از نگاه امنیتی تا بازجویی فرودگاهی| روایت تبعیض در سفر با رنگ جلد پاسپورت

پاسپورت که دیگر ابزار شناسایی نیست، بلکه به نشانهای از نابرابریهای جهانی تبدیل شده است
هفت صبح، محمد حاجی مومنی| مردی در فرودگاه فرانکفورت با دو چمدان و یک بلیت ایستاده. مأمور گذرنامه نگاهی به پاسپورتش میاندازد، اخم میکند و او را به اتاقی جداگانه هدایت میکند. نه سابقه کیفری دارد، نه نقص مدرک. مشکل، رنگ پاسپورتش است: ایران. در سوی دیگر سالن، مسافری با گذرنامه آلمانی از همان گیت عبور میکند؛ بدون نگاه اضافه، بدون پرسش، با لبخند. یک دفترچه کوچک با جلد سرمهای، زندگی دو انسان را از هم جدا کرده. گذرنامه، ابزار عبور است اما همیشه ابزار برابری نیست. در جهانی که سفر برای بعضی حق طبیعی است و برای برخی دیگر رؤیایی دور، پاسپورت از یک سند هویتی ساده فراتر رفته. این گزارش، نگاهی دارد به سیاستهای پشت این دفترچه پرمهر.
از مُهر سلطنتی تا QR کد
پاسپورت، در مفهوم مدرن، فرزند قرن بیستم است؛ اما ریشههایی چند هزار ساله دارد. در دوران ایران باستان، الواحی حاوی مجوز عبور صادر میشدند. در اروپای قرون وسطی، شاهان با صدور «safe conduct» اجازه تردد میدادند.اما آنچه امروز «پاسپورت» مینامیم، بعد از جنگ جهانی اول و با پیدایش دولتهای ملی شکل گرفت. مرزها مشخص شدند، تابعیت رسمی شد و دولتها بر رفتوآمد افراد کنترل دقیقتری اعمال کردند.
تا دهه ۱۹۶۰، بسیاری از کشورها هنوز سیستم پاسپورت نداشتند اما با افزایش مهاجرت، بحرانهای سیاسی و رشد نابرابری جهانی، این سند کوچک به ابزاری مهم در تنظیم روابط بینالملل تبدیل شد.
رتبهبندی نابرابر
امروزه، ارزش پاسپورت هر کشور بسته به تعداد کشورهایی که بدون ویزا اجازه ورود به آنها میدهد، سنجیده میشود. بر اساس شاخص Henley، پاسپورت ژاپنی یا سنگاپوری، امکان ورود به بیش از ۱۹۰ کشور را فراهم میکند. در مقابل، شهروندان افغانستان، عراق، سوریه یا ایران، تنها به ۳۰ تا ۴۰ کشور اجازه ورود بدون ویزا دارند.
این نابرابری صرفا عددی نیست. تجربه زیسته بسیاری از شهروندان این کشورها، نشان میدهد که در هر مرحله از سفر_ از خرید بلیت تا ورود به خاک کشور مقصد _ نگاه امنیتی، پرسشهای چندمرحلهای و گاه تحقیر آشکار را تجربه میکنند.پاسپورتهای «ضعیف»، افراد را به شهروندان درجه2 جهانی تبدیل میکند؛ کسانی که برای رفتن، باید اثبات کنند که بازخواهند گشت.
سیاست پشت مرزها
پشت سیاست صدور ویزا، ترکیبی از عوامل ژئوپلیتیک، اقتصادی و امنیتی نهفته است. دولتها، با توجه به روابط دیپلماتیک، وضعیت حقوق بشر، خطر تروریسم یا مهاجرت غیرقانونی، تصمیم میگیرند که درهایشان را به روی چه کسانی باز کنند.
برای مثال، پس از خروج آمریکا از برجام، بسیاری از کشورهای غربی، روند صدور ویزا برای ایرانیها را پیچیدهتر کردند. یا در جریان بحران سوریه، بسیاری از کشورهای اروپایی دروازههای خود را بر مهاجران بستند، حتی اگر در اصل عضو کنوانسیون ژنو درباره پناهندگان بودند.در این فضا، پاسپورت فقط یک سند هویت نیست که ابزار فیلترگذاری سیاسی است. نوعی فناوری کنترلی برای مهار سیالیت انسان در جهانی نابرابر.
