گفتوگو بدون لبخند | آیا مسقط، بنبست تهران واشنگتن را باز میکند؟

در حالی که ترامپ از «همه گزینهها روی میز است» میگوید و ایران از «توافق واقعی»، مسقط تبدیل به صحنه رویارویی دوباره شده اما اینبار نه با سلاح، بلکه با واژهها
هفت صبح | درهای مسقط، پایتخت آرام و تاریخی عمان، بهظاهر برای گفتوگویی باز شدهاند؛ اما آنچه در پشت این درها میگذرد، نه فقط گفتوگویی ساده، که روایتی تازه از نبردی قدیمی است: نبرد قدرت و اراده، هراس و هویت. ایران و آمریکا، پس از سالها تهدید و تردید، بار دیگر روبهروی یکدیگر ایستادهاند؛ هرچند این بار نه مستقیم، بلکه با واسطهای از دل صلحطلبترین خاک سرزمین عرب.
عباس عراقچی، چهرهای آشنا از سالهای مذاکرات هستهای، بار دیگر در صدر هیأتی به مسقط رفته تا صدای ایران باشد؛ صدایی که با صراحت میگوید: «ما اهل معامله بر سر عزت نیستیم. اگر توافقی هست، باید عادلانه باشد. از موضعی برابر.» اما چه چیزی این مذاکرات را متفاوت کرده است؟ چه چیزی آنها را حساستر از همیشه میسازد؟ و مهمتر از همه، در اتاقهای بیصدا اما پرتنش مسقط، جمهوری اسلامی ایران به دنبال چیست؟
بازگشت به نقطه جوش
سال ۲۰۱۸، زمانیکه دونالد ترامپ یکجانبه از توافق هستهای خارج شد، بسیاری پیشبینی کردند که عصر گفتوگو به پایان رسیده و راه به روی تنش گشوده شده است. اکنون شش سال بعد، همان رئیسجمهور بازگشته، با همان لحن تهدیدآمیز، اما با تغییری ظریف: او این بار پیشنهاد گفتوگو میدهد. ترامپ با صراحت اعلام کرده که خواهان «توافقی سریع» است و در صورت عدم توافق، «همه گزینهها روی میز است».
این همان زبانیست که دولت آمریکا سالهاست با آن به دنبال تسلیم ایران است. اما تهران بار دیگر نشان داده که نه از زبان زور میهراسد و نه به دنبال استمرار تنش است. رهبر معظم انقلاب، در موضعگیریهای اخیر بهروشنی تاکید کردهاند: ایران اهل سلاح هستهای نیست، اما اهل سازش بر سر حق خود نیز نیست. بر همین اساس، تیم مذاکرهکننده ایران نه برای «عقبنشینی» که برای بیان مواضع روشن جمهوری اسلامی و بازکردن مسیرهای دیپلماتیک، آنهم بر پایه عزت، حکمت و مصلحت، پا به میدان گذاشته است.
آیا ترامپ اهل معامله است؟
واقعیت این است که ترامپ، برخلاف ظاهر خشن و رویکرد قلدرمآبانهاش، همواره علاقهمند به نمایش پیروزی در عرصه دیپلماسی بوده. او پیشتر نیز تلاش کرده بود با رهبران کره شمالی و طالبان وارد مذاکره شود. تفاوت اما در اینجاست که ایران، نه یک گروه شبهنظامی، که یک کشور ریشهدار با قدرت منطقهای مستقل است.
ترامپ بهدنبال توافقی است که بتواند آن را بهعنوان برگ برندهای در برابر منتقدان داخلیاش استفاده کند؛ توافقی که بهزعم او، ایران را وادار به عقبنشینی کرده باشد. اما ایران، همانگونه که بارها نشان داده، باجدهی سیاسی را راهحل مسائل نمیداند. توافق، بله؛ اما توافقی واقعی، متوازن و تضمینشده.در همین راستا، علی شمخانی، مشاور رهبر معظم انقلاب، در پیامی صریح اعلام کرده: «تهران در پی توافقی واقعی و اجرایی است، نه نمایشی تبلیغاتی برای کاخ سفید.»
چرا عمان؟ چرا حالا؟
عمان، در سالهای اخیر، خاک گفتوگو بوده؛ جایی که نه فریاد دشمنی بلند میشود، نه تصویر رسانهای از لبخندهای تصنعی منتشر. این انتخاب، هوشمندانه است؛ چرا که عمان سالهاست بیطرفیاش را حفظ کرده و هم نزد تهران مورد اعتماد است، هم نزد غرب، بازیگری قابل پیشبینی.
از سوی دیگر، انتخاب زمان نیز حسابشده است. منطقه در آتش میسوزد: جنگ در غزه، حملات حوثیها به کشتیها در دریای سرخ و فروپاشی نظم در سوریه. در چنین فضایی، گفتوگو، حتی اگر منتهی به توافق فوری نشود، میتواند دریچهای برای کاهش التهاب باشد. ایران با حضور در این مذاکرات، هم پیام صلحطلبی خود را به جهانیان مخابره میکند و هم ابتکار عمل را از دست حریف خارج میسازد؛ حریفی که سالهاست بهدنبال مقصر جلوهدادن ایران در بنبست دیپلماتیک است.
دست بالای ایران
در شرایطی که آمریکا تصور میکند با تهدید نظامی یا فشار اقتصادی میتواند ایران را پای میز امتیازدهی بکشاند، واقعیت زمین بازی چیز دیگریست. ایران امروز، با ظرفیت فنی بالا در حوزه هستهای، با نفوذ منطقهای مؤثر، با دیپلماسی پویا و چندجانبهگرایانه و با پشتیبانی مردمی، دیگر آن کشوری نیست که سال ۲۰۱۵ با دست بسته پای میز مذاکره رفت. اکنون، جمهوری اسلامی از موضع اقتدار گفتوگو میکند و این تفاوتی بنیادی است. وقتی که عراقچی در مسقط از «توافقی بر پایه احترام متقابل» سخن میگوید، در حقیقت دارد به جهانیان یادآوری میکند که امکان زورگویی به ایران منتفی است.
مسیر دشوار، افق باز
مذاکرات عمان شاید آغاز فصل تازهای نباشد، اما بدون شک نقطهای کلیدی در مسیر پرفراز و نشیب تعامل ایران و آمریکاست. نتیجه هرچه باشد، یک نکته روشن است: ایران نه از مذاکره میهراسد، نه از جنگ؛ اما همواره راهی را برمیگزیند که عزت و مصلحت ملت در آن محفوظ بماند. و شاید، همانگونه که در مسقط درهای گفتوگو بیصدا باز شدند، روزی برسد که درهای فهم متقابل نیز باز شوند؛ با صدایی آرام، اما ماندگار.