سرنوشت صادق
۱۰ نکته که باید در مورد استاد پیشین علوم سیاسی دانشگاه تهران بدانیم که دیروز برای اجرای سه حکم حبس احضار و بازداشت شد
هفت صبح| صادق زیباکلام، فعال سیاسی اصلاحطلب و استاد بازنشسته دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، دیروز به دادسرا احضار و پس از بازداشت، برای اجرای احکام حبس خود به زندان منتقل شد. این در حالی است که قرار بود او از ساعت ۱۰ صبح در غرفه انتشارات روزنه، در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، در مراسم رونمایی از کتاب تازه خود «چرا شما رو نمیگیرن؟ و آخرش چی میشه؟» شرکت و در مورد آن صحبت کند. حتی برخی گفتند که او در مسیر این مراسم بازداشت شده که مدیرعامل خبرگزاری میزان این موضوع را تکذیب کرد.
این نوشتار، ۱۰ نکته کوتاهی است که باید از زندگی او بدانیم:
۱- صادق زیباکلام متولد سال ۱۳۲۷ و ۷۶ ساله است. او در منطقهای از تهران به دنیا آمده که در آن زمان قلب تهران و حالا تقریبا جنوب شهر به حساب میآید. محله بازارچه آبمنگل در خیابان ری. پدرش تاجر بوده و متمول.
۲- زندگی او تا سال ۱۳۵۳ یعنی ۲۶ سالگی، زندگی معمولی یک جوان از خانوادهای ثروتمند در آن روزهای تهران بوده است. درسش را تمام میکند، میخواهد به دانشگاه تهران برود اما پدر او را به اتریش میفرستد، پس از آن به انگلستان میرود و رشته مهندسی شیمی میخواند و در سال ۱۳۵۳ که مقطع مهم دیگری از زندگی اوست؛ دانشجوی دکترای مهندسی شیمی در دانشگاه برادفورد بوده است.
۳- در این زمان او در جریان یک سفر به ایران توسط دستگاه امنیتی رژیم سابق به اتهام همکاری با سازمان مجاهدین خلق بازداشت شده و به سه سال حبس محکوم میشود که البته کمتر از دو سال آن اجرا میشود. با این حال زیباکلام فرصت ادامه تحصیل را از دست میدهد و صرفا میتواند به عنوان مربی در دانشکده فنی دانشگاه تهران استخدام شود.
۴- مقطع مهم بعدی در زندگی زیباکلام سال ۱۳۵۸ است. او در این زمان به دعوت ابراهیم یزدی همکار دفتر معاون نخستوزیر در امور انقلاب میشود و یکی از اعضای هیات مذاکرهکننده با کردها میشود. در جریان این مذاکرات او برای چند ساعت ناپدید میشود. خود او میگوید که ربوده شده و بعد از چند ساعت آزاد شده ولی اعضای دیگر هیات، از خلخالی گرفته تا عزتالله سحابی به او مشکوک میشوند که او جاسوس حزب دموکرات باشد و با آنها همکاری کند و به این ترتیب میز مذاکره را ترک میکنند.
۵- دیگر از او در دهه شصت خبری نیست. او در سال ۱۳۶۳ برای ادامه تحصیل به انگلستان بازمیگردد اما به جای ادامه تحصیل در رشته مهندسی شیمی به علوم انسانی روی میآورد و در دانشکده صلحشناسی دانشگاه برادفورد فوق لیسانس و دکترای خود را میگیرد. موضوع تز دکترای او انقلاب اسلامی ایران و فلسفه سیاست غرب بوده است. زیباکلام در سال ۱۳۶۹ به ایران بازگشته و پس از دو سال وارد گروه علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران میشود. او در این دانشکده استاد حوزه سیاست معاصر ایران بود و اخیرا بازنشسته شده بود.
