بحران انرژی در صنعت فولاد؛ چه راهکارهایی برای جلوگیری از آسیبها داریم؟

فولاد در دنیای ناترازی پروژههای نیمهتمام فولاد به دلیل ناترازی در زنجیره تأمین رها شدهاند.
رضا رهسپار | صنعت فولاد یکی از پایه های اصلی توسعه کشور به شمار می آید. بسیاری از صنایع کشور به این صنعت وابسته هستند. با توجه به اینکه در افق توسعه 2050، تقاضای جهانی فولاد 50 درصد افزایش خواهد یافت و همچنین پیش بینی می شود با گذر از تحریم ها و رکود، تقاضای داخلی نیز جهشی مشابه یا بیشتر را تجربه کند، برنامه ریزی برای ارتقای ظرفیت صنعت فولاد، ضروری است. هرچند اکنون به دلیل برخی ناهماهنگی ها در مسیر توسعه صنعت فولاد بهویژه محدودیت انرژی، حدود 40 درصد از ظرفیت تولید سالیانه، بلااستفاده مانده است.
صنعت فولاد کشور با فرصتها و چالشهای متعددی روبهروست که نیازمند توجه و برنامهریزی دقیق مدیریتی است. بسیاری از پروژههای توسعهای در صنعت فولاد بهدرستی تعریف نمیشوند. عدم شفافیت در اهداف، زمانبندی و منابع مورد نیاز، منجر به هدر رفت منابع و عدم تحقق اهداف می شود.
لازم است که پروژهها با رویکردی علمی و مبتنی بر داده، ارزیابی و تعریف شوند. به عنوان مثال، توسعه زنجیره تأمین فولاد و فراورده های فولادی، باید بهطور همزمان به همه مراحل تولید، توجه داشته-باشد. عدم توازن میان تأمین مواد اولیه، فرآیند تولید، صادرات و مصرف داخلی، به کاهش کارایی و افزایش هزینهها منجر می شود. ایجاد هماهنگی میان بخشهای مختلف زنجیره تأمین، مانع هدررفت منابع خواهد شد و از این طریق، سود واحدهای تولیدی و کارخانه های بالادستی و پایین دستی را نیز افزایش می دهد.
تأمین مالی پروژههای توسعهای، یکی از چالشهای اساسی در صنعت فولاد است. باید به دنبال راهکارهای نوین تأمین مالی، از جمله جذب سرمایهگذاری خارجی و تسهیل استفاده از ظرفیت های مختلف بازار سرمایه باشیم تا بتوان پروژهها را با موفقیت اجرا کرد. هماکنون در صنعت فولاد، شاهد پروژه های نیمه تمام متعددی هستیم که برخی از آنها بازتاب ناترازی در زنجیره هستند و جذابیت لازم برای سرمایه گذاری را از دست داده اند و برخی دیگر، گرفتار تنگناهای مالی، فنی یا مدیریتی هستند که واگذاری فرایند تکمیل آن ها به شرکت های موفق خصوصی، راهگشا خواهد بود.
صنعت فولاد با ریسکهای متعددی از جمله نوسانات قیمت مواد اولیه، تغییرات قوانین و مقررات و بحرانهای اقتصادی مواجه است. مدیران باید سیستمهای مدیریت ریسک مؤثری را پیادهسازی کنند تا بتوانند بهسرعت به شرایط متغیر واکنش نشان دهند و از آسیبهای احتمالی جلوگیری کنند. به عنوان مثال، صنعت فولاد یکی از صنایع پرمصرف انرژی است. با توجه به محدودیتهای منابع انرژی و افزایش قیمتها، لازم است که مدیران به دنبال راهکارهایی برای بهینهسازی مصرف انرژی و استفاده از منابع تجدیدپذیر باشند. این امر هزینهها را کاهش می دهد و به حفظ محیط زیست نیز یاری میرساند. می دانیم که کشورهای صنعتی در حال تدوین مقرراتی هستند که به موجب آن، واردات فولاد تهیه شده با سوخت های فسیلی به صورت تدریجی متوقف خواهد شد. از سوی دیگر، نظام تعیین قیمت نهاده های انرژی در داخل ایران نیز دیر یا زود دستخوش تحولاتی خواهد شد که صرفه انرژی های تجدیدپذیر را افزایش می دهد و لازم است از هماکنون، حمایت ها و سیاست های لازم برای توسعه این نوع انرژی برای صنعت فولاد نیز مورد توجه قرار گیرد تا در آینده، این صنعت دچار شوک های شدید نشود. تکنولوژی احیای فولاد به کمک هیدروژن و تامین انرژی آن از طریق خورشید یا باد، مسیری است که در سطح جهانی دنبال می شود.
فرایند تولید فولاد در سطح جهانی با تغییرات سریع مواجه است. لازم است که مدیران با رصد روندهای جهانی، از جمله تکنولوژیهای نوین، روشهای تولید پایدار و استانداردهای زیستمحیطی، برنامههای خود را تطبیق دهند. نادیده گرفتن این روندها، به عقبافتادگی صنعت فولاد کشور منجر می شود.
با توجه به مسائل زیستمحیطی و اجتماعی، صنعت فولاد باید به پایداری و مسئولیت اجتماعی خود نگاه ویژهای داشته باشد. طراحی و اجرای برنامههایی برای کاهش آلایندهها، مدیریت پسماندها و ایجاد ارزش افزوده برای جامعه، ضرورتی است اجتناب-ناپذیر. این اقدامات علاوه بر آنکه تصویر برند را بهبود می بخشد، به جذب مشتریان و سرمایهگذاران نیز منجر می شود.