ناو هواپیمابر نیمیتز در آبهای پرتلاطم سیاست

حضور ناوهای آمریکایی بیش از آنکه نشانه ورود مستقیم به درگیری باشد حامل پیام بازدارندگی و حمایت روانی از متحدان منطقهای است
هفت صبح| پهلو گرفتن ناو هواپیمابر «یو اساس نیمیتز» در بندر الدقم عمان، در حالی که تنشهای منطقهای در غرب آسیا رو به افزایش است، بار دیگر توجه افکار عمومی و تحلیلگران را به حضور و تحرکات نظامی آمریکا در این پهنه جغرافیایی جلب کرده است.
پس از سلسله حوادثی که با حمله اسرائیل به خاک ایران و پاسخ متقابل جمهوری اسلامی آغاز شد، موازنه قدرت در منطقه وارد مرحله حساسی شده و حضور مستمر شناورهای آمریکایی در خلیج فارس، دریای عمان و دریای سرخ این پرسش را بهوجود آورده که اهداف راهبردی واشنگتن در این تحولات چیست.
تحلیلگران بر این باورند که حضور ناوهای آمریکایی بیش از آنکه نشانه تمایل این کشور به ورود مستقیم به درگیری باشد، حامل پیام بازدارندگی و حمایت روانی از متحدان منطقهای است؛ بهویژه آنکه ایالات متحده از یکسو مایل به جلوگیری از گسترش دامنه جنگ به منافعش در خلیج فارس است و از سوی دیگر، با افزایش قدرت بازیگران غیردولتی در منطقه، بهدنبال حفظ آزادی کشتیرانی و مسیرهای انرژی نیز هست.
با این حال، پهلو گرفتن «نیمیتز» در بندری امن و خارج از محدوده درگیریهای مستقیم، نشان میدهد آمریکا در عین حضور فعال، تلاش دارد از گرفتار شدن در یک رویارویی ناخواسته پرهیز کند. در این میان، بازیگران منطقهای همچون انصارالله یمن و گروههای مقاومت، با تشدید حملات علیه اهداف اسرائیلی و گاه منافع آمریکا، معادلات را پیچیدهتر ساخته و احتمال بروز رخدادهای غیرقابل پیشبینی را افزایش دادهاند.
حضور آمریکا؛ بازدارندگی یا نمایش قدرت؟
ناو «یو اس اس نیمیتز» یکی از بزرگترین و مجهزترین ناوهای هواپیمابر جهان است که حضورش در آبهای منطقه معمولاً با پیامهای سیاسی و نظامی همراه است. کارشناسان نظامی معتقدند واشنگتن با استقرار این شناور و دیگر ناوشکنهای مجهز به سامانههای موشکی در خلیج فارس و دریای عمان، در پی ارسال این پیام است که امنیت خطوط انرژی و مسیرهای تجاری برای این کشور اهمیت حیاتی دارد.
با این حال، برخی تحلیلگران منطقهای تأکید دارند که آمریکا برخلاف گذشته تمایل چندانی به مداخله مستقیم در درگیریهای غرب آسیا ندارد و بیشتر بهدنبال اعمال فشار سیاسی و روانی بر مخالفان منطقهای خود است. پهلو گرفتن ناو در عمان، کشوری که سیاست بیطرفی سنتی در قبال منازعات منطقهای و به خصوص در قبال تهران دارد، میتواند نشانهای از این رویکرد باشد؛ چراکه عمان همواره نقش میانجی در بسیاری از بحرانهای منطقه را ایفا کرده و انتخاب این بندر از سوی آمریکا میتواند به معنای کاهش ریسک درگیری مستقیم با محور مقاومت باشد.
تحولات میدانی و معادلات جدید امنیتی
از زمان حمله رژیم اسرائیل به تأسیسات و شهرهای ایران و پاسخ موشکی جمهوری اسلامی، منطقه شاهد سلسلهای از تنشهای بیسابقه بوده است. در این میان، گروههای مقاومت با افزایش عملیات علیه اهداف در سرزمینهای اشغالی و حتی برخی مواضع آمریکایی، پیام روشنی مبنی بر مخالفت با ادامه حضور نظامی آمریکا در منطقه ارسال کردهاند.
بازگشت انصارالله یمن به حملات دریایی در دریای سرخ نیز نشان داد که معادلات امنیتی در این پهنه آبی به سرعت در حال تغییر است و هیچ قدرتی حتی با ناوهای پیشرفته نمیتواند امنیت کامل مسیرهای تجاری را تضمین کند. در چنین فضایی، آمریکا ناچار است میان دو هدف حفظ امنیت متحدانش و جلوگیری از ورود به جنگی تمامعیار توازن برقرار کند؛ توازنی که هرگونه خطای محاسباتی میتواند آن را بهطور جدی برهم زند.
چشمانداز تنشها و مسیر پیشرو
کارشناسان روابط بینالملل بر این باورند که حضور ناوهای آمریکایی در منطقه در کوتاهمدت ادامه خواهد یافت اما راهبرد واشنگتن همچنان بر جلوگیری از گسترش جنگ متمرکز است. از سوی دیگر، محور مقاومت اعلام کرده تا پایان حملات به غزه و رفع محاصره، عملیاتهای خود را متوقف نخواهد کرد؛ امری که احتمال استمرار ناامنی در آبراههای استراتژیک را افزایش میدهد.
در این میان، نقش میانجیگرانه کشورهایی مانند عمان میتواند اهمیت بیشتری بیابد و شاید یکی از دلایل انتخاب بندر الدقم توسط آمریکا نیز همین باشد. به نظر میرسد آینده تنشها در گروی تصمیم بازیگران اصلی، بهویژه ایالات متحده، اسرائیل و گروههای مقاومت خواهد بود و هرگونه تغییر در رفتار این بازیگران میتواند معادلات امنیتی منطقه را بهسرعت دگرگون کند.