پولم را نمیداد آتشش زدم
متهم انکار کرد: من اتهام قتل را قبول ندارم. زمانی که دستگیر شدم تحت فشار بودم
هفت صبح| یک سال قبل در نیمههای شب، خانهای واقع در محله نامجو طعمه حریق شد. شعلههای آتش با چنان شدتی زبانه میکشید که سکوت شبانگاهی شکسته شد و همسایهها سراسیمه به سمت منزل مرد جوان به نام همایون رفتند. همزمان پدر همایون که در همسایگی همین خانه زندگی میکرد، دستپاچه و مضطرب به سمت خانه فرزندش میدوید و تقاضای کمک میکرد.
با تماس مردم، خیلی سریع آتشنشانان در محل وقوع آتشسوزی حاضر شده و عملیات اطفای حریق را در دستور کار خود قرار دادند. در میان شعلههای آتش، جسد همایون که از شدت سوختگی غیرقابل شناسایی شده بود، بیرون کشیده شد و با توجه به اینکه کارشناسان آتشنشانی در همان بررسیهای ابتدایی پس از اطفای حریق اعلام کردند که آتشافروزی به صورت عمدی اتفاق افتاده بود؛ رسیدگی به مرگ هولناک همایون در دستور کار پلیس و ماموران جنایی قرار گرفت.
رد جنایت
در نخستین بررسیها مشخص شد که همایون از مدتی قبل در کار خود با مردی به نام اکبر اختلافات مالی پیدا کرده بوده و بارها به خاطر همین مضوع با همدیگر درگیر شده بودند.در حالی که اکبر تنها کسی بود که با همایون اختلاف و درگیری داشت، به عنوان تنها مظنون پرونده تحت نظر گرفته شد. در بررسیها و نقطهزنی آنتن موبایل که به دستور بازپرس جنایی انجام گرفت، مشخص شد دقیقا در لحظه آتشسوزی منجر به مرگ؛ تلفن همراه اکبر در خانه همایون آنتندهی داشته و روشن بوده است.با این ادله مهمی که ماموران جنایی در دست داشتند، دستور بازداشت اکبر صادر شد و ماموران سراغ او رفته و دستگیرش کردند. اکبر در همان برخورد ابتدایی با ماموران به ارتکاب قتل اقرار کرد و اظهارات او ثبت شد.
اولین اعترافات
متهم در اعتراف به قتل به ماموران گفت: «مدتی بود که با همایون اختلافات مالی داشتم. ما با هم کار میکردیم و همایون مبلغی پول به من بدهکار بود اما برای بازپرداخت آن امروز و فردا میکرد و بهانههای مختلفی سرهم میکرد. من چندین بار با او درگیر شده بودم و میگفتم پولم را میخواهم اما او باز هم من را دست به سر میکرد.کلافه شده بودم و میخواستم هر طور شده به پولم برسم. برای همین تصمیم گرفتم بالای سر همایون بروم.»
متهم در ادامه گفت:«شب حادثه صورتم را با دستمال پوشاندم تا اگر دوربین مداربستهای در اطراف خانه همایون وجود داشت، تصویرم را ضبط نکند.بعد از دیوار حیاط خانه همایون بالا رفتم و وارد اتاقش شدم.فکر میکردم در آن وقت شب خواب باشد و میخواستم بیدارش کنم و با زور و تهدید و هر روشی که شده پولم را بگیرم اما او بیدار و پای لپتاپش نشسته بود. تا چشمش به من افتاد، از جایش بلند شد و شروع به داد و بیداد کرد.
من ترسیدم که نکند الان همسایهها سر برسند و گیر بیفتم برای همین ابتدا با چاقو چند ضربه به همایون زدم بعد ملحفهای که روی مبلش انداخته بود برداشتم و آن را با فندک به آتش کشیدم و سمت همایون پرتاب کردم تا بترسد و جلو نیاید.» متهم در مورد فرارش از خانه گفت:«نمیدانم چطور شد که خیلی سریع آتش گر گرفت.فکر میکنم به دلیل روشن بودن بخاری بود.
