تور سیصد در ایالات متحده

در جهانی که روایتها همه بر اساس سیاستها نوشته میشوند، حضور هنر ایرانی در سطح بینالمللی راهی برای بیان روایتی مستقل و اصیل از ماست.
سما بابایی| در جهانی که روایتها همه بر اساس سیاستها نوشته میشوند، حضور هنر ایرانی در سطح بینالمللی راهی برای بیان روایتی مستقل و اصیل از ماست. هر اثری از ایران که بتواند جلوه جهانی بیابد، یک بیانیه فرهنگی است که به زبان هنر، از حافظه تاریخی، از زخمها و زیباییها، از ایستادگی و فراموشنشدنِ «ایران» میگوید.
این موضوع زمانی اهمیت بیشتری پیدا میکند که به این نکته توجه کنیم که بسیاری از ایرانیان مهاجر، در جغرافیایی دور از زادگاه خود زندگی میکنند و گاهی تنها پیوندشان با سرزمین مادری، قصهها و نغمههایی است که در خارج از کشور روی صحنه میرود و در این میان آثاری که نه فقط بهخاطرِ خوشایند جشنوارهها که با هدف تصویرگری فرهنگ ایران خلق میشوند، اتفاقی دلنشین است. چنین اجراهایی حافظه فرهنگیِ مردمانِ خارجنشین را زنده نگه داشته و حس تعلق را تقویت میکند.
حال در شرایطی که روابطِ ایران و آمریکا، یکی از پرچالشترین دورههای خود را میگذراند، کنسرت-نمایش «سیصد» کاری از سهراب پورناظری و به تهیهکنندگی تهمورس پورناظری در شهرهای مختلفِ آمریکا روی صحنه است. «سیصد» که پیشتر نیز در دبی و کانادا با استقبال گسترده ایرانیان خارج از کشور مواجه شده بود، تلفیقی از موسیقی زنده، طراحی صحنه، بازیگری تئاتری و جلوههای بصری است که به شکلی معاصر و چندرسانهای، یک داستان ایرانی را
بازگو میکند.
اینبار «سیصد» با داستانی با عنوان «گات» دارد؛ روایتی درباره مقاومت، هویت فرهنگی، و تلاش مردمان برای حفظ زبان، کتاب و خاطره در برابر هجوم مغولان. این اثر، الهام گرفته از داستانهای کهن و با ارجاعاتی به آثار ادبی معاصر، به زبان موسیقی، نور، تصویر و حرکت، تلاش میکند از فراموشی، حذف و بیهویتی سخن بگوید. در این نمایش بازیگرانی چون نوید محمدزاده، بهرام رادان، بهرام افشاری و گوهر خیراندیش و استاد علی نصیریان، (در قالب حضور تصویری روی پرده)، یک تجربه چندحسی از فرهنگ، تاریخ، و روایت را بازنمایی میکنند.
در این میان نمیتوان این نکته را فراموش کرد که در زمانهای که زبان فارسی و هنر ایرانی در معرض انزوا یا سانسور قرار دارد، اجرای بینالمللی آثاری از این دست حکم مقاومت فرهنگی را دارد. میتوان این نمایش را دوست داشت یا نداشت؛ اما نمیتوان این مسئله را نادیده گرفت که وقتی نمایشی مانند «سیصد»، که از دل اسطورهها، موسیقی و زبان فارسی برمیآید، روی صحنه تالارهای بینالمللی میرود، چیزی فراتر از اجرای یک اثر هنری اتفاق میافتد و گویی «هویت ایرانی» قدرتِ نمایش مییابد و نشان میدهد که هنر ایرانی صرفا سنتی یا آیینی نیست، بلکه ظرفیتهای جهانی دارد و یادآوری میکند که حفظ زبان، موسیقی و اسطوره، نوعی ایستادگی است؛ نوعی پافشاری بر اینکه هنوز هستیم، هنوز میخوانیم، و هنوز خلق میکنیم.
آثاری از این دست، نگاهها را به سمت خاورمیانهای متفاوت میکشانند. در واقع وقتی مخاطب غربی یا غیرفارسیزبان با فرهنگی مواجه میشود که هم غنی است و هم معاصر؛ نه صرفا متعلق به گذشتهای دور، بلکه زنده، متفکر، شاعرانه و در عین حال مدرن. چنین اجراهایی، کلیشههای رایج درباره ایران را به چالش میکشند و گفتوگویی تازه میان فرهنگها ایجاد میکنند.