پازل نیمهتمام خاورمیانه
ظرفیت دیپلماسی منطقهای در حال گسترش است و مهرههای منطقه جابهجا میشوند
هفت صبح، حسین فاطمی | در گزارشهای پیشین «هفتصبح»، شکنندگی روابط ایران و بیروت بهعنوان تکهای از پازل گستردهتر معادلات تازه خاورمیانه بررسی شد؛ اما تحولات جدید در عراق، یمن، غزه و حتی سوریه نشان میدهد که شرایط منطقه وارد مرحله حساستری شده و تغییراتی در حال شکلگیری است که میتواند بر منافع ایران در ابعاد سیاسی و امنیتی سایه بیندازد. این تغییرات الزاما به معنای تهدید فوری نیستند اما هشدار میدهند که محیط منطقهای به سمت آرایشی جدید در حرکت است؛ آرایشی که ترکیبی از فشارهای بیرونی و رقابتهای درونی جهان عرب را در خود دارد.
تحولات هفته گذشته عراق بار دیگر بررسی رابطه بغداد با واشنگتن و تأثیر آن بر معادلات ایران را ضروری کرد. اعلام مسدودسازی دارایی برخی گروههای مقاومت در روزنامه رسمی عراق، ناگهان فضای سیاسی این کشور را ملتهب کرد. گرچه نهاد صادرکننده این تصمیم خیلی زود عقبنشینی کرد و آن را «برداشت اشتباه» خواند اما نفس انتشار خبر نشان داد که فشارهای آمریکا بر سازوکارهای مالی عراق همچنان پررنگ است.
سفارت ایالات متحده همزمان با این رخداد، بیانیهای منتشر کرد که در آن از دولت عراق خواسته شده بود با برخی گروههای مسلح «قاطعانه برخورد کند». این پیام دوگانه، یکبار دیگر همان الگوی شناختهشده واشنگتن را یادآوری کرد که ناظر بر «حمایتهای اقتصادی و امنیتی در کنار طرح مطالبات سیاسی بود.»
از سوی دیگر دولت عراق تلاش کرد با کنترل پیامها، بحران را مدیریت کند. محمد شیاع السودانی، نخستوزیر عراق بدون متهمکردن طرف خاصی، دستور بررسی فوری صادر کرد و همزمان تأکید کرد موضع بغداد در قبال تجاوزات اسرائیل ثابت و غیرقابل تغییر است. این واکنش، تلاشی برای ایجاد تعادل میان فشار واشنگتن و حساسیت بازیگران داخلی بود؛ تعادلی که در سالهای اخیر به یکی از مهمترین دغدغههای بغداد تبدیل شده است.
آنچه روشن است، اینکه اعتراضهای گسترده داخلی باعث شد تصمیم اولیه کنار گذاشته شود اما اصل ماجرا همچنان باقی است. عراق در برههای قرار گرفته که از یکسو نیازمند تعامل اقتصادی با آمریکاست و از سوی دیگر ناچار به مدیریت روابط پیچیده داخلی و منطقهای است. نقش گروههای سیاسی، شرایط پس از انتخابات، وضعیت نیروهای نظامی و تحولات امنیتی مرزهای غربی و شمالی، همگی دست دولت را محدود میکند. همین ترکیب باعث شده تهران برای حفظ نقش خود در عراق، به رویکردی انعطافپذیرتر اما حسابشدهتر نیاز داشته باشد؛ رویکردی که با واقعیتهای جدید عراق هماهنگ باشد و از تفسیرهای نادرست جلوگیری کند.
یمن؛ بازگشت رقابتهای قدیمی در شرق این کشور
در یمن نیز رخدادی که شاید در ظاهر یک جابهجایی محلی بهنظر برسد، پیامهای بزرگتری با خود داشت. ورود نیروهای شورای انتقالی جنوب که از حمایت ابوظبی برخوردارند به استان المهره در مرز عمان، بدون درگیری و با تفاهم محلی انجام شد، اما معنا و پیامدهای راهبردی آن قابلچشمپوشی نیست. المهره نهتنها ورودی شرق یمن است بلکه طولانیترین مرز ساحلی این کشور را در خود دارد و از نظر مسیرهای دریایی و خطوط ارتباطی، موقعیتی ویژه دارد.
کنترل این منطقه میتواند آرایش بازیگران داخلی یمن را دگرگون کند و تأثیر مستقیمی بر موازنه سیاسی کشور داشته باشد. در کنار این، گزارشها درباره حملات هفته گذشته عربستان به صعده، بار دیگر نشان داد ثبات در یمن با وجود توافق آتشبس همچنان دور از توافق نهایی است. در این معادله چندلایه، ایران همواره بر ضرورت راهحل سیاسی تأکید داشته اما وضعیت جدید نشان میدهد که رقابتهای منطقهای در حال بازگشت است و برخی بازیگران عربی سعی دارند نقشه سیاسی آینده منطقه را مطابق منافع خود شکل دهند.
