کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۵۱۸۹۳
تاریخ خبر:

سرگئی‌جان‌! ‌ایران‌ را دوست نداری؟

سرگئی‌جان‌! ‌ایران‌ را دوست نداری؟

تحلیلی بر انگیزه‌های پنهان مواضع ضدایرانی دیپلماسی روسی و آشنایی با دو چهره تاثیرگذار؛ لاوروف و‌ کابلوف

روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی| روسیه برای دومین‌بار ظرف یک سال، از راهکار مراجعه به دیوان بین‌المللی دادگستری برای حل و فصل منازعه بر سر جزایر سه‌گانه بین ایران و امارات حمایت کرده است و این موضوع، نه فقط مخالفان روسیه در ایران که حتی اصولگرایانی که با رویکرد سیاست خارجی شرق‌گرایانه همدل هستند را هم به‌شدت عصبانی کرده است.

 

حسین امیرعبداللهیان به وزیر خارجه روسیه زنگ زده و گفته بر سر تمامیت ارضی ایران با کسی «تعارف نداریم». علی‌اکبر ولایتی همزمان این اقدام را محکوم کرده و باعث تاسف دانسته و محسن رضایی، آن را «مداخله غیردوستانه» خوانده و حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان تلویحا آن را «خیانت» دانسته است.

 

در این میان اما اظهارنظر ولایتی کد یا نشانه جالب توجهی دارد. او به‌صورت تلویحی حساب پوتین را از این ماجرا جدا کرده و بیانیه مراکش بین کشورهای عربی با روسیه را «موضع‌گیری وزارت خارجه» این کشور خوانده است.

 

این شاید بهانه‌ای باشد برای اینکه ۲۰ سال وزارت سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه را مرور کنیم و ببینیم آیا آن‌طور که می‌گویند او اعتقاداتی متفاوت با پوتین دارد و آیا آن‌قدر قدرت دارد که بتواند روی نظر پوتین موثر باشد یا ساز مستقل خود را در این سمت بزند؟ 

 

لاوروف کیست؟ 
سرگئی ویکتورویچ لاوروف، اول فروردین ۱۳۲۹ به‌دنیا آمده و حالا در آستانه ۷۴‌سالگی است. از این ۷۴ سال، بیست سالش را وزیر خارجه روسیه بوده است. دقیق اگر بخواهید؛ ۲۵ اسفند ۱۳۸۲ و وقتی وزیر خارجه ایران کمال خرازی بود؛ وی در تماسی انتصاب لاوروف به‌عنوان وزیر خارجه روسیه را تبریک گفته است.

 

از آن زمان تاکنون، ایران ۴ وزیر خارجه داشته است: به‌جز خرازی که وزیر خارجه خاتمی بود، منوچهر متکی و علی‌اکبر صالحی در دوران احمدی‌نژاد و ظریف در دولت روحانی و حالا هم امیرعبداللهیان در دولت رئیسی. آخرین‌باری که مدیریت وزارت خارجه روسیه این‌قدر طولانی مدت در دست یک فرد بوده به دوره بین سال ۱۸۵۶ تا ۱۸۸۲ برمی‌گردد که فردی به‌نام الکساندر گورچاکوف، وزیر خارجه روسیه بود. 

 

لاوروف متولد مسکو است. پدرش ارمنی بود ولی اهل تفلیس گرجستان و نام اصلی‌اش کلانتریان بود (گفته شده نام‌خانوادگی ویکتورویچ نام‌خانوادگی ناپدری اوست و نام پدری او کلانتریانوف بوده است). مادرش اهل یکی از شهرهای حومه مسکو بود. سطح زندگی‌شان خوب بود. مادرش در وزارت تجارت خارجی شوروی کار می‌کرد.

 

سرگئی در دوران تحصیل فردی کوشا و درس‌خوان بود و زبان انگلیسی را یاد گرفت. کلاس مورد علاقه او فیزیک بود و او می‌خواست یا به دانشگاه ملی تحقیقات هسته‌ای یا موسسه فیزیک و فناوری مسکو برود، اما دست تقدیر او را به موسسه دولتی روابط بین‌الملل مسکو کشاند. جایی‌که نقطه آغاز مسیر دیپلمات شدن او است.

