خوشههای خشم؛از تروآ تا تلآویو

حمایت از حماس و تقویت حضور نظامی در سوریه؛ ترکیه، هدف بعدی اسرائیل
هفت صبح، حسین فاطمی| تجاوز اخیر اسرائیل به دوحه در روز سهشنبه گذشته، نشانهای آشکار از رفتار غیرقابلکنترل این رژیم است. اسرائیل با سابقه حملات به لبنان، سوریه، ایران، یمن و درگیریهای دهههای پیشین با اردن و مصر، ذیل جنگ شش روزه پتانسیل ایجاد تنش با دیگر کشورهای منطقه را از خود نشان داده است. این اقدامات، بهویژه حمله به قطر، زنگ خطری برای کشورهای منطقه، بهخصوص ترکیه و پاکستان را به صدا درآورده است.
تحلیل نشریههای عبری و مشخصا هاآرتص نشان میدهد که ترکیه به دلیل حمایت از حماس و تقویت حضور نظامی در سوریه، ممکن است هدف بعدی اسرائیل باشد. این احتمال با توجه به رقابت فزاینده دو طرف در سوریه و اظهارات خصمانه متقابل، از جمله بهرسمیت شناختن نسلکشی ارامنه توسط نتانیاهو، تقویت شده است. فقدان کانالهای رسمی برای کاهش تنش و افزایش اقدامات نظامی در سوریه، خطر درگیری را تشدید میکند.
ترکیه، بهعنوان عضو ناتو، با تقویت زیرساختهای نظامی خود، از جمله سامانههای دفاعی و تولید تسلیحات، در برابر تهدیدات اسرائیل آماده میشود. این تقابل نهتنها به بیثباتی منطقهای منجر میشود، بلکه میتواند با کشاندن قدرتهای جهانی مانند آمریکا، روسیه و چین به درگیری، نظم جهانی را متزلزل کند. نبود مرز مشترک زمینی دیگر مانعی برای درگیری نیست، زیرا تنشها از طریق عملیاتهای نظامی، سایبری و نیابتی گسترش مییابد. این گزارش به بررسی ابعاد این بحران، پیامدها و راهکارهای کاهش تنش میپردازد.
سابقه تجاوزات اسرائیل و بیثباتی منطقهای
اسرائیل در فاصله زمانی دو ساله بعد از هفتم اکتبر با انجام حملات متعدد و بیسابقه به کشورهای همسایه، از جمله لبنان، سوریه، ایران و یمن، الگویی از رفتار تهاجمی را به نمایش گذاشته است. حمله اخیر به دوحه، پایتخت قطر، نشاندهنده گسترش دامنه این تجاوزات به کشورهای جدیدی است که پیشتر بهطور مستقیم هدف قرار نگرفته بودند. این اقدام که نقض آشکار قوانین بینالمللی محسوب میشود، نگرانیهای جدی را در منطقه ایجاد کرده است.
سابقه درگیریهای اسرائیل با اردن و مصر در گذشته نیز نشان میدهد که این رژیم از ایجاد تنش با کشورهای دارای روابط دیپلماتیک یا حتی متحدین استراتژیک غرب ابایی ندارد. تحلیل هاآرتص نشان میدهد که اسرائیل با هدف تضعیف محور مقاومت، بهویژه گروههایی مانند حماس، استراتژی تهاجمی خود را گسترش داده است. این رویکرد نهتنها به بیثباتی منطقهای منجر شده، بلکه با تحریک واکنشهای متقابل، خطر درگیریهای گستردهتر را افزایش داده است.
به عنوان مثال، حملات مکرر اسرائیل به پایگاههای نظامی در سوریه، از جمله حمله اخیر به تجهیزات نظارتی ترکیه، نشاندهنده تلاش برای تسلط بر مناطق استراتژیک است. این اقدامات، همراه با لفاظیهای خصمانه نتانیاهو، مانند بهرسمیت شناختن نسلکشی ارامنه، به تشدید تنشها با ترکیه کمک کرده است. نبود مرز مشترک زمینی دیگر عاملی بازدارنده نیست، زیرا اسرائیل از طریق حملات هوایی و عملیات اطلاعاتی، توانایی ایجاد درگیری در نقاط دوردست را دارد.
رقابت نظامی در سوریه و خطر درگیری مستقیم
سوریه در دوران پسااسد بهعنوان یکی از کانونهای اصلی تنش بین ترکیه و اسرائیل، نقشی تعیینکننده در تشدید احتمالی درگیریها ایفا میکند. حضور نظامی ترکیه در حکومت جدید سوریه با محوریت احمد الشرع و حضور همزمان نیروهای اسرائیلی در جنوب این کشور، همراه با نبود کانالهای رسمی کاهش تنش، خطر برخورد مستقیم را افزایش داده است.
حملات اخیر اسرائیل به تجهیزات نظارتی ترکیه در سوریه و تمایل آنکارا برای حمایت از گروههای محلی در برابر اسرائیل، نشانههای روشنی از این تقابل است. میانجیگری آذربایجان در ماه آوریل برای جلوگیری از درگیریهای تصادفی، تنها یک راهحل موقت بوده و نتوانسته ریشههای تنش را برطرف کند. از سوی دیگر، همکاری فزاینده ترکیه و قطر در سوریه، بهویژه پس از سقوط نظام سابق (بشار اسد)، نگرانیهای اسرائیل را تشدید کرده است.
یسرائیل هیوم از این همکاری بهعنوان یک «تهدید استراتژیک» یاد میکند که میتواند توازن قدرت در منطقه را به نفع محور مقاومت تغییر دهد. این رقابت، همراه با تقویت توان نظامی ترکیه، از جمله سامانههای دفاعی مانند «حصار» و تلاش برای دستیابی به جنگندههای اف-۳۵، نشاندهنده آمادگی آنکارا برای مقابله با تهدیدات اسرائیل است. با این حال، این تقویت نظامی میتواند بهعنوان تحریکی برای اقدامات تهاجمی بیشتر تلآویو تلقی شود.
