شش سامورایی جوان در اردوگاه نو اصولگرایی
درباره چهرههایی که در تقسیمبندیهای جریانهای اصولگرا به شکلی غیرمنتظره دارای وزن سیاسی شدهاند
روزنامه هفت صبح| چیزی تا انتخابات مجلس باقینمانده پس طبیعی است که فضای مجازی عرصه دعوا، کشمکش و افشاگری گروههای سیاسی مختلف باشد. در وضعیتی که تقریبا خبری از اصلاحطلبان نیست، دعواهای جریانهای مختلفی که همگی زیر پرچم اصولگرایی هویتیابی میکنند بیشتر به چشم میآید.
هر کدام از این جریانها هم نمایندگانی بین چهرههای معروف فضای مجازی دارند، کسانی که بیشتر از اینکه برای مردان سیاست شناخته شده باشند برای کاربران شبکههای اجتماعی آشنا هستند. یکی از تازهترین این دعواها کلکل بین علیاکبر رائفیپور است با جلیل محبی که شاید کسانی که کمیدورتر ایستادهاند آنها را کاملا از یک گروه سیاسی قلمداد کنند اما اینطور نیست.
پس بیایید شش نفر از چهرههایی که انتظار میرود در آستانه انتخابات بیشتر اسمشان و حاشیههای پیرامونشان را بشنویم با هم مرور کنیم و نقاط جداییشان را بررسی کنیم تا شما هم در مواجهه با دعواهای آنها متعجب نشوید.
یک. ظاهرا آرام، اهل مناظره و کوتاه نیا
جلیل محبی را از دو منظر باید به عنوان اولین نفر از این گروه شش نفره معرفی کنیم. یکی به این دلیل که کلکل جدید او و رائفیپور تازهترین اتفاقی است که در این دایره رخ داده و دوم به دلیل اهمیت شخص خودش چرا که او جدا از تمام سمتهایی که داشته و مواضعی که گرفته، یکی از اصلیترین معماران لایحه حجاب و عفاف است، لایحهای که در کنار طرح صیانت یکی از سرنوشتسازترین خوابهایی است که برای مردم دیده شده اگرچه هنوز تعبیر آن روشن نیست.
این روحانی ۴۵ساله وقتی بیشتر برای ما و شما شناخته شد که در سال ۹۷ از سوی کاظم صدیقی که رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر بود به عنوان دبیر این ستاد معرفی شد. او که هم جوان بود و هم شوخ در سخنرانیهای مختلف و البته توئیتر سعی میکرد حرفهایی بزند که قابلیت وایرال شدن داشته باشد
مثلا بیشتر از هر چیز تاکید میکرد که در حوزه امر به معروف و نهی از منکر آنچه بیشتر از حجاب زنان اهمیت دارد تخلفات مسئولان است و باید این موضوع را از بالا به پایین در جامعه ترویج کرد نه از پایین به بالا. او میگفت شعارش در ستاد امر به معروف جملهای از آیتالله جوادی آملی است: «ظاهر مردم باطن مسئولین جمهوری اسلامیاست.»
در کنار این مواضع آنچه نام او را بیشتر سر زبانها انداخت یک مناظره بسیار جنجالی بود. در بهمن ماه ۱۳۹۸ مناظره جلیل محبی بهعنوان اصولگرا با مصطفی تاجزاده اصلاحطلب درباره شورای نگهبان جنجالی شد و حواشی فراوانی ایجاد کرد و او را در شبکههای اجتماعی بیشتر بر سر زبانها انداخت.
عمر حضور او در ستاد امر به معروف و نهی از منکر سه سال بود و بعد گفته میشد که به دلیل انتقادهای جدی و بیمحابا از دولت رئیسی کنار گذاشته شده اما جالب اینکه با روی کار آمدن دولت سیزدهم او به دولت رفت و شش ماه معاونت برنامهریزی و نظارت حقوقی نهاد ریاستجمهوری و سرپرست مرکزمطالعات حقوق شهروندی را به عهده داشت اما وقتی اختلافها بالا گرفت به مرکز پژوهشهای مجلس بازگشت و هنوز هم عضو هیات علمیآنجاست.
