کِشتی گناه فرشته در اقیانوس طوفانی!
همزمان با فروکش کردن موج اول هیاهوی سریال «گناه فرشته» ماجرا را از زاویهای متفاوت بررسی کردهایم.
روزنامه هفت صبح، گروه تلویزیون | «کِشتی توی لنگرگاه همیشه جاش امنه اما کشتی رو برای این کار نساختن»؛ حتما این مثل معروف را شنیدهاید و ما نیز دلمان نیامد از آن برای اصل حرف گزارش امروز بهره نبریم که بهتر از هر کلامی منظور را منتقل میکند! صحبت از «گناه فرشته» است که در چهار قسمت ابتدایی پر سر و صدا ظاهر شد و نامش در صدر آثار جنجالی خانگی قرار گرفت. جنس هیاهوی آن اما متفاوت بوده است.
مورد اول| آنچه گذشت
تحریف تاریخ، توهین به روزنامهنگاران، عادیسازی موتورسواری بانوان و... اینها بخشی از مواردی است که «گناه فرشته» در چهار قسمت ابتدایی تجربه کرد. هر کدام از اینها زمینه بحثهای رسانهای و نیز مباحث دامنهدار در گروههای مجازی را فراهم آورد.
«گناه فرشته» جزو معدود آثاری است که در همان ابتدای مسیر، فرامتن پررنگ آن حتی تیتر روزنامهها شده و واکنش چهرهها را برانگیخته. مثلا ماشاءالله شمسالواعظین، روزنامهنگار پیشکسوت در عکسالعملی درسآموز گفته: «باید بپذیریم که خودمان هم در معرض نقد عمومی قرار بگیریم.»
مورد دوم| نه برای دیده شدن
سوال: آیا فرامتن حاشیهساز «گناه فرشته» تمهیدی برای «دیده شدن» بیشتر سریال بوده است؟ نمیتوان به این پرسش، پاسخی صریح داد. به این دلیل که کارگردان (حامد عنقا) در آثار قبلی بهعنوان تهیهکننده، سراغ سوژههایی میرفت که بابطبع مخاطب عام و گسترده بود. جنس فرامتن «گناه فرشته» اما خاص است و درست در راستای محتوای جدی سریال قرار دارد. از اینروست که حالا بهجای مخاطب عادی، قشر رسانهای و نخبه در صف اول واکنش ایستاده.
مورد سوم| فراسوی هیجان
با این حساب میتوان استنباط کرد که «گناه فرشته» نخواسته از این نمد کلاهی ببافد و در عوض، تلاش برای جذاب مخاطب انبوه را بر قصه، روابط آدمها و بازیگرانِ مطرح بنا نهاده. فایده حواشی سریال همانی است که اشاره شد: فراهم آوردن جدلهای داغ؛ به شرط آنکه مصون از هیجانات کاذب باشد تا منجر به تولید محتواهایی سودمند شود.
مثلا آیا واقعا ژورنالسیم هم گرفتار فساد است؟ اگه بله، چرا و راهکار چیست؟ چرا روزنامهنگار امنیت جانی ندارد و به محض تصمیم برای افشای حقیقت، کشته میشود؟ این مهم بهدرستی فهم نشد و برخی از جمله کانال باشگاه روزنامهنگاران به مدیریت اکبر منتجبی، سردبیر روزنامه سازندگی، پوسته ظاهری را دیدند و صرفا در دفاع از شمسالواعظین و روزنامهنگاران برآمدند.
حال آنکه خود شمسالواعظین نظری دیگر عنوان کرد و آدرس درست را به ما روزنامهنگاران نشان داد... آیا سینمای ما مجاز است از تصویر بزرگانی چون هوشنگ ابتهاج برای تاکید بر وجه ادیبانه یکی از کاراکترها بهره ببرد؟
چرا این اتفاق در سینمای دنیا میافتد و کسی اعتراض نمیکند؟ در مثالی دیگر میتوان از موتورسواری مهتاب (لادن مستوفی) گفت که یک رویداد مهم است. مگر یکی از رسالتهای فیلم و سریال، نقد درست و منطقی مسائل اجتماعی نیست؟ متاسفانه اشارات مهم «گناه فرشته» در هیاهو گم شد.
مورد چهارم| چند نمونه
با مرور سریالهای خانگی، به حواشی ریز و درشت بسیاری میرسیم. معدودی اما فوکوس کشیدند و اصلا جنس هیاهوی آنها متفاوت از «گناه فرشته» بود. مثل ایرادات روایی و اصطلاحا گافهایی که از «زخمکاری»، «پوست شیر»، «حیثیت گمشده»، «قهوه ترک»، «هفت» و... گرفته شد.
این دست مسائل اما توسط رسانههای رسمی، جدی گرفته نشد؛ بهجز اعتراض محمود حسینیزاد، نویسنده کتاب «بیست زخمکاری»؛ هر چند این واکنش نیز زمینه نقدهایی جدی در باب چگونگی اقتباس را فراهم نیاورد.
در «شریک جرم» از محصولات یکی از شرکتهای آرایشی در مکانی نامطلوب استفاده شد و اگر کارگردان و تهیهکننده عذرخواهی نمیکردند، مخاطب نمیدانست ماجرا از چه قرار بوده است. داریم از «شریک جرم» میگوییم که سریالی قابل دفاع است اما ظاهرا دیده نمیشود!
مورد پنجم| نقطه قوت سریال
گفتیم که استفاده از عکس ابتهاج در «گناه فرشته» واکنش به همراه داشته. اصولا ارجاعات واقعی، توام با تحسین یا انتقاد هستند اما این اتفاق در سریالهای خانگی بهندرت رخ داده. در «شبکه مخفی زنان» خیلی از شخصیتها بازنمایی شدند که اغلب شبیه چهره واقعی افراد نبودند.
نمونهاش وارتو طریان بازیگر و کارگردان یا ایران تیمورتاش، شاعر که نقش آنها را باران کوثری بازی کرد. قرائت کارگردان از این شخصیتها و گریم بازیگر که شبیه آنها نبود، میتوانست محل ایراد باشد. چنین اتفاقی ولی نیفتاد؛
درست مثل فهیمه اکبر خواننده و نویسنده با بازی غزل شاکری در «خاتون». پس، اینکه «گناه فرشته» زیر ذرهبین میرود را نباید یک امتیاز منفی دانست بلکه قوت سریال است که میتوان حکم به اهمیت و دیده شدن آن از سوی طیفهای مختلف داد.