 

از سال ۱۹۷۲ لاوروف قدم به قدم پله‌های ترقی را طی کرد تا اینکه در ۱۹۹۴ مهم‌ترین پست خود قبل از وزارت خارجه را کسب کرد. او در این ۲۲ سال علاوه بر انگلیسی و فرانسه دو زبان رسمی کشورهای سریلانکا و مالدیو را آموخت

 

در سال سوم دوره تحصیلش ازدواج کرد و بعد از آن نخستین سمت دیپلماتیک خود به‌عنوان مشاور سفارت شوروی در سریلانکا را به‌دست آورد. پس از آن با بازگشت به مسکو در بخش روابط اقتصادی بین‌المللی اتحاد جماهیر شوروی کار کرد و در سال ۱۹۸۸ معاون این بخش شد. 

 

او همچنین ارتباط بسیار خوبی با سازمان‌های بین‌المللی ازجمله سازمان ملل داشت و از سال ۱۹۹۰ هم مدیر بخش سازمان‌های بین‌المللی در این نهاد شد و در نهایت پس از آنکه، از سال ۱۹۸۱ برای مدتی به‌عنوان مشاور هیات شوروی در سازمان ملل کار کرد؛ در سال ۱۹۹۴ به‌عنوان نماینده روسیه در سازمان ملل برگزیده شد و تا سال ۲۰۰۴ این سمت را در اختیار داشت.

 

انگیزه‌های ضد‌ایرانی لاوروف 
اصل رویکرد لاوروف در حوزه روابط خارجی در این دوره پیش از وزارت خارجه شکل گرفت. رویکردی که در آن روابط اقتصادی بین‌المللی و نیز کار با سازمان‌های بین‌المللی موضوع اصلی فعالیت لاوروف بود. از سوی دیگر از مجموع این حدود ۳۲ سال، لاوروف ۱۸ سال (۱۹۸۱ تا ۱۹۸۸) و (۱۹۹۴ تا ۲۰۰۴) را در نیویورک گذراند.

 

بنابراین عجیب نیست اگر برخی می‌گویند که او رویکردی غربی در سیاست خارجی خود دارد. هم کار در حوزه اقتصاد بین‌الملل، هم کار با سازمان‌های بین‌المللی و هم اقامت و کار در نیویورک چنین روحیه‌ای را به‌بار می‌آورد.

 

جالب است بدانید با وجود اینکه گفته شده که آقای لاوروف از سال ۲۰۰۰ علاوه بر زندگی رسمی خود با خانم ماریا، یک زندگی غیررسمی هم با یک معشوقه به‌نام سوتلانا دارد؛ ولی به‌صورت رسمی او همان یک همسر و البته یک دختر از او دارد. این دختر اساسا به زبان روسی مسلط نیست و مدت زیادی از عمر خود را در لندن و آمریکا گذرانده و در امپریال کالج لندن و دانشگاه کلمبیا درس خوانده است.

 

از سوی دیگر باید توجه داشت که لاوروف یک ارمنی است و بعد از روی کار آمدن او نیز به گفته کارشناسان نوعی «رنسانس ارمنی» در این کشور رخ داد و از سال ۲۰۰۴ شمار ارامنه در مقام‌های مسئول وزارت امور خارجه روسیه به‌شدت رشد کرد.

 

بنابراین ممکن است موضع ایران در مورد ماجرای قره‌باغ و حمایت از بازگشت قره‌باغ به آذربایجان نیز آقای لاوروف را کمی عصبانی کرده باشد و از این‌رو خواسته باشد که در این ماجرا، موضع ایران را جبران کند. 

 

از سوی دیگر در مورد روحیات کاری آقای لاوروف هم گفته شده که او مثل یک دیپلمات زبردست است ولی بیش از آنکه یک سیاستمدار باشد یک کارمند دولتی است و نمی‌توان او را جزئی از حلقه درونی مورد اعتماد پوتین دانست که برای این کشور سیاستگذاری می‌کند.

 

بنابراین بعید است که لاوروف به تنهایی توانسته باشد سیاست روسیه در مورد ایران را تغییر دهد، هر چندکه به‌هر‌حال نمی‌توان تاثیر او را هم نادیده گرفت. مخصوصا که بسیاری از منابع دیپلماتیک او را شخصیتی بسیار پیچیده و سرسخت معرفی کرده‌اند. 