شهروندی فروشی
در دهه اخیر، برخی کشورها به «پاسپورت فروشی» روی آوردهاند. برنامههایی مانند Golden Visa در پرتغال، قبرس یا مالتا، به افراد ثروتمند اجازه میدهد با سرمایهگذاری چند صد هزار دلاری، گذرنامه دوم دریافت کنند. در کشورهای کارائیب، پاسپورت بعضاً با ۱۵۰ هزار دلار قابل خرید است.
این برنامهها، هرچند به ظاهر اقتصادیاند، در عمل نظم تبعیضآمیز جهانی را تشدید کردهاند. ثروتمندان، تابعیت را مانند یک دارایی خریدوفروش میکنند، در حالیکه افراد معمولی، برای گرفتن یک ویزای توریستی ساده، ماهها در صف منتظر میمانند. پاسپورت، در این چارچوب، بیش از آنکه سند هویت باشد، تبدیل به نماد «توان دسترسی» شده و این توان، بیشتر از هویت، تابع سرمایه است.
گذرنامه و کرامت
در سطح فردی، ارزش پاسپورت با تجربه کرامت انسانی پیوند خورده. کسی که بارها از سوی کنسولگریها تحقیر شده، کسی که برای سفر کاری چند روزه یا دیدن فرزندش به سفارتخانهها التماس کرده و کسی که ساعتها در فرودگاه بازداشت شده، مفهوم تبعیض را نه در تئوری که در عمل لمس کرده است. داستان ایرانیانی که در فرودگاههای ترکیه، صربستان، گرجستان یا حتی مالزی، با بدرفتاری یا بازجویی غیرضروری روبهرو شدهاند، کم نیست. آنها نه مجرم بودند، نه پناهجو؛ فقط با گذرنامهای سفر کردهاند که در لیست «مشکوک» قرار دارد. در این فضا، «شهروند جهانی» بودن تنها روی کاغذ معنا دارد. واقعیت میگوید: برخی گذرها، آسان نیست.
پاسپورت واکسن، تابعیت دیجیتال و آینده بدون مرز؟
با پاندمی کرونا، مفهوم جدیدی از کنترل رفتوآمد شکل گرفت: پاسپورت واکسن. کشورها با بررسی وضعیت واکسیناسیون افراد، اجازه سفر یا ورود میدادند. این ساختار جدید، الگوی تازهای از «تابعیت سلامتمحور» را معرفی کرد؛ شکلی از گذرنامه که برپایه دادههای پزشکی و سلامت تعریف میشد.
در همین دوران، بحث «تابعیت دیجیتال» هم مطرح شد که در گزارشی که در 9 اردیبهشت توسط دوست روزنامهنگارمان ایمان برین در همین صفحه منتشر شد، به آن پرداخته شده است. در این فضا، گذرنامه فیزیکی به حاشیه میرفت و هویت دیجیتال جایگزین آن میشد. شاید آینده، با مفهوم «پاسپورت داده» تعریف شود: مجموعهای از اطلاعات زیستی، رفتاری، اقتصادی و اخلاقی که حق رفتوآمد را تعیین میکند.
تجربه ایرانی؛ پشت صف انتظار
برای ایرانیها، پاسپورت همیشه باری بوده همراه با محدودیت. حتی در زمانهایی که روابط بینالمللی بهتر بود، بسیاری از ایرانیها برای سفر، نیازمند اسناد مالی، دعوتنامه یا تضمین بازگشت بودند.در دهه گذشته، تحریمها، محدودیتهای بانکی و قطع روابط دیپلماتیک، عبور از مرزها را دشوارتر کرده است. به همین دلیل، هزاران ایرانی برای گرفتن پاسپورت دوم از گرجستان، ترکیه، دومینیکا یا کشورهای دیگر اقدام کردهاند. این روند، بخشی از واقعیتی است که نمیشود نادیده گرفت: انسان، بهدنبال آزادی حرکت است.