پیامدهای استراتژیک و جهانی یک درگیری احتمالی
درگیری بین ترکیه و اسرائیل، به دلیل جایگاه استراتژیک هر دو بازیگر، پیامدهای فاجعهباری برای منطقه و جهان خواهد داشت. ترکیه بهعنوان عضو ناتو و اسرائیل بهعنوان متحد کلیدی غرب، در صورت درگیری میتوانند اتحادهای منطقهای و جهانی را متزلزل کنند. هاآرتص هشدار میدهد که چنین جنگی میتواند به مدیترانه گسترش یابد، زیرساختهای انرژی اسرائیل را هدف قرار دهد و با حملات سایبری و نیابتی همراه شود.
این درگیری همچنین قدرتهای جهانی مانند آمریکا، روسیه و چین را به گرداب خود خواهد کشید. از منظر نظامی، اسرائیل با فناوری پیشرفته و زرادخانه هستهای خود برتری دارد اما ارتش ترکیه، بهعنوان یکی از بزرگترین نیروهای ناتو، توانایی ایجاد چالشهای جدی را دارد. نقش ترکیه در ناتو و روابط نزدیک آن با کشورهای عربی، مانند عربستان، میتواند معادلات منطقهای را پیچیدهتر کند.
از سوی دیگر، تلاش اسرائیل برای جلوگیری از فروش جنگندههای اف-۳۵ به ترکیه نشاندهنده نگرانی تلآویو از تقویت نظامی آنکارا است. این رقابت تسلیحاتی، همراه با تنشهای سیاسی، میتواند به بیثباتی ناتو و تغییر توازن قدرت جهانی منجر شود. برای کشورهای منطقه مانند مصر و یونان، اجبار به انتخاب طرف در این درگیری نیز پیامدهای منفی خواهد داشت.
تداوم چرخه تنش
به ادعای برخی تحلیلگران برای جلوگیری از درگیری فاجعهبار بین ترکیه و اسرائیل که میتواند کل غرب آسیا را درگیر کند، ایجاد کانالهای دیپلماتیک و کاهش تنش ضروری است. ترکیه با تأکید بر دیپلماسی و میانجیگری در مناقشات منطقهای، میتواند نقش سازندهای ایفا کند. تقویت همکاری با آمریکا و بازگشت به برنامه اف-۳۵ میتواند به کاهش انزوای منطقهای آنکارا کمک کند.
اما نکته اینجاست که اسرائیل روی اقدامات تهاجمی غیرقانونی، مانند حملات به خاک کشورهای دیگر، اصرار دارد. لذا اگرچه ایجاد سازوکارهای بینالمللی برای نظارت بر فعالیتهای نظامی در سوریه و جلوگیری از برخوردهای تصادفی، گام دیگری در جهت تنشزدایی است اما تضمین عدم تجاوز اسرائیل نخواهد بود. حتی قدرتهای جهانی مانند آمریکا و اروپا هم نمیتوانند با میانجیگری بین ترکیه و اسرائیل، از گسترش درگیری به مدیترانه و فراتر از آن جلوگیری کنند.
لذا چشمانداز آینده به دلیل لفاظیهای خصمانه، رقابت تسلیحاتی و نبود اعتماد متقابل، همچنان نگرانکننده است. ترکیه با تقویت صنایع دفاعی خود، از جمله سامانه «گنبد فولادی» و تولید جنگندههای بومی، به دنبال کاهش وابستگی به غرب و افزایش بازدارندگی است. این اقدامات، اگرچه برای دفاع از منافع ملی ترکیه ضروری به نظر میرسد، ممکن است بهعنوان تحریکی برای اسرائیل تلقی شود و چرخه تنش را تداوم بخشد.
نقش ترکیه در محور مقاومت و حمایت از حماس
ترکیه در سالهای اخیر با حمایت آشکار از حماس، خود را بهعنوان یکی از بازیگران کلیدی محور مقاومت معرفی کرده است. آنکارا نهتنها به رهبران حماس اجازه فعالیت در خاک خود را داده، بلکه امکانات مالی و عملیاتی برای این گروه فراهم کرده است. این حمایت که با مواضع ضداسرائیلی اردوغان تقویت شده، ترکیه را از دیگر کشورهای منطقه مانند قطر متمایز میکند.
برخلاف قطر که ادعا میکند میزبانی حماس برای اهداف دیپلماتیک است، ترکیه بهطور فعال از عملیاتهای این گروه حمایت میکند. اظهارات اردوغان که اسرائیل را به نسلکشی متهم کرده، همراه با اقدامات اقتصادی مانند محدودیتهای تجاری و محاصره دریایی، به تشدید تنشها منجر شده است. طیفی از ناظران، این اقدامات را در چارچوب قوانین بینالمللی بهعنوان اقدامات جنگی ارزیابی میکند.
از سوی دیگر، ادعای شینبت (آژانس امنیت اسرائیل) مبنی بر خنثیسازی توطئه حماس در ترکیه برای ترور یک مقام صهیونیستی، به گمانهزنیها درباره احتمال حمله اسرائیل به خاک ترکیه دامن زده است. این وضعیت، همراه با رقابت نظامی در سوریه، ترکیه را به یکی از اهداف احتمالی بعدی اسرائیل تبدیل کرده است. حمایت ترکیه از حماس، اگرچه از منظر آنکارا مشروع است، خطر تبدیل شدن به بهانهای برای اقدامات تهاجمی اسرائیل را افزایش میدهد.