آنالیز | گناه فرشته روی دور تند
تحلیلی کوتاه بر سریال گناه فرشته.
روزنامه هفت صبح| داستان سریال «گناه فرشته» خوب شروع شد اما رابطه پیچیده کاراکترها و میزان دادهها در قسمتهای ابتدایی، برای برخی مخاطبان غیرقابل هضم بود. حالا وضعیت فرق کرده و با یک قصه روانِ معمایی و در عین حال ملتهب روبهرو هستیم.
منظر اول| آن روی عماد
رسانهها و کاربران با پخش هر قسمت نکاتی از «گناه فرشته» را برجسته میکنند. سریال به جز موارد گفته و نوشته شده، از ویژگیهای دیگری هم برخوردار است؛ مثلا در اپیزود ششم روی دیگر عماد تهرانی (بهروز رضوی) عیان شد.
جمیلی (مهرداد ضیایی) به واسطه تلاش موکل خود (حامد تهرانی) با قید وثیقه از زندان آزاد است و حالا برایش رجز میخواند! عماد پی به ماجرا برده و به روشی خاص پشت پسر خود درمیآید. او سوالاتی معنادار از جمیلی میپرسد که «حبس نیستی؟» و جواب میشنود به قید وثیقه آزاد شده.
ابهت عماد وقتی دوچندان میشود که رو به کارگر خود (برای تحقیر جمیلی) میپرسد: «تو دانمارک دیه یک آدم چقدره؟» این پرسش، جمیلی را که زن و فرزند او در دانمارک هستند، به هراس میاندازد. دیالوگهای بعدی، نوع میزانسن و لحن آرام اما «پدرخوانده»وار رضوی، تصویری دقیق و هولناک از عماد برای مخاطب ترسیم کرد.
منظر دوم| مانیای مرموز
پیش از آنکه به مانیا برسیم، حیفمان آمد دیالوگ طلایی و کوبنده عماد را یادآوری نکنیم:«پسر من شرف من است.» همین تک سکانس برای اذعان به توانایی بهروز رضوی، گوینده مطرح با آن صدای خاطرهساز، کافی است و اما مانیا؛ دختری که در قسمت قبل نامش زیاد به میان آمد و مشخص شد ربطی مهم به پرونده فرشته دارد.
بالاخره و با تلاش مشفق (مهدی سلطانی) مانیا پیدا شد و خط و ربطش به حامد آشکار. سکانس مهم حامد (شهاب حسینی) در قسمت ششم جایی است که عصبانی میشود و دستانش را به نشانه خفه کردن مانیا نزدیک گردن او میبرد.
این مانیای مظلوم با چشم اشکبار به توالت میرود و بعد از شستن صورت، مکث میکند. همزمان لبخندی مرموز روی صورتش نقش میبندد. نوع قاببندی و رنگ قرمز در پس زمینه، عامل دیگری است که غلظت مرموز بودن شخصیت را بالا میبرد. رعنا بهرخ در این سریال عملکردی تحسینآمیز دارد.