میخواستم از همان راهی که آمدم فرار کنم اما متوجه حضور همسایهها در کوچه شدم که به خاطر آتشسوزی سریع از خانههایشان بیرون آمده بودند.برای همین توری در بالکن را که به آن قفل زده بود پاره کردم و از مسیر بالکن از خانه خارج شدم. وقتی به کوچه رسیدم پدر همایون را دیدم که از کنارم رد شد و من به آهستگی حرکت کردم تا شتاب من توجهش را جلب نکند.» با اعترافات صریح متهم و انجام بازسازی صحنه قتل، تحقیقات جنایی تکمیل و با صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه سوم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد.
در دادگاه
در ابتدای جلسه رسیدگی خواهر و برادر همایون به عنوان اولیای دم تقاضای قصاص قاتل را کردند و برادر مقتول در توضیح درخواست خود گفت: «سالها قبل مادر ما فوت کرده بود و پدرم تنها زندگی میکرد.منزل همایون در نزدیکی منزل پدرم بود و به همین خاطر بیشتر از هر کسی به همدیگر وابسته بودند.شب حادثه پدرم جسد سوخته برادرم را دید و همین باعث شد که شوک روحی خیلی بدی به او وارد شود.
از همان موقع هر روز تحلیل رفت تا اینکه چند ماه پیش پدرمان دق کرد و مرد. این متهم خانواده ما را از هم پاشید و باعث شد که پدر و برادرم را با هم از دست بدهیم.برای همین حالا که به عنوان ورثه پدرم ولی دم همایون هستیم از قصاص گذشت نمیکنیم.در ابتدا پدرم ولی دم بود و من مطمئنم اگر او الان اینجا بود همین تقاضا را میکرد.»
سپس نوبت به اکبر رسید که در دفاع از خود پای میز محاکمه برود. متهم گفت:«من اتهام قتل را قبول ندارم. زمانی که دستگیر شدم تحت فشار بودم و همین باعث شد اعتراف دروغین کنم چون ماموران آگاهی من را تحت فشار میگذاشتند.» قاضی گفت: «اما تو در مرحله تحقیقات دادسرا در برابر بازپرس جنایی نیز به قتل اعتراف کردی.»متهم گفت:«آنجا هم اعترافم دروغ بود چون میدانستم اگر در دادسرا به بازپرس بگویم که بیگناهم بار دیگر پرونده من را نزد آگاهی ارسال میکند و باز هم تحت فشار قرار میگیرم. برای همین صبر کردم تا روز دادگاه برسد و اینجا راستش را بگویم.»
قاضی گفت در مورد اینکه موبایل تو دقیقا در لحظه قتل در خانه مقتول آنتندهی داشته چه میگویی؟» متهم گفت:«من اعتیاد دارم و برای تامین مواد مخدرم در محل شبگردی میکنم.این را همه اهل محل میدانند. آن شب هم مثل همیشه در کوچه پرسه میزدم تا به یک خردهفروش مواد مخدر برخورد کنم. خانه ما چند کوچه با خانه همایون فاصله دارد و شاید در حال پرسهزنی در آن حوالی آنتن موبایلم ثبت شده است.»
در این قسمت وکیل اولیای دم با اعتراض به اظهارات متهم گفت:«متهم قبلا بازسازی صحنه جرم را انجام داده و اظهارات او قرین واقع بوده است.حالا سعی دارد با سناریوسازی خود را از اتهام مبری کند در حالی که اگر در صحنه جنایت نبود از کجا میدانست پدر همایون در آن لحظه آنجا بود چون متهم گفته بود از کنار پدر همایون عبور کردم.» قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهم و وکیل او برای صدور رای وارد شور شدند.