاند.
تمام تلاشمان را کردیم تا واقعی بودن فضا را تا جایی که ممکن است رعایت کنیم. آثار کلاسیک همیشه جذابیتهای خاص خودشان را دارند و همچنان با بازخوردهای مثبت خوانندگان این دسته آثار مواجهایم. پیش از «بینوایان» کتاب «گوژپشت نتردام» را تکصدا گویندگی کردم و اصلا فکرش را هم نمیکردم که انقدر بازخورد مثبت و فروش خوبی را تجربه کنیم و همین اتفاق باعث شد به سمت اجرای پروژه «بینوایان» برویم.
من حدود ۴ سال است که با رادیو گوشه همکاری کردم که نتیجه آن صداپیشگی در حدود ۱۰۰ عنوان کتاب بوده؛ کتابهایی که موضوعات و ژانرهای متفاوتی دارند. در پیشتولید کتاب «بینوایان» تصمیم گرفته شد راوی بینوایان نیز یک شخصیت و کاراکتر قضاوتکننده باشد. پس نمیتواند صرفا روایتگر باشد؛ حتما خودش هم شخصیت دارد. بنابراین نمیتوانستیم به سمت یک لحن خنثی برویم. شما اگر «بینوایان» را بخوانید، هوگو شروع میکند حالات روحی یک کاراکتر را ـ نه به عنوان دانای کل ـ که به عنوان یک شخصیت حاضر در قصه قضاوت میکند و از طرف خودش هم نظر دارد.
احساس کردم با تمام ویژگیهایی که عنوان شد، راوی باید صدای پختهتری داشته باشد که البته دوستان به بنده لطف داشتند و معتقد بودند صدای بنده پختگی لازم را دارد. برای همین با اتود و تمرینهای گوناگون به نتیجه کنونی رسیدیم که از قضا با استقبال زیادی نیز مواجه شد. نکته مهم دیگری که در این کتاب رعایت شد، اجتناب از صداسازی بود. به همین خاطر من فقط سراغ راوی رفتم؛ شخصیتی که حدود ۶۰ درصد محتوای کتاب را شامل میشود. یکی از چالشهای تولید «بینوایان» برای ما در همین مرحله «رج زنی» و تلاش برای یکدست کردن لحن صداپیشگان بود؛ با توجه به اینکه گاهی صدای شاهدی وجود نداشت تا صدابازیگر بتواند با کمک شنیدن نقش مقابلش لحن هماهنگتری بگوید. من به عنوان سرپرست گویندگان با چالش یکدست لحن گویندگان مواجه بودم که از قضا زمانبر هم بودند. بدون تعارف اگر حمایتهای آقای کیاییان و خانم ساناز منصوری نبود شاید هیچگاه این اثر به سرانجام نمیرسید. این روزها مشغول ضبط کتاب سوم هستیم که فکر میکنم اواخر خرداد و یا اوایل تیرماه منتشر میشود. از کار کردن در این پروژه بسیار لذت بردم و فکر میکنم کتاب صوتی خواندن بهترین شغل دنیاست! شما در یک استودیو میروید شروع به بلند خواندن یک کتاب میکنید و حتی بابتش دستمزد میگیرید، میدانید هرجور حساب کنید این بهترین شغل دنیاست! خواندن کتابهایی مثل «بینوایان» خواندنش قند مکرر است.
بسیاری از دوستانی که در این اثر مشغول صداپیشگی بودند به دلیل اینکه تا به امروز با نسخه کتاب «بینوایان» مواجه نبودند از حضور و صداپیشگی بسیاری از شخصیتها متعجب میشدند، چرا که برخی از این کاراکترها در هیچ فیلم و اثر تصویری مشابهی که با موضوع این کتاب ساخته شدند تاکنون رونمایی نشده بودند. لازم میدانم در انتها از هوتن شکیبا که به عقیده من خدا حنجرهش را بوسیده و از خانم مهتاب نصیرپور که رشکبرانگیز فانتین را خواندند تشکر کنم. ایدهآل گروه ما این بود تا جایی که امکان دارد بازیگران حتما دورخوانی داشته باشند، تا نسبت به لحن یکدیگر آشنا شوند. دوستان (بازیگران) مشغلههای گوناگونی داشتند و به همین خاطر ناچار شدیم وارد رج زنی شویم.
متن ویکتور هوگو، جادو میکند!