۶- نوشتههای او در مطبوعات تقریبا از سال ۱۳۷۳ آغاز میشود ولی در دوران دوم خرداد است که به چشم میآید چرا که او در آن زمان که تقریبا همه اصلاحطلبان شمشیر را برای هاشمی رفسنجانی از رو بسته بودند، موضعی نرم و حتی دفاعی از او دارد که نمونه این مقالات را میشود در کتاب «هاشمی رفسنجانی و دوم خرداد» مطالعه کرد.
۷- عوامل دیگری هم البته از زیباکلام یک سوپراستار سیاسی در ایران ساخته است. یکی صراحت لهجه او و بیان مواضع خط قرمزی مثلا در موضوع هستهای یا در مورد مقابله با اسرائیل یا در مورد رژیم گذشته است. در مورد اول جالب خواهد بود اگر بدانید که او یک بار به خاطر این صحبت که سیاست هستهای چه حاصلی برای مملکت داشته به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود که شش ماه هم به دلیل یک اظهارنظر در مورد دادگاه اختلاس سه هزار میلیاردی به آن اضافه شد ولی در نهایت در آبان ۹۳ این حکم به جریمه نقدی تبدیل شده بود. در مورد اسرائیل هم باید بدانید که با وجود اینکه کتابهای متعددی از زیباکلام در حال حاضر در بازار وجود دارد ولی کتاب او در مورد اسرائیل توقیف شده است.
۸- عامل دیگری که باعث معروف شدن زیباکلام شده این بوده که او تقریبا همیشه برای مردم سخن گفته و نه در قالب آکادمیک. بنابراین حرفهای او چه در سخنرانیهایش و چه در کتابهای متعددش برای مردم عادی، فارغ از اینکه موافق یا مخالف او باشند، معنادار و قابل فهم بوده است. گاهی هم رنگ و بوی جنوب شهری این حرفها به خصوص در مجادلات و مناظرههایی که زیباکلام در آن حضور داشته، رنگ و بوی جنجالی و حتی گاهی طنزآمیز داده است.
۹- از سوی دیگر او کاملا در دسترس روزنامهنگاران بود و در شبکههای اجتماعی هم حضور فعالی داشت. بنابراین تقریبا هفتهای نمیگذشت که خبری از او منتشر نمیشد. برخی از این اخبار البته واقعا عجیب بود. مثل پستی که زیباکلام گذاشت از میهمانی ناهار با سفیر فرانسه در ویلای شخصیاش در شمال شرق تهران یا عکسی که از اقتدای او به حسین اللهکرم بعد از یک مناظره منتشر شد. شاید همین تعدد روابط او هم یک دلیل دیگر برای مورد توجه بودن او بود.
او تقریبا با همه نشست و برخاست میکرد ولی روابطش با عباس عبدی به شدت تیره و تار بود و گاهی به مجادلات قلمی میکشید. ماجرا هم مربوط به همان دهه هفتاد بود و انتقادی که زیباکلام از رویکرد اصلاحطلبان به هاشمی رفسنجانی داشت. این روابط متعدد حتی در خانواده او هم مشهود بود. سارا، دختر او عروس احمد توکلی بود و سعید زیباکلام، برادرش یک استاد اندیشه سیاسی که ۱۸۰ درجه با برادرش متفاوت فکر میکند. البته سعید زیباکلام نیز در سالهای اخیر از آن استاد مرجع اصولگرایان به یک منتقد عدالتخواه تبدیل شده است و خیلی دیگر مورد تایید جریان رسمی نیست.
۱۰- او که صاحب کتابهای متعدد و پرفروشی مثل «ما، چگونه ما شدیم؟» اخیرا در یک فایل ویدئویی توضیح داده بود که در کتاب آخرش به دو سوالی که همیشه از او میپرسند پاسخ داده است: چرا شما رو نمیگیرن (یعنی بازداشت نمیکنن) و آخرش چی میشه؟ حالا در مراسم رونمایی از این کتاب، زیباکلام را گرفتند تا ببینیم آخرش «واقعا» چی میشه!