دیدار ترامپ و پوتین؛ بازی همزمان تعرفه و مذاکره

تاثیر این دیدار بر جنگ اوکراین در آستانه پایان ضربالاجل واشنگتن
هفت صبح، حسین فاطمی| هفت ماه پس از بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، مهمترین وعده انتخاباتی او یعنی پایان دادن به جنگ اوکراین، همچنان محقق نشده است. اکنون در آگوست ۲۰۲۵، شرایط به نقطه حساس و در عین حال بغرنجی رسیده، چراکه ضربالاجل اعلامشده از سوی کاخ سفید برای دستیابی به توافق صلح رو به پایان است، تعرفههای ۱۰۰درصدی علیه مسکو و متحدانش در آستانه اجراست و همزمان خبر احتمال دیدار ترامپ و ولادیمیر پوتین، فضای سیاسی بینالمللی را بهشدت ملتهب کرده است.
این دیدار، مشروط بر برگزاری آن، نخستین ملاقات مستقیم روسایجمهور آمریکا و روسیه از سال ۲۰۲۱ خواهد بود اما اهمیت آن صرفاً در بُعد نمادین خلاصه نمیشود؛ بلکه بهعنوان گامی بالقوه در مسیر پایان جنگ تلقی میشود، هرچند حتی خوشبینترین تحلیلگران نیز نسبت به دستیابی به توافق جامع تردید دارند. اختلافات بنیادین مسکو و کییف برسر شروط صلح، پیچیدگیهای معادلات قدرت در اروپا و حضور بازیگران ثالث مانند چین و اتحادیه اروپا، فضای پیشبینی را دشوار کرده است.
فرستاده ویژه ترامپ «استیو ویتکاف» در سفر هفته گذشته خود به مسکو، بستهای از پیشنهادها را به کرملین ارائه داد. هرچند روسها با طرح دیدار سهجانبه «پوتین - ترامپ - زلنسکی» مخالفت کردهاند اما توافق اصولی برسر دیدار دوجانبه در «روزهای آینده» حاصل شده است.
این همزمانی با پایان ضربالاجل، به دیدار رنگ و بوی «دیپلماسی در نقطه جوش» داده است؛ لحظهای که نهتنها آینده جنگ، بلکه موقعیت سیاسی ترامپ در داخل آمریکا را نیز تحتتأثیر قرار میدهد. کاخ سفید با وجود اینکه جلسه ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه و استیو ویتکاف را خوب توصیف کرد اما گفت همچنان انتظار میرود تحریمهای ثانویه برای روسیه روز جمعه اجرا شود.
سایه گذشته بر حال؛ از کیم جونگ اون تا ولودیمیر زلنسکی
سابقه سیاست خارجی ترامپ نشان میدهد که او به برگزاری نشستهای پر سر و صدا، ولی کمثمر علاقهمند است. در دوره نخست ریاستجمهوری، دیدارش با «کیم جونگ اون» رهبر کره شمالی، اگرچه تیتر یک رسانههای جهان شد اما نتوانست تغییری بنیادی در برنامه هستهای پیونگیانگ ایجاد کند. همین سابقه، بسیاری از ناظران را به این نتیجه رسانده که دیدار احتمالی با پوتین نیز شاید بیش از آنکه در خدمت حل بحران باشد، کارکردی نمادین و تبلیغاتی داشته باشد.
این بار اما یک تفاوت مهم وجود دارد: بحران اوکراین در مقایسه با پرونده هستهای کرهشمالی، شبکهای چندلایه از منافع و تهدیدها را دربرمیگیرد. این جنگ، نهتنها خاک اروپا را درگیر کرده، بلکه بازار انرژی، امنیت غذایی جهان و آرایش ژئوپلیتیکی بینالمللی را دگرگون کرده است. در نتیجه، حتی یک حرکت نمایشی نیز میتواند اثرات اقتصادی و روانی گستردهای ایجاد کند؛ چه به نفع بازارها و چه بر ضد آنها.
پوتین که در مدیریت بازیهای دیپلماتیک سابقهای طولانی دارد، بهخوبی میداند چگونه از تمایل ترامپ به «لحظات بزرگ رسانهای» استفاده کند. او با پذیرش مشروط دیدار، میتواند توپ را به زمین واشنگتن بیندازد و همزمان با مدیریت فشار تعرفهها، موقعیت روسیه را در برابر متحدان شرقی و جنوبی خود تثبیت کند.
معمای شروط صلح؛ فاصله مسکو و کییف
هرگونه تحلیل از این دیدار بدون بررسی شکافهای عمیق میان مسکو و کییف ناقص خواهد بود. از منظر روسیه، به رسمیت شناختن تغییر مرزها، تعهد به بیطرفی نظامی اوکراین و لغو یا کاهش تحریمها، پیششرطهای اساسی صلح محسوب میشوند. در مقابل، اوکراین بر بازپسگیری کامل سرزمینهای اشغالی، ازجمله کریمه و تضمین امنیتی از سوی غرب پافشاری میکند.