سهیل مستجابیان، بازیگر
درباره حضور سلبریتیها در صداپیشگی برخی معتقدند نباید سلبریتیمحور پیش رفت. اضافه کنم که هر بازیگر خوبی لزوما کتابخوان خوبی نیست. کتاب صوتی خواندن در ظاهر بسیار ساده است اما بارها اتفاق افتاده که بازیگران بسیار خوب و درجه یکی این حرفه را امتحان کردند و کمتر از ۲ ساعت گفتند که چقدر برایشان دشوار بوده است! نکته دیگر این است که کتاب صوتی با نمایشنامه فرق میکند.
در واقع نمایشنامه قضاوت کارگردان و نمایشنامهنویس را در خود دارد اما کتابخوان صوتی یک مجری میان نویسنده و مخاطب است که وظیفه دارد این امانت (متن اثر) را بدون قضاوت منتشر کند. این به معنای خواندن بدون لحن و روزنامهوار نیست. در واقع اینجا مرز باریکی وجود دارد که کتابخوان صوتی باید با لحن و گویش مناسب، بدون قضاوت، اثر را بخواند. موضوع دیگر درباره حضور سلبریتیها این است که در بسیاری از مواقع باعث تشویق مردم به خرید کتاب میشوند. به عقیده من هر عاملی که باعث شود مردم به کتابخوانی بیش از پیش علاقهمند شوند لازم است.
البته که نباید از یاد برد استفاده از بازیگران باید در صورتی باشد که به متن و لحن کتابخوانی و مبانی خوانش کتاب صوتی تسلط داشته باشند.
به شخصه ایرادی نمیبینم که برای خواندن کتاب از هنرمندان و سلبریتی استفاده شود البته که کتاب صوتی خواندن یک شغل است و آموزشهای خودش را نیاز دارد و تجارب خودش را میطلبد.
اینکه در خوانش «بینوایان» چگونه به این نقش رسیدم، با خوانش کتاب این اتفاق رخ داد و مابقی مسیر در همان استودیو روزانه پیش میآمد. لحن و دیالوگهای تمامی نقشها به غیر از راوی با افعال شکسته است البته نه به آن معنا که متن را به محاوره امروزی تبدیل کرده باشیم یا از بار متن و محتوا کاسته شده باشد. تنها و تنها به این خاطر که قصدمان ادبیات هملتوار و کلاسیک نبود.
به نظر من آثار کلاسیک این ویژگی را دارند که همچنان تکرار و خوانده شوند. تولید و استقبال از آثار تصویری نظیر انیمیشنها و فیلمهای سینمایی گواهی بر این مدعاست که قابلیت تکرار دارند. آثار ادبیات کلاسیک بارها و بارها میتوانند به اشکال گوناگون منتشر شوند چرا که دارای عمقاند، و در لایههای زیرین معانی گوناگونی در خود جای دادند.
کارت طلایی
نگار نیکدل، بازیگر
زمانی که یک اثر کلاسیک ارائه میشود باید به ارکان آن پاینده باشیم تا مبادا حقی از صاحب اثر پایمال شود. چون اگر خلاف این اتفاق بیفتد با اثری اقتباسی مواجهایم. با توجه به همکاریهایی که درگذشته با «رادیو گوشه» بود و همچنین شناخت دوستان از جنس صدای من، اجرای این شخصیت به من سپرده شد.
انکار ناپذیر است که کار رادیو، کتاب صوتی و رشتههای مشابه هریک به نحوی تخصص خودشان را میطلبند اما افرادی که در حوزه هنر هستند علاقه دارند تا در رشتههای نزدیک به بازیگری نیز همکاری کنند. خود من همیشه علاقه داشتم تا شانسم را امتحان کنم و از طرفی دیگر از طرفداران جدی کتاب صوتیام.
در روزمره به دلیل کمبود وقتی که دارم، امکان خواندن و تجربه کردن بسیاری از رمانهای مهم و منابع مفیدی را که باعث رشد در بازیگری میشود، از این طریق مرور کردم. چه بسا اگر این امکان وجود نداشت، از خواندن و شناختن بسیاری از این آثار مهم محروم میشدم. اما اینکه هنرمندان در چنین حرفههایی وارد شوند، به نظرم به این موضوع مرتبط است که بحث فرهنگی در کشور ما نیاز به تبلیغات دارد تا اشتیاق مردم را به کتاب و کتابخوانی علاقهمند کند.
حضور هنرمندان باعث میشود هواداران آنها به مطالعه سوق پیدا کنند. به نظرم هدف همه ما مشترک است و هر هنرمندی میتواند بسته به کارت طلایی که در دست دارد، رفتار کند.