او ابتدا معاون سیاسی حقوقی مرکز پژوهشها و پس از آن معاون مطالعات حکمرانی شد. او را در دستهبندیهای سیاسی که زیرمجموعه اصولگراها هستند میتوان از نزدیکان محمدباقر قالیباف رئیس مجلس دانست. به همین دلیل هم آب او با چهرههایی که بقیه طیفها را نمایندگی میکنند در یک جوی نمیرود و دعوای جدیدش با رائفیپور که نزدیک به پایداری محسوب میشود از همین جا ریشه میگیرد. دعوایی که با وجود دعوت جلیل محبی، به دلیل خودداری رائفیپور هنوز به مناظره ختم نشده است.
دو. جنجالی، اهل سخنرانی اما بدون مناظره
دومین چهره معروف زیرمجموعه اصولگراها که به آن میپردازیم علیاکبر رائفیپور است. دو روز پیش ویدئویی از او منتشر شد که داشت لحن و جملات جلیل محبی را به استهزا تقلید میکرد. اشاره او به حرفی بود که جلیل محبی درباره حکم استفاده از فیلترشکن زده بود:
«در جمهوری اسلامیایران استفاده از فیلترشکن جرم نیست ولی خرید و فروش آن جرم است اما من از فیلترشکن دانلودی رایگان استفاده میکنم. او در این زمینه گفتهاست در ایران شرع حاکم نیست بلکه قانون حاکم است و تا زمانی که قانونی برای ممنوعیت استفاده از فیلترشکن وجود نداشته باشد استفاده از آن جرم نیست.»واکنش محبی به این تقلید هم این بود که نوشت: «به جای مناظره است، اشکال ندارد.» بعد هم یک ایموجی خنده.
رائفیپور ۳۹ساله اما بازی را خوب بلد است و خودش را درگیر مناظره نمیکند. او میداند که طرفداران دو آتشه خودش را دارد. رائفیپور سالهاست به عنوان چهرهای جنجالی شناخته میشود که خط و ربطش به درستی معلوم نیست و در حال مطرح کردن ایده هایی است که هر کدام به تنهایی میتوانند برای یک عمر حاشیهسازی کنند.
با این وجود هوادارانش منتقدان را به تقطیع حرفهای او، نفهمیدن منظورش، حاشیهسازی به جای پرداختن به اصل مطلب و... متهم میکنند. اگر بخواهیم عقب برویم و خودمان را به سالهای اول که اسم او داشت شناخته میشد برسانیم به اوایل دهه ۹۰ میرسیم وقتی که سخنرانیهای پرشور او درباره شیطانپرستی، فراماسونری، صهیونیسم و مهدویت دستبهدست میشد اما در چند سال اخیر درباره مسائل متنوع تری سخنرانی میکند :
از علوم اجتماعی گرفته تا اقتصاد. از قضا حرفهای اخیرش درباره لزوم آزادسازی قیمتها و رانت و فسادی که قیمتگذاری دستوری ایجاد میکند خیلی سروصدا کرد. خیلی از مواضع او ما را به این نتیجه میرساند که باید او را در دسته جبهه پایداری قرار داد اگرچه خود جبهه پایداری به چند گروه تقسیم میشوند و رائفیپور به عنوان مدیر موسسه مصاف یک جریان مستقل زیرمجموعه جبهه پایداری محسوب میشود که بعضا با بقیه چهرههای زیرمجموعههای دیگر هم درگیری لفظی پیدا میکند.
او نشان داده که به چهرههای جوان گام سوم انقلاب مانند جبرائیلی و یامینپور هم تا جایی راه میآید که در گفتمان مورد نظرش بگنجند وگرنه مانند همین حالا با آنها چپ خواهد افتاد و صدای اصولگراها را هم در خواهد آورد.برخی نقطه نظرات او بادیدگا ههای مطرح شده در سایت های نزدیک به سپاه نزدیکی دارند.
