داستانهای عامهپسند | اصالتِ تَن
درباره «بیچارگان» ساخته جدید و مناقشهبرانگیز یورگوس لانتیموس
روزنامه هفت صبح| معمولا وقتی در دل چیزی قرار داریم، سخت میتوانیم تحلیلش کنیم. چنان به جنبههای مختلف محیط پیرامون خود عادت کردهایم که همه چیز طبیعی و معقول به نظر میرسد، حتی اگر در واقعیت نباشند. این قرابت و غرابت را میشود به کل تمدن بشری تعمیم داد.
راهی که به کار میآید برای شکستن چرخه عادت و دیدن آنچه مغفول مانده، کمک گرفتن از یک غریبه است. همین فرمول ساده موجب خلق بیشمار شاهکار ادبی با رویکردها و لحنهای متفاوت شده، از «شازده کوچولو» بگیرید تا «پینوکیو» و «فرانکنشتاین». اصلا عجیب نیست که یاد «بیچارگان» بیفتید؛ فیلم جدید یورگوس لانتیموس یکی از مهمترین فیلمهای امسال است و واکنشهای متفاوتی را برانگیخته.
لانتیموس بعد از موفقیت جهانی «دندان نیش»، از پانزده سال قبل در نظر داشت که بهعنوان اولین تجربه انگلیسیزبان خود سراغ اقتباسی سینمایی از رمان «بیچارگان» برود. مشخصا هیچ استودیویی زیر بار نرفت و سالها طول کشید تا شرایط ساخت فیلم فراهم شود.
کتاب الاسدایر گری که اوایل دهه نود میلادی منتشر شده و بهنوعی بازخوانی غیرمعمولی از «فرانکنشتاین» به حساب میآید، نمونه دیگری است از چنین داستانهایی که بیداری جنسی را بهانه میکند برای سفر اکتشافی شخصیت اصلی. جهانبینی و جاهطلبیهای فیلم را هم باید تا حد زیادی مدیون متن کتاب دانست که لانتیموس و تونی مکنامارا راهی پیدا کردهاند تا نسخه بهروز و دیوانهوار از آن را به زبان سینما برگردانند.
داستان در نسخهای تخیلی از لندن عصر ویکتوریا اتفاق میافتد. یک زن جوان و باردار خودش را از روی پل به پایین میاندازد. یک دانشمند و جراح دیوانه که تمام زندگیاش را وقف پیوند و احیای گونههای مختلف کرده، نوزاد زن را نجات میدهد و مغزش را در جسم زن متوفی کار میگذارد؛ اقدامی که زمینهساز تولد موجودی غیرمعمول به نام بلاست. به تدریج با رشد مغز و تکامل بلا، شخصیتش تغییر میکند. همه چیز با کشف میل جنسی توسط بلا از کنترل خارج میشود و....
مثل تمام ساختههای لانتیموس، «بیچارگان» هم غلطانداز و مناقشهبرانگیز است. شاید با شیفتگی از نگاه فمینیستی تند و تیز فیلم حرف بزنید یا برعکس جهانبینی اثر را مورد نقد قرار بدهید و از فقدان عمق در روایت گلایه کنید، در حالی که دو رویکرد میتواند صرفا برآمده از سوءتفاهم و سوءتعبیر باشد.
حتما شناخت بیشتر از جریان سینمایی معروف به «موج عجیب یونان» و ریشههای تئاتری کارهای لانتیموس به درک بهتر از فیلمهایش کمک میکند اما به طور کلی نباید از یاد برد با فیلمسازی طرف هستیم که دنبال استهزای هر مفهوم جدی و پیچیده با ترتیب دادن نمایشی نقضآمیز حول آن است.
پالین کیل (منتقد سرشناس نیویورکر) از «پرتقال کوکی» بدش میآمد و در توصیف فیلم کوبریک گفته بود «انگار یک پروفسور دقیق و سختگیر آلمانی تصمیم گرفته تا پورنوی خشنِ تخیلیِ کمدی بسازد.» از منظر فیلمسازی مثل لانتیموس که به قضیه نگاه کنید، این نقد منفی اتفاقا میتواند جذاب و وسوسهبرانگیز باشد و به بهترین تعریف ممکن از یک فیلم تبدیل شود!
نمودش را میشود در «بیچارگان» دید که درست عین تجربیات عجیب و غریب گادوین بکستر برای پیوند زدن مغز و بدن جانورهای مختلف، تلاشی است برای ساختن یک کالبد بصری و روایی نامتعارف (به نسبت محافظهکاری حاکم بر سینمای امروز) که ذهنیتی برآمده از قرن بیستم روی آن سوار شده.
تمام جنبههای نمایشی و بیرونی «بیچارگان» را که کنار بزنیم، تهش میرسیم به این ایده که اگر برخلاف عرف و فرضیات معمول، مبنا را برای مکاشفه تنکامگی از منظر زنانه قرار بدهیم، با تکیه بر مفهوم انکارناپذیر «لذت»، اثبات میشود که اصالت وجودی از جسمانیت سرچشمه میگیرد.
گرچه پذیرش همین اصل میتوان قراردادها و مناسبات اجتماعی را از معنا تهی کند، چاره دیگری به جز حفظ و ادامهشان نداریم. حرف خیلی تازه و تکاندهنده نیست ولی حداقل بهانهای شده برای ترتیب دادن نمایشی که به طرز وقیحانهای در آن مرز میان شرارت و خلاقیت کمرنگ است.
تاویل و تفسیرها در مورد «بیچارگان» تمامی ندارد و بخش عمدهاش مدیون شیوه فیلمسازی لانتیموس است که از بازی دادن تماشاگرش لذت میبرد. با این وجود مهمترین دستاورد فیلم را باید رسیدن به یک کمدی سطح بالا دانست که با وجود تمام بازیگوشیهایش مخاطب عام را نیز با خود همراه میکند. همچنان برای جریان اصلی سینما زیادی بیپرواست (نه لزوما به واسطه نمایش برهنگی بلکه به دلیل قرائتی که از مفهوم تنانگی ارائه میدهد) وگرنه به راحتی میتوانست فاتح اصلی فصل جوایز باشد.