حضور در «بینوایان» بسیار تجربه جالبی بود. در کتاب صوتی با توجه به تجربه بازیگری، دست بازتر و سختتری داریم. سختی کار در این است که تنها ابزار شما صداست، آن هم بدون تصویر، اما در عین حال همان صدا به شکل متنوعتر و باورپذیرتر به کار گرفته میشود.
همکاری در تهیه نسخه صوتی از اثری فاخر مثل «بینوایان» بزرگترین دلیل پذیرش آن بود. اما همین که تا به امروز بازخوردهای نسبتا خوبی از کار گرفتم خوشحالکننده است؛ با توجه به حجم بالای کتاب و اینکه فعلا تنها یک قسمت از کتاب منتشر شده است. تجربه و لذتی وصفناشدنی در «بینوایان» تجربه کردم؛ لذتی ناب و خالص. به همین دلیل اگر باز هم درخواست شود تا در تولید کتاب صوتی همکاری کنم، با افتخار میپذیرم.
از داستایفسکی به ویکتور هوگو
مجید آقا کریمی، بازیگر و صداپیشه
قطعا یکی از علاقهمندیهایم به عنوان بازیگر، نقش داشتن در آثاری است که بهصورت سولو و تکنفره اجرا میشود.
از همان قدیم هم، هرکدام از ما تجربه شنیدن قصههای بزرگترهایمان را داریم. چه بسا اگر میتوانستیم تکتک این قصهها را ضبط کنیم، امروز مجموعهای نفیس از کتابهای صوتی را در اختیار داشتیم. ترجیحم خواندن کتاب به صورت تکنفره است اما اگر کارگروهی باکیفیتی باشد، دوست دارم در آن ایفای نقش کنم.
ما به عنوان یک مخاطب وقتی رمان «بینوایان» یا هر رمان دیگری را میخوانیم، از هر شخصیت، پیشزمینهای داریم. چراکه شمایلی از هر نقش در ذهنمان نقش میبندد و با این کار، جزئیات و ویژگیهای بیشتری کسب میکنیم. همانطورکه خود من در زمان صداپیشگی در بینوایان ابعادی از شخصیت ژاور آشنا بودم و بهواسطه آثار تلویزیونی نمایشی، توانستم به خروجی مد نظر برسم. البته، دلیل انتخاب من برای این نقش به گفته دوستان، مرور بازی من در نقش «پاری فری» در رمان «جنایات و مکافات» بود. «پاری فری» از جهاتی به «ژاور» شباهت داشت و به همین خاطر نیز دوستان در زمان صداپیشگی بسیار به همان نقش ارجاع دادند.
به نظر من یک بازیگر، اگر بهواقع یک هنرمند ششدنگ باشد، باید بتواند بهسادگی از عهده زیرمجموعههای بازیگری هم بربیاید. باید بازیگری رادیویی، دوبله انیمیشن، کتاب صوتی خواندن، مهارت در قصهگویی و امثالهم را داشته باشد.
به نظرم ایرادی ندارد که بازیگر، صداپیشگی و خواندن کتاب صوتی انجام دهد اما اگر یک بازیگر مهارتهای مربوطه را نداشته باشد و صرفا به دلیل ستاره بودن و شهرت و هر دلیل کاملا محترم دیگری که ارتباطی با این حرفه ندارد، وارد این میدان شود، درصورتیکه از عهده اجرای درست برنیاید، این امر باعث طرد مخاطب میشود؛ بهویژه زمانیکه هوادارانش با چنین اتفاق دلسردکنندهای مواجه میشوند.
نظرات و دلایل گوناگونی وجود دارد. در بین بازیگران هستند کسانیکه نمیتوانند کتابها را بهدرستی بخوانند و یا هنگامیکه شروع به خواندن کتاب میکنند، مخاطب بیشتر از محتوای اثر، توجهش را به صداپیشه معطوف میکند.
نقش برای من تفنن است. نه بهمعنای عام بلکه در لحظه اجرای نقش لذت میبرم. نقش در کالبدم جاری است و تا زمانی با آن زندگی میکنم. از جهت لذت و شیرینی که در این پروسه نصیبم میشود اسمش را تفنن گذاشتم.
اجرای این نقش برای من حضور در محیط دوستانه و دلپذیر رادیو گوشه بود.
هم درخواست دوستان و هم علاقه خودم باعث شد تا در بینوایان مشارکت کنم. بازخوردها، قطعا مثبت و منفی خواهد بود. تا به این لحظه بازخورد خاصی به دستم نرسیده است اما چیزی که درباره بازخورد دادن خوشحالم میکند، نقد کردن با ذکر دلیل است. اینکه به صراحت ایدههایی برای اصلاح بشنوم و در صورت امکان به آنها عمل کنم.