سیاست بدون مرز؛ رویا یا مسیر؟
آیا ممکن است جهانی را تصور کرد که در آن پاسپورت، بهجای ابزار کنترل، ابزار تسهیل باشد؟ آیا میتوان به ساختارهایی اندیشید که در آن حق سفر، بهعنوان حق پایه انسانی، محترم شمرده شود؟برخی فعالان جهانی پیشنهاد دادهاند که سازمان ملل یا یک نهاد بینالمللی، سازوکاری برای «پاسپورت انسانی» طراحی کند؛ سندی که فراتر از تابعیت ملی، کرامت فردی را تضمین کند. شاید تحقق آن دشوار باشد اما طرح چنین ایدههایی، گام نخست برای بازتعریف سیاست رفتوآمد است.
هندسه قدرت در عصر مرزها
پاسپورت صرفاً وسیلهای برای عبور از مرزها نیست؛ بازتابی از نقشه ژئوپلیتیک قدرت در جهان معاصر است. ساختارهای حقوقی، امنیتی و اقتصادی که پشت این دفترچههای کوچک شکل گرفتهاند، نوعی نظم جهانی را تثبیت کردهاند که در آن، امکان حرکت آزاد برای برخی امتداد طبیعی قدرت است و برای دیگران، امتیازی مشروط.
سیاست گذرنامه، بخشی از معماری گستردهتری است که مرزها را نه فقط جغرافیایی، که اجتماعی و اقتصادی میسازد. پاسپورتهای قدرتمند، عضویت در باشگاه خاصی از ملتها را تثبیت میکنند؛ باشگاهی که ورودی آن، ترکیبی از سابقه دیپلماتیک، شاخصهای توسعه، ثبات سیاسی و همسویی با نظم مسلط بینالمللی است.
در مقابل، ملتهایی که تحت فشار تحریمها، بحرانهای داخلی یا واگراییهای ژئوپلیتیکی قرار دارند، در این معماری جهانی به حاشیه رانده میشوند. نابرابری در حق سفر، در واقع ترجمهای عینی از همان شکافهای توسعهیافتهای است که در اقتصاد، فناوری و دیپلماسی نیز دیده میشود.
پاسپورت امروز، به شکلی بیصدا، داوری میکند که چه کسی شهروند عادی جهان است و چه کسی باید برای هر گام خود توضیح بدهد. این سازوکار، شاید نرمتر از سیمهای خاردار باشد اما مرزهایی که میسازد، در ذهن و زندگی میلیونها انسان، ماندگارتر است. بازتعریف سیاستهای رفتوآمد جهانی، بدون درک دقیق این هندسه قدرت ممکن نیست؛ مسیری که کمتر با آرزو و بیشتر با تغییر در منطق نظم جهانی آغاز میشود.
شاخص هنلی رتبهبندی قدرت پاسپورتها
این شاخص یکی از معتبرترین رتبهبندیهای جهانی برای مقایسه قدرت گذرنامههای کشورهاست. این شاخص سالانه بر اساس دادههای انجمن بینالمللی حملونقل هوایی (IATA) منتشر میشود و معیاری برای سنجش آزادی سفر شهروندان هر کشور ارائه میدهد. ارزش هر پاسپورت با تعداد کشورهایی که دارنده آن بدون نیاز به ویزا یا با اخذ ویزای فرودگاهی میتواند واردشان شود، سنجیده میشود.
برای مثال، در سال ۲۰۲۴، پاسپورت ژاپنی و سنگاپوری صدرنشین بودند و امکان سفر بدون ویزا به بیش از ۱۹۰ کشور را فراهم میکردند. در مقابل، گذرنامههایی مانند افغانستان، سوریه و عراق در پایینترین ردهها قرار داشتند، با امکان دسترسی آزاد به کمتر از ۴۰ کشور. پاسپورت ایران نیز در ردههای پایین این فهرست جای میگیرد. شاخص هنلی، بیش از آنکه فقط درباره سفر باشد، تصویر ملموسی از شکافهای ژئوپلیتیکی، توسعهیافتگی و اعتماد بینالمللی را ارائه میدهد.