غزه؛ تلاش برای مهندسی آینده سیاسی و پیامدهای منطقهای
افزون بر آنچه در یمن و عراق میگذرد، غزه نیز وارد دوران پساجنگ شده است. این باریکه فلسطینینشین عملا در حال تبدیل شدن به ابزاری برای بازتعریف نقش بازیگران منطقه است. گزارشهای منتشرشده درباره طرحهایی برای تشکیل یک هیئت مدیریت بینالمللی یا دولت تکنوکرات در غزه، موضوعی نیست که بتوان از کنار آن گذشت. برخی رسانههای آمریکایی و اسرائیلی مدعی شدهاند که واشنگتن به دنبال ایجاد چارچوبی است که در آن گروهی از چهرههای عربی و غربی نظارت بر امور غزه را برعهده بگیرند.
حتی برخی احتمال دادهاند که این طرح، زمینهساز گفتوگوهای گستردهتر میان بازیگران منطقه درباره آینده فلسطین باشد. ایران در تمام سالهای گذشته بر اصول ثابت خود در حمایت از ملت فلسطین تأکید داشته، اما اکنون با شرایطی روبهروست که بازیگران عربی و غربی در تلاش هستند مسیر آینده غزه را تعریف کنند. حضور این بازیگران، فشارهای سیاسی تازهتری ایجاد میکند و میتواند میدان رقابت میان محورهای منطقهای را گستردهتر کند.
خاورمیانه در حال عبور از یک پیچ حساس
خاورمیانه این روزها به سمت معماری جدیدی حرکت میکند که در آن رقابت میان قدرتهای منطقهای و فشارهای بازیگران جهانی همزمان در حال شکلدهی محیط امنیتی است. عراق زیر فشارهای آمریکا قرار دارد، لبنان هنوز در فضای پس از جنگ غزه با چالشهای سیاسی روبهروست، یمن درگیر بازچینی قدرت شده و غزه در حال تبدیل شدن به صحنهای برای طرحهای سیاسی تازه است. همه اینها نشان میدهد که دورهای از ثبات نسبی که در سالهای گذشته دیده میشد، جای خود را به مرحلهای پرتنش و سیال داده است.
این وضعیت برای ایران یک پیام روشن دارد که باید به سمت مدیریت دقیق، آرام و حسابشده روابط منطقهای حرکت کرد. تهران در سالهای گذشته نشان داده که در برخورد با بحرانهای منطقهای، بر اساس اصول مشخص و با در نظر گرفتن ملاحظات ملی عمل میکند. بهنظر میرسد خاورمیانه در آستانه یک دوره جابهجایی قدرتها قرار دارد؛ دورهای که در آن بازیگران عربی به دنبال افزایش نقش خود هستند، قدرتهای جهانی راهبردهای تازهای تدوین میکنند و پروندههایی مانند عراق، یمن و غزه بیش از گذشته در مرکز توجه قرار گرفتهاند. در چنین شرایطی، رویکرد ایران باید بر پایه ثبات، خویشتنداری و دیپلماسی چندمسیره باشد.
سقائیان: معادلات جدید منطقه نمی تواند مقاومت را متوقف کند
برخلاف خط تحلیلی فوق، سیدعلی سقائیان طی گپ و گفتش با «هفتصبح»، نگاه متفاوتی نسبت به معادلات جاری در عراق، سوریه، لبنان، یمن و غزه و تأثیر آن برفشارهای منطقهای علیه ایران دارد و معتقد است که «هنوز زود است که به تحلیلهای قطعی رسید». به گفته سفیر اسبق کشورمان در برزیل، «طراحیها و سناریوهای غرب و بهویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی برای مدیریت بازی در غرب آسیا موضوعی تازهای نیست و همواره در دستور کار این قدرتها بوده است».
با وجود تحولات پس از سقوط اسد و شهادت برخی رهبران مقاومت، مدیرکل پیشین تشریفات وزارت خارجه تاکید دارد: «ریشه مقاومت عمیق است و از بین رفتن چند رهبر نمیتواند آن را متوقف کند؛ مقاومت اکنون به یک فرهنگ تبدیل شده است که تجربه چند دهه آن را پایدار نگه داشته است.» سفیر اسبق ایران در ارمنستان مشخصا درباره تحولات سوریه میگوید: «وضعیت کنونی نشان میدهد اشغالگران، از جمله نیروهای رژیم صهیونیستی، نزدیک دمشق فعالیت میکنند و بدون مواجهه جدی حکومت احمد الشرع در خاک این کشور حضور دارند.»
دیپلمات پیشین کشورمان ادامه داد:«در لبنان نیز هرچند دولت به سمت غرب متمایل شده و تن به مذاکره و سازش با رژیم صهیونیستی داده است اما مقاومت همچنان فعال و اثرگذار است. چون تجربه جنگهای ۳۳ روزه نشان داد که نیروهای غیرسیستماتیک میتوانند ارتشهای کلاسیک را زمینگیر کنند و دشمن را وادار به آتشبس کنند. وضعیت حماس در غزه نیز تأییدی بر پایداری مقاومت است؛ با وجود تلاشهای رژیم اشغالگر برای نابودی این گروه، فعالیت آن ادامه دارد و تلفات دشمن قابل توجه بوده است.»