سه. جدی، اقتصادی و طرفدار تثبیت
با توجه به اختلافهای چند سال اخیر اگر به شما بگوییم که در یک دورهای عکسی منتشر شد که یاسر جبرائیلی را در کنار رائفیپور و یامینپور در حال خوردن آبگوشت و خنده نشان میداد حتما تعجب میکنید. بیشتر تعجب میکنید اگر بدانید رائفیپور در کپشن این تصویر نوشته بود که خبرهای تعجبآورتری در راه است.
این عکس به نزدیک چهار سال پیش برمیگردد، بعد از انتخابات مجلس که هیچکدام از این چهرهها توفیقی در آن نداشتند. جبرائیلی که او هم ۳۹ساله است اما به سرعت راهش را از هر دوی آنها جدا کرد. او نه بیشتر از این به جریان پایداری نزدیک شد و نه دولت او را خیلی طلبید.
جبرائیلی حالا عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و رئیس مرکز ارزیابی و نظارت راهبردی دبیرخانه مجمع تشخیص است و حتی به دولت هم انتقاد میکند مخصوصا در مورد نرخ ارز و بورس کالا. او و همفکرانش که میتوان آنها را یکی از اعضای حلقه دانشگاه امام صادق (ع) دانست میگویند که دولت باید نرخ دلار را روی ۲۸هزار و ۵۰۰ تومان ثابت کند و اجازه ندهد هیچ نرخ دیگری وجود داشته باشد.
همچنین نه تنها کالاهای اساسی و خوراک پتروشیمی و فولاد با همین فرمول قیمتگذاری شوند بلکه تولیدکنندههای بزرگ یعنی همین پتروشیمیها و فولادیها هم مجبور باشند تولیداتشان را در بازار داخل با همین نرخ بفروشند و بساط سودجویی از بورس کالا برچیده شود اما همانطور که پیداست دولت در برابر چنین درخواستی مقاومت کرده و به این ترتیب یک اختلاف اساسی بین جریان معروف به تثبیتیها و دولت و بقیه اصولگراها ایجاد شده است. شکافی که اگر طرفین همچنان بر مواضعشان تاکید کنند عمیقتر هم خواهد شد.
چهار. سابقا پر حاشیه، حالا معتدل و واقع بین
اگر بخواهیم خوشبین باشیم میتوانیم بگوییم که آنچه راه یامینپور را از رائفیپور و جبرائیلی بعد از آن آبگوشت خوران اول سال ۹۹ جدا کرد واقع بینی ناشی از حضور در دولت بود. او که قرار بود به مجلس برود اما با کسب رتبه سی و یکم تهران از مجلس جا ماند، بعد از آن به دولت رفت و در مقام معاون امور جوانان وزارت ورزش و جوانان و البته دبیر شورای عالی جوانان مشغول شد.
جایی که تلاش کرد تا حد ممکن مواضع سیاسی نگیرد اگرچه مواضعی که قبلا گرفته بود یامینپور ۴۳ساله را رها نکرد. او که کارش را از صداوسیما در مقام سردبیری برنامههای رادیویی و مجریگری و نویسندگی برنامههای سیاسی تلویزیونی شروع کرده بود آنقدر مواضع تند و جنجالی گرفته بود که حالا خیلی هم نتواند از دوستان سابق پر سروصدایش جدا شود.
با این حال حتی با همکاران سابقش در برنامه تا ثریا هم درگیری لفظی پیدا کرد و انتقادهای تندی از جانب او در مورد صداوسیما شنیده شد. به همین دلیل هم شاید در دستهبندیهای سالهای اخیر بتوان او را نزدیک به طیف رئیسی دانست، طیفی که به شکلی واضح با بقیه طیفهایی که برشمردیم زاویه دارد. حالا یامینپور بیشتر مواضعش به وضعیت سربازی و ازدواج جوانان مربوط است و کمتر موضعگیری تند سیاسی از او میشنویم.