 

تاثیر پنهانی یک مدیر میانی 
اما در میان مدیران فعلی وزارت خارجه روسیه شخصی هست که شاید بتوان گفت تاثیری هم‌وزن و شاید بیشتر از لاوروف در خصومت به‌وجود آمده میان روسیه و ایران داشته باشد و او فردی است به‌نام ضمیر کابلوف. کابلوف مدیر اداره دوم آسیای وزارت امور خارجه است.

 

اداره‌ای که روابط دیپلماتیک روسیه با کشورهایی چون افغانستان، بنگلادش، هند، ایران، مالدیو، نپال، پاکستان و سریلانکا در آنجا مدیریت می‌شود و لاوروف نیز کار خود را از این اداره آغاز کرده است. (مسائل مربوط به کشورهای عربی در اداره دیگری مورد بررسی قرار می‌گیرد) آقای کابلوف از سال ۲۰۰۹ یعنی ۱۵ سال پیش رئیس اداره دوم آسیای وزارت خارجه روسیه است. 

 

اما نکته جالب چیست؟ آقای کابلوف یک ازبک است. او نیز در دانشکده وزارت خارجه روسیه درس خوانده و در آنجا به فارسی نیز مسلط شده و در سال ۱۹۷۹ کار دیپلماتیک خود را از ایران آغاز می‌کند ولی ۱۴ اردیبهشت ۱۳۶۲ او و ۱۷ دیپلمات دیگر شوروی بعد از انحلال حزب توده، به‌عنوان عناصر نامطلوب از سوی ایران شناسایی شدند و ۳ روز بعد از ایران اخراج شدند. از این‌رو است که می‌گویند او رابطه خیلی خوبی با ایرانیان ندارد. 

 

حدود ۹ سال پیش در مورد کابلوف و رویکرد او نسبت به ایرانیان در یک نشریه روسی نوشته شده بود: «او در زمان خود جلوی ده‌ها ملاقات مهم پیشنهادی طرف ایرانی را گرفت و به فرمول‌های خشک اداری نظیر «آرزوی شما به آگاهی ریاست ما رسانده خواهد شد»، «ما پیشنهاد شما را مورد مطالعه قرار خواهیم داد» و «طرف روس ضرورتی برای این ملاقات نمی‌بیند» متوسل شد. 

 

اولاً، این برآیند گرایش آشکار غربی او بود. ثانیاً، برخورد او با ایرانیان تحت تأثیر این رویداد قرار گرفت که او در ماه آوریل سال ۱۹۸۳، در آغاز فعالیت دیپلماتیک خود در میان ۱۸ دیپلمات روس شخص نامطلوب اعلام شده و از تهران اخراج شد که همین امر او را به سندروم ضد‌ایرانی مبتلا کرد. او که دیپلمات بسیار ضعیف و شخصی با بی‌نزاکتی و تکبر بی‌سابقه و بدون تفکر سیاسی است، همیشه بلد بود روحیات رؤسای خود را خوب بگیرد و درک کند.

 

او در رابطه با انتصاب سفیر روسیه در ایران فوراً فهمید که سرگئی لاوروف باید لوان جاگاریان را بپسندد زیرا هر دوی آنها ارمنی هستند و در تفلیس به دنیا آمده‌اند. تازه این امر جوابگوی منافع فزاینده لابی بین‌المللی ارمنی است که در طول این سال‌ها با چشم طمع به بازار ایرانی می‌نگریست.»

 

بنابر آنچه گفته شد باید نتیجه گرفت که تغییر رویکرد اخیر روسیه در مورد جزایر سه‌گانه، احتمالا نمی‌تواند یک اتفاق یا بدون هماهنگی در سطوح بالای روسیه باشد چون هم لاوروف و هم کابلوف افرادی هستند که تلاش می‌کنند مانند کارمندانی مطیع نظر مقام بالادستی خود را تامین کنند ولی نمی‌توان از انگیزه‌های پنهان و شخصی هر دوی آنان که متهم به غربگرایی هستند و دلایلی نیز برای مخالفت با ایران به‌طور شخصی دارند (انتقام‌گیری از ماجرای ارمنستان برای لاوروف و ماجرای اخراج از ایران برای کابلوف) به‌سادگی گذر کرد. 

 

کدخبر: ۵۵۱۸۹۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر