بحران یا انقلاب: ساعت کوارتز
نخستین ساعت کوارتز با نام «استرون» توسط سیکو به بازار جهانی معرفی شد
روزنامه هفت صبح| هفته گذشته از اثر فوقالعادهای نوشتم که کمپانی سیکو با معرفی مدل Astron بر یک بازار سنّتی و شکل گرفته با قدمت دستکم دو قرن گذاشت. مهم نیست از کدام سنگر و موضع تاریخ صنعت زمانسنجی را روایت کنیم چرا که به هر طریق بیتردید از اوایل قرن نوزدهم، مسئولیت تأمین بخش اصلی ساعت جهان بر دوش سوئیس گذاشته شده بود.
در آن میان کشورهایی مثل آلمان با محوریت شهر گلاسهوته در ولایت ساکسونیا، انگلستان با محوریت لندن و ایالات متحده آمریکا با محوریت ایالتهای پنسیلوانیا و ماساچوست، همچنان کسر قابل توجهی از ساعتهای مشهور را به تمام دنیا صادر میکردند اما از چند دهه پس از انقلاب صنعتی دیگر این سوئیس بود که توانست خود را به عنوان «مهد ساعتسازی» برندینگ کند.
به سال ۱۹۶۹ برمیگردیم که نخستین ساعت کوارتز با نام «استرون» توسط سیکو به بازار جهانی معرفی شد. برخلاف آنچه حالا میبینیم، ساعت باتریدارِ سیکو زمانی چند هزار دلار قیمت داشت که یک رولکس عادی به بهای حدود ۲۵۰ دلار فروخته میشد؛ بله، در ابتدای دهه ۱۹۷۰ تکنولوژی کوارتز یک نوآوری بسیار گرانقیمت به حساب میآمد.
با این وجود بهخاطر اتکا به قطعات و مدارهای الکترونیک به سرعت در چارچوب اتوماسیونهای صنعتی جای گرفت و هزینه تولیدش به چیزی نزدیک به صفر میل کرد. در نتیجه کاهش نجومی قیمت تمامشده برای ساعتهای ژاپنی، سوئیس به طور واضح ورشکست شد.
صنعت مغرور و عصاقورتداده اروپایی نزدیک به ۸۰ درصد از حجم خود را در دعوای تولید ساعتهای ارزانقیمت از دست داد و چیزی به حذف کامل سوئیس از نقشه زمانسنجی باقی نمانده بود که دولت و بانکهای اصلی این کشور آستینهاشان را بالا زدند.
یک مأموریت تعریف شد: دست از ناامیدی و دستوپا زدن در مردابِ ساختهشده توسط شرقیها برداریم و تتمه ساعت سوئیسی را نجات دهیم؛ یک فعال اقتصادی به نام «نیکلاسجیهایک» مسئولیت پروژه نجات را بر عهده گرفت و تعداد زیادی از برندهای در شرف حذف و ورشکستگی در هم ادغام شدند.
درست است که چیزی بیش از چند درخت و شاخه نسبتا خشکیده از جنگل انبوه ساعت سوئیسی باقی نمانده بود اما تلاشهای نیکلاسهایِک به آهستگی نتیجه داد؛ کمپانیهای ادغامشده از توان فنّی یکدیگر برای بقاء استفاده کردند و همزمان با این تقلا، یک پاسخ اساسی سوئیسی نیز به پدیده ساعت ارزانقیمتِ ژاپنی متولد شد: سواچ.
وقتی ابتدای دهه ۱۹۸۰ پوسترها و تبلیغات ساعتهای پلاستیکی و رنگارنگ و جذاب سواچ در مجلهها و روزنامهها و تلویزیون دیده شدند، ژاپن فکر نمیکرد به آن سرعت از سعادت لغزانِ صدرنشینی محروم شود. تاریخ شهادت میدهد که پاسخ کوبندهای بود: چه چیزی بهتر از ساعت جوانپسند و سبک و قابل اعتماد و مخصوصا بسیار ارزانقیمتی که در «مهد ساعتسازی» تولید شده باشد؟!
یک نسخه ایدهآل. گذشته از همپیمانی و همافزاییِ فنیِ کمپانیهای ادغامشده، سرمایه بینظیرِ حاصل از اقبال سواچهای پلاستیکی بود که به صنعت بحرانزده سوئیس امید و انگیزه را بازگرداند. بعدها به احترام این حماسه تاریخی نامِ آن هلدینگ کمپانیهای ادغامشده را نیز «سواچ» گذاشتند تا زنده بیرون آمدن اروپا از مرداب «بحران کوارتز» از خاطر جهان پاک نشود.
اگر به فهرست کمپانیهای عضو هلدینگ «گروه سواچ» نگاه بیاندازید، نامهای آشنای زیادی میبینید. از امگا و همیلتون و سرتینا و رادو و تیسو تا لونژین و میدو و… همه و همه زندگی خود را مدیون سواچهای پلاستیکی و فروتنند. وقت روایت دهههای ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۰ که میرسد، سوئیس از عبارت «بحران کوارتز» استفاده میکند و ژاپن ترجیح میدهد نامش را «انقلاب کوارتز» بگذارد. یک نیمکره یاد ورشکستگی و ناامیدی میافتد و دیگری، به صدرنشینی باشکوه خود میبالد.