حکایت شیرین مستوران و استاد شجریان
تحلیلی بر سریال تلویزیونی «مستوران» و اشارهای به اتفاق جالب تیتراژ آن، که از نام محمدرضا شجریان بهره برده است
روزنامه هفت صبح، احمد رنجبر | محض یادآوری میگوییم که پیشتر و هنگام پخش سری اول «مستوران»، آن را جزو سریالهای موفق سالهای اخیر تلویزیون نامیدیم. آیا فصل دوم هم صاحب این ویژگی است؟ در قسمتهای ابتدایی چنین بوده. دنباله «مستوران» را سیدعلی هاشمی کارگردانی کرده و فیلمنامهاش را محمد حنیف نوشته. این سریال هر شب از شبکه یک پخش میشود.
مورد اول| داستان چیست؟
قصه «مستوران 2» بیست سال پس از اتفاقات قبل روایت میشود. آنجا لطفعلی پسر بچهای باهوش بود که توسط قبیله وحشیها به اسارت گرفته شد و حالا جوانی است برومند و مشغول به شغل عطاری. این نقش را کاوه خداشناس بازی کرده.
خط پررنگ دیگر داستان، بیماری دختر حاکم شهر بهواسطه نقشه مشاور اعظم حاکم است. این دختر ماهمنیر نام دارد و محیا دهقانی ایفاگر نقش اوست و اما محور دیگر قصه، عشقی است که میان لطفعلی و ماهمنیر وجود دارد.
مورد دوم| فضا چگونه است؟
قصه فصل دوم «مستوران» مثل سری قبل، برخاسته از حکایتها و افسانههای کهن ایرانی است. راوی (با صدای خاطرهانگیز محمدرضا سرشار، گوینده قصه ظهر جمعه) شرحی از ماجرا میدهد و بعد از آن نوبت به داستان میرسد.
اگر کسی شیفته قصههای شفاهی و مکتوب کهن باشد، با «مستوران» همراه خواهد شد و طبیعی است که سریال را باید براساس پیشفرضهای آن دید یعنی در این جغرافیا، «فانتزی» غلبه دارد و نمیتوان آن را با قصههای رئال محک زد؛ درست شبیه همان افسانهها و روایتهای گذشتگان. پیرو همین است که در «مستوران» شخصیتهای افسانهای مثل قبیله وحشیها، جادوگر، دوال پا و... نیز سهمی دارند.
مورد سوم| بازیگران چه کردهاند؟
سیدعلی هاشمی بهعنوان کارگردان از بازیگران خواسته مطابق با ویژگیهای افسانهای شخصیتها، مقابل دوربین ظاهر شوند. مثلا بهنام تشکر باز هم نقش جدی بازی کرده اما در قامت یک حاکم مستبد، به بازیاش جنسی از فانتزی بخشیده. مشاور حاکم یعنی محمدرضا ملک هم بهخوبی مختصات یک انسان بدجنس را ارائه کرده.
محیا دهقانی توانسته جلوهگری و غرور دختر پادشاه را ترسیم کند و کاوه خداشناس یادآور جوانهای نجیب و عاشقپیشه حکایتهای کهن است. رابعه اسکویی در نقش جادوگر و الهه خادمی در نقش رئیس قبیله وحشیها هم تجربهای متفاوت از سر گذراندهاند. دیگران هم خوب هستند اما فعلا این چند نفر میدان وسیعتری برای عرضاندام در اختیار داشتهاند.
مورد چهارم| مستوران چه اهمیتی دارد؟
هیچ اثری خالی از ایراد نیست و «مستوران» هم ضعفهایی دارد. با این حال توانسته است از پس ماموریت خود یعنی تصویری کردن بخشی از قصهها و افسانههای ایرانی برآید. خود بهتر میدانید که ما صاحب میراث معنوی شفاهی و مکتوب ارزشمندی هستیم اما سریالهای تلویزیونی بهندرت سراغشان میروند. «مستوران» پرچمدار این اتفاق شده و بخشی از گذشته دلنشین نیاکان را یادآوری کرده. سریال با استفاده از موسیقی، رنگ و لعاب و قابهای زیبا سعی کرده به هدف خود نزدیکتر شود.
مورد پنجم| ماجرای شجریان چیست؟
سریال «مستوران» یک اتفاق فرامتن هم دارد و آن استفاده از نام استاد محمدرضا شجریان در تیتراژ است. محمد اصفهانی که تیتراژ پایانی سریال را با عنوان «در هوایت» خوانده، پیش از انتشار در توضیح این قطعه نوشت: «در هوایت با شعر مولانا براساس روایت استاد محمدرضا شجریان از گوشه راک...»
وقتی این خبر منتشر شد برخی شک داشتند که اسم استاد شجریان در نسخه تلویزیونی بیاید. این اتفاق اما افتاده است و عدهای عقیده دارند کار، کار اوج است! همان سازمانی که «مستوران» محصول آن است و در چند سال اخیر رویکردی متفاوت از نهادهای حکومتی نسبت به حوزه فرهنگ و هنر دارد.
خبر دارید که استاد شجریان سال 74 در نامهای به علی لاریجانی، رئیس وقت صداوسیما، خواستار عدم پخش کارهایش شد. این رویه از سوی رادیو و تلویزیون متوقف نشد تا اینکه او سال 88 نامهای دیگر به عزتالله ضرغامی، رئیس وقت صداوسیما نوشت و پخش آثارش بهجز ربنا را منع کرد. در ادامه ربنا، به دلیل موضعگیری سیاسی-اجتماعی شجریان از سوی صداوسیما مهر توقیف خورد!
مدتها خبری نبود تا اینکه نوروز 98 مستند «شجریان، از سپیده تا فریاد» روی آنتن شبکه افق رفت و رویکرد آن مورد انتقاد علاقهمندان به خسرو آواز ایران قرار گرفت. مهر 99 که شجریان درگذشت، شبکه چهار ویژهبرنامهای ضبط شده درباره جایگاه هنری او پخش کرد. قسمت دوم آن اما هرگز اجازه پخش نیافت. حالا نام استاد محمدرضا شجریان در تیتراژ سریال تلویزیونی «مستوران» بهچشم میخورد.