بارانی از آتش، سکوتی از وحشت | شلیک موج بیستم موشکهای ایرانی در روز دهم

حملات پرحجم به اسرائیل، پس از تهاجم به تاسیسات اتمی ایران
هفت صبح| روایت یک روز پرهیاهو در جغرافیای آتش و ادعا : صبح اول تیرماه، جهان با دو روایت بیدار شد: یکی در واشنگتن، با صدای دونالد ترامپ که در قالب یک بیانیه غیررسمی اما پرهیجان در فضای مجازی گفت: «ما به سه سایت هستهای ایران، فردو، نطنز و اصفهان، حمله کردیم. همه هواپیماها سالم بازگشتند. اکنون زمان صلح است!» و دیگری در آسمان تلآویو، با صدای موشکهایی که در بیستمین موج از «عملیات وعده صادق 3» بر فراز آسمان اراضی اشغالی پیچیدند.
اما زمان صلح، آنطور که ترامپ نوشت، نه در تهران بود و نه در تلآویو. صلح در کلمات ماند و موشکهای ایرانی روانه شد. در همان ساعاتی که رئیسجمهورآمریکا تلاش میکرد حمله به مراکز حساس هستهای ایران را دستاوردی بیرقیب بنامد، رسانههای عبریزبان از اتفاق دیگر خبر میدادند؛ موشکهایی که با عبور از سپر آهنین، به قلب اسرائیل رسیدند.
فرودگاه بنگوریون، مرکز تحقیقات بیولوژیک، پایگاههای پشتیبانی و مراکز فرماندهی، همگی بهعنوان اهداف موج تازه حملات ایران اعلام شدند. رسانههای نزدیک به سپاه نیز خبر از استفاده از موشکهای خیبر و ترکیبی از سرهای جنگی و تاکتیکهای نفوذ جدید دادند. 30 تا 40 موشک، تنها در یک مرحله، آسمان را شکافتند.
در همان لحظات، آژیرهای خطر در بیش از 400 نقطه از اسرائیل، از شمال در حیفا و کرمل تا جنوب در تلآویو و قدس، به صدا درآمدند. با این حال، گزارشها نشان میداد بخشی از سامانههای هشدار دیر فعال شده یا بهکلی خاموش ماندهاند. اخلال در پدافند هوایی، ضعف رهگیری، و درز خبرهایی از اصابت موشکها به چندین ساختمان، حتی در مناطق پرجمعیت، کابوس امنیتی را برای اسرائیل زنده کرد.
سخنگوی ارتش اسرائیل از ساکنان خواست تصاویر و اطلاعات مربوط به محل اصابت موشکها را منتشر نکنند. اما از پشت پرده سانسور، دود و آتش بیرون زد. در ایران، رسانهها از «پاسخ به تجاوز» گفتند. اما روایتها همزمان درگیر جنگ دیگری بودند: جنگ روایتها. ترامپ از پیروزی گفت، از بمباران فردو و خروج امن جنگندهها. در آن سو، اسرائیل با افت شدید توان رهگیری، در وضعیتی متناقض قرار داشت؛ از یک سو حمله ایران را تأیید، از سوی دیگر از انتشار اخبار و تصاویر جلوگیری میکرد.
صدای آژیرها، روایت رسانهها و واکنشهای سیاسی به حملات آمریکا و ایران، سه ضلع مثلثی شدهاند که «روز اول تیر» را به یکی از نمادینترین روزهای این جنگ تبدیل کردهاند. آیا حمله آمریکا به فردو، نطنز و اصفهان همانقدر مهم بود و تاثیرگذار بود که ترامپ در فضای مجازی نوشت یا ادعایی بود برای بازدارندگی؟
آیا موشکهای ایران، صرفاً پاسخ بودند یا بخشی از یک نقشه بزرگتر برای پایان دادن به یک «پازل ناتمام» در منطقه؟ اینها سؤالاتی هستند که نه در بیانیه ترامپ پاسخ میگیرند، نه در رادارهای خاموش شده پدافند اسرائیل. پاسخ، شاید در موج بیستویکم و موجهای بعدی حملات ایران در میدان نهفته باشد.
مسیر پاسخ؛ نظامی یا حقوقی؟
علاءالدین بروجردی، از چهرههای باسابقه سیاست خارجی، در تحلیل خود این حمله را نتیجه «استیصال صهیونیستها» دانست و گفت: «صهیونیستها کم آوردند به همین دلیل آمریکا به ایران تجاوز کرد. اقتصاد آنها مختل است، حیثیت سیاسی و نظامیشان از بین رفته و در یک جمله مستاصل هستند.»
او همچنین هشدار داد که قدرتنمایی ایران در روزهای آینده چندین برابر خواهد شد و جهان اسلام شاهد خواهد بود که «اسرائیل در برابر اقتدار نظامی ایران هیچ است.» در شرایطی که دولت آمریکا بر موفقیت عملیات تأکید میکند، ایران با بهرهگیری از تهدید متقابل، همزمان در پی حفظ انسجام داخلی و آمادهسازی بستر حقوقی برای واکنشهای آتی است.
حمله آمریکا به سه سایت هستهای ایران اگرچه از نظر فنی ممکن است خساراتی محدود وارد کرده باشد، اما در صحنه سیاسی، معادلات تازهای را رقم زده است. از تهدید به خروج از NPT تا روایت «ورود رسمی آمریکا به جنگ»، نشانههایی از گذار به مرحلهای جدید از بحران است.