این اختلافات، حتی با میانجیگری واشنگتن، بهسادگی قابل رفع نیستند. بهویژه آنکه اتحادیه اروپا و بریتانیا نیز در این پرونده نقش مستقیم دارند و هر گونه توافقی باید با منافع آنان سازگار باشد. برخی تحلیلگران معتقدند که ترامپ، در صورت عدم دستیابی به توافق جامع، ممکن است به دنبال یک «آتشبس موقت» یا «توافق محدود» برود؛ اقدامی که شاید از نظر داخلی بهعنوان موفقیت تبلیغ شود اما در واقعیت، صرفاً خریدن زمان برای هر دو طرف خواهد بود.
از سوی دیگر، تجربه تاریخی نشان میدهد که آتشبسهای موقت در مناقشات مشابه، اغلب شکنندهاند و بهسرعت فرو میپاشند، مگر آنکه با سازوکارهای نظارتی و ضمانتهای اجرایی قوی همراه شوند. در حال حاضر، چنین سازوکاری حتی در مرحله طراحی نیز قرار ندارد.
فشار ضربالاجل و ابزار تعرفهها
ترامپ در ۱۴ ژوئیه ۲۰۲۵، مهلت ۵۰ روزهای برای دستیابی به توافق صلح تعیین کرد و تهدید کرد در صورت شکست مذاکرات، تعرفههای ۱۰۰درصدی علیه روسیه و شرکای تجاری آن را اعمال خواهد کرد. این مهلت، بعدها به ۱۰ روز کاهش یافت و اکنون تنها چند روز به پایان آن باقی مانده است.
این تاکتیک که یادآور روش «چانهزنی از موضع فشار» ترامپ در مذاکرات تجاری با چین طی دوره نخست ریاستجمهوریاش است، با واکنش دوگانهای مواجه شده است. طرفداران میگویند این فشار اقتصادی میتواند کرملین را به انعطاف بیشتر وادارد، در حالیکه منتقدان معتقدند چنین سیاستی ممکن است مسکو را به سمت تشدید درگیری سوق دهد.
پوتین در این میان تلاش کرده تا هم پیام آمادگی برای مذاکره را ارسال کند و هم نشان دهد که از نظر اقتصادی میتواند فشارها را مدیریت کند. اتکا به بازارهای آسیایی، گسترش تجارت با کشورهای غیرغربی و حمایت ضمنی چین، ابزارهایی هستند که روسیه برای مقابله با این فشارها به کار گرفته است. در چنین فضایی، دیدار آتی میتواند بهعنوان فرصتی برای سنجش میزان انعطاف هر دو طرف در آستانه تصمیمگیری نهایی تلقی شود.
سناریوهای پس از دیدار؛ از توافق محدود تا بازگشت به بنبست
چشمانداز پس از دیدار پوتین و ترامپ، طیفی از سناریوها را شامل میشود:
توافق محدود یا آتشبس موقت: محتملترین سناریو از دید برخی ناظران، دستیابی به توافقی محدود برسر توقف موقت حملات یا ایجاد مناطق امن است. چنین توافقی میتواند بهعنوان «پیروزی تاکتیکی» از سوی ترامپ معرفی شود، هرچند در عمل به معنای پایان جنگ نخواهد بود.
شکست مذاکرات و اعمال تعرفهها: اگر پوتین بر مواضع حداکثری خود پافشاری و ترامپ نیز به تهدیداتش عمل کند، جنگ اقتصادی میان دو کشور تشدید خواهد شد و احتمالاً بازارهای جهانی با شوک جدیدی مواجه خواهند شد.
گشایش غیرمنتظره: هرچند بعید اما نمیتوان سناریوی توافقی بزرگ را کاملاً منتفی دانست. این امر مستلزم تغییر قابل توجه در مواضع کییف و مسکو و نیز تضمینهای امنیتی چندجانبه است.
تداوم بنبست فعلی: شاید محتملترین نتیجه از دید بدبینان، تداوم وضعیت موجود باشد؛ دیداری پرسروصدا اما بینتیجه که صرفاً به تاریخچه روابط دو کشور افزوده خواهد شد.
صرفنظر از نتیجه، این دیدار از همین حالا بر بازی روانی و دیپلماتیک میان مسکو و واشنگتن اثر گذاشته است. حضور ترامپ در چنین لحظه حساسی، بیش از آنکه یک حرکت معمول دیپلماتیک باشد، تلاشی است برای تعریف روایت «رئیسجمهوری که میتواند جنگ را متوقف کند»؛ روایتی که تحقق یا فروپاشی آن، بخشی مهم از میراث سیاسی او را شکل خواهد داد. حال باید دید که ملاقات پوتین و ترامپ آبستن چه حوادثی خواهد بود؟