پایان فرار شرور سابقهدار با شلیک پلیس
مردی که هنوز دستهایش میلرزید و نگاهش میان خشم و ترس سرگردان بود
هفت صبح| شب هنوز کامل نشده بود که نخستین تماسها از ساکنان محلهای در غرب تهران به مرکز فوریتهای پلیسی رسید؛ تماسهایی با صدایی لرزان و مضطرب. مردم از حضور مردی سابقهدار خبر میدادند که با سلاح سرد در کوچهها میچرخید، تهدید میکرد و میان اهالی رعب و وحشت ایجاد کرده بود. روایتها مشابه بود؛ مردی که نامش سالها در میان گزارشهای کلانتری تکرار شده و حالا دوباره بازگشته بود تا فضای محله را ملتهب کند.
با ثبت شکایات، پرونده بدون تأخیر به پایگاه دوم پلیس اطلاعات تهران ارجاع شد. تیمهای عملیاتی پس از بررسی سوابق، به این نتیجه رسیدند که باید پیش از آنکه او درگیری دیگری رقم بزند، ردیابی و دستگیر شود. گزارش مأموران نشان میداد رفتوآمدهای او محدود اما غیرقابل پیشبینی است و معمولا شبها به مخفیگاه خود در یکی از خیابانهای فرعی غرب تهران بازمیگردد.
طرح مراقبت اجرا شد و مأموران طی چند روز، تحرکات و مسیر آمدوشد او را زیر نظر گرفتند. نتیجه این رصدها، شناسایی خانهای بود که مرد سابقهدار به عنوان مخفیگاه استفاده میکرد؛ ساختمانی دوطبقه با ورودی نیمهتاریک و پارکینگی کوچک که خودروی خاکگرفتهاش همیشه در آن دیده میشد.پس از هماهنگی قضایی، تیم دستگیری شبهنگام به محل اعزام شد. خیابان خلوت بود و سکوتی سنگین فضا را پر کرده بود؛ سکوتی که با روشن شدن چراغ خودروی متهم ناگهان شکست.
مرد سابقهدار از حضور مأموران باخبر شده بود. در لحظهای کوتاه، به سمت خودرو دوید، در را بست و موتور را روشن کرد. صدای گاز دادن خودرو در فضای باریک کوچه پیچید .مأموران با تشخیص خطرناک بودن تعقیب در کوچه تنگ و احتمال آسیب به عابران، طبق ضوابط به راننده اخطار ایست دادند. اما خودرو بیتوجه شتاب گرفت و به سمت خروج از کوچه پیچید. ثانیهها تعیینکننده بود. با ادامه فرار و بیتوجهی متهم به فرمان پلیس، مأموران طبق قانون بهکارگیری سلاح، اقدام به شلیک هدفمند به لاستیک عقب خودرو کردند.
صدای ترکیدن لاستیک، خودرو را از کنترل خارج کرد. ماشین چند متر جلوتر متوقف شد و مأموران سریعا او را بازداشت کردند؛ مردی که هنوز دستهایش میلرزید و نگاهش میان خشم و ترس سرگردان بود.در بازرسی اولیه از خودرو و سپس مخفیگاه او، مأموران به یک قبضه سلاح گرم و شش فشنگ جنگی دست یافتند؛ کشفی که نشان میداد احتمال تشدید خشونت در صورت تأخیر در دستگیری کاملا واقعی بوده است.
متهم پس از انتقال به پلیس اطلاعات، در بازجوییهای اولیه به این اعتراف رسید که طی روزهای گذشته چند بار با سلاح سرد در محله ایجاد درگیری کرده و قصد داشته با نشاندادن سلاح، مردم را بترساند. او درباره فرار نیز مدعی شد که «نمیخواسته دوباره بازداشت شود» اما اعترافاتش نشان داد خود میدانسته که رفتارهایش امنیت اهالی را نشانه گرفته است.
با تکمیل تحقیقات مقدماتی، متهم برای سیر مراحل قانونی تحویل مرجع قضایی شد. خیابان حالا دوباره آرام است اما ساکنان محله میگویند صدای شلیک آن شب شاید سالها در ذهنشان بماند؛ شلیکی که اگرچه کوچه را لرزاند اما به فرار مردی خطرناک پایان داد.