پنج. جنجالی، افشاگر و کافهدار
وقتی میگوییم چهرههایی که در فضای مجازی پرچمدار طیفهای سیاسی مختلف هستند کمتر مرد کارهای اجرایی و عالم واقعی سیاست محسوب میشوند و بیشتر در همان فضای مجازی معروف هستند میتوانیم وحید اشتری را به عنوان یک نماد کامل از این توضیح معرفی کنیم.
او از همه کسانی که تا اینجا مرور کردیم جوانتر است و ۳۴ سال دارد. خودش را عضوی از جریان عدالتخواه میداند که سر سازگاری با هیچ جریان دیگری از طیف اصولگرایی ندارد. اشتری بیشتر از هر چیز با دعوای معروف به سیسمونی گیت معروف شد بنابراین به راحتی میتوان فهمید که او و جریانی که به آن تعلق دارد بیشتر از هر گروهی با نزدیکان قالیباف زاویه دارند پس شاید بتوان انتظار داشت که با جریانهایی مانند پایداری یا تثبیتیها نزدیکتر باشند اما اینطور نیست.
اشتری به نمایندگی از بقیه عدالتخواهها هر وقت فرصتی دست میدهد به دولت هم حمله میکند مانند جریان حاتم بخشیهای سازمان اوقاف و یا هر وقت پایش بیفتد به پایداری و اعضایش هم حمله میکند مانند انتقاد وقت و بیوقت از دولت احمدینژاد و چهرههای شاخص آن.
گفته میشود که اشتری یک کافه-قلیان سرا در پاسداران تهران دارد که پاتوق بقیه اعضای عدالتخواه است و اتفاقا همین موضوع هم محل انتقادهایی به او شده که میگویند عدالتخواهی و مردمیبودن را چه به رستوران و کافهداری آن هم در محله پاسداران اما خودش میگوید که این کاسبی را برای وابسته نبودن به هیچ جریان سیاسی راه انداخته است.
شش. انقلابی با عینک آفتابی، دشمن اینترنت آزاد
خیلیها روحالله مومننسب را با جنجال دو گیگ اینترنت میشناسند که میگفت این اینترنت رایگان در نهایت به بارداری یک دختر جوان منجر شده پس باید در برابر فساد ناشی از اینترنت آزاد ایستاد اما او در تمام سالهای گذشته فراتر از این صحبتها بوده است.
مومن نسب در سالهای گذشته عهدهدار سمتهایی همچون رئیس اجرای احکام فضای مجازی دادستانی کل کشور، معاون مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانههای دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیبوده اما برای من و شما مهمترین کار او فعالیت در زمینه اینترنت ملی است و بسیاری او را نه تنها مبدع راهاندازی اینترنت ملی میدانند
بلکه میگویند هنوز هم سودای ملی شدن اینترنت را هدایت میکند برای همین هم وقتی او ناگهان به عنوان دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر تهران منصوب شد خیلیها تعجب کردند چرا که توقع داشتند او در این دولت هم در نقشهای مرتبط با اینترنت فعالیت کند چرا که او هنوز دبیرکل جبهه انقلاب اسلامیدر فضای مجازی است.
واکنشها باعث شد روابط عمومیستاد امر به معروف و نهی از منکر طی اطلاعیهای اعلام کند که آقای مومن نسب ۳۹ ساله به عنوان دبیر ستاد استان تهران حکمی دریافت نکرده و موقتا تا زمان معرفی دبیر ستاد استان تهران، به عنوان نماینده ستاد کشور در استان تهران مستقر و امورات ستاد را اجرایی میکند.
به روایت خود مومننسب هسته اصلی «جبهه انقلاب اسلامیدر فضای مجازی» از سال ۹۳ مشغول فعالیت است؛ جبههای که یک حرکت گفتمانی است. او تاکید دارد که بر این اساس که فضای مجازی محیطی «ول و رها» است، باید ساماندهی شود و از پیشنهاد هویتمند شدن فضای مجازی به وزارت ارتباطات خبر میدهد به همین دلیل هم شاید نتوان مومن نسب را در دستهبندی خاصی از جریانهای نو اصولگرایی حاضر در فضای مجازی جا داد اما باید جای خاصی برایش قائل شد.