پابند الکترونیکی که نزدیک بود جان بیمار را بگیرد
مرد جوان که درد امانش را بریده بود، در اتاق تریاژ با حالتی آمیخته به اضطراب و لرز، درباره مسیر رسیدنش به این وضعیت توضیح داد
هفت صبح| ساعت نزدیک به ۹ شب بود که مردی ۳۵ ساله، با پای ورمکرده و دردناک و پابند الکترونیکی که بیحرکت روی قوزک آسیبدیدهاش مانده بود، وارد اورژانس یکی از بیمارستانهای پایتخت شد. نگاه کادر درمان، پیش از هر توضیحی، روی همان پا ثابت ماند؛ رنگ پوست تغییر کرده بود، گرمای غیرعادی حس میشد و نبض در پایینپا به سختی قابل لمس بود. پزشکان در همان معاینههای اولیه، بدون تردید از احتمال آمبولی شدید گفتند؛ وضعیتی که در آن لخته خون میتواند هر لحظه حرکت کند و به ایست قلبی یا آسیبهای جبرانناپذیر منجر شود.
برای نجات جان بیمار، اتاق عمل باید فوراً آماده میشد؛ اما عامل دیگری در میان بود که مانع هر اقدامی میشد: پابند الکترونیکی که از نظر قانونی بدون دستور مقام قضایی اجازه باز شدن نداشت.مرد جوان که درد امانش را بریده بود، در اتاق تریاژ با حالتی آمیخته به اضطراب و لرز، درباره مسیر رسیدنش به این وضعیت توضیح داد.
گفت چهار سال پیش به اتهام مواد مخدر بازداشت شده و پس از سپری کردن سه سال از محکومیت، با تودیع وثیقه و قبول پابند الکترونیکی، موقتا از زندان خارج شده است. روایت کرد که روز قبل برای تنظیم آنتن به پشتبام رفته و هنگام قرار گرفتن روی لبه دیوار، تعادلش را از دست داده و سقوط کرده است؛ ضربهای که مستقیما به پای راستش وارد و درد از همان ساعت آغاز شده بود.چند بار تلاش کرده بود درد را تحمل کند به امید آنکه فروکش کند اما ورم و بیحسی رو به افزایش، او را ناچار کرده بود نیمهشب خود را به بیمارستان برساند.
پزشکان تأکید داشتند که زمان بسیار محدود است. هر دقیقه تأخیر در خارج کردن لخته، خطر مرگ را افزایش میدهداما از سوی دیگر، باز شدن پابند نه در اختیار بیمار بود، نه پلیس و نه کادر درمان. مأموران انتظامی حاضر در بیمارستان نیز بر اجرای دقیق ضوابط تأکید داشتند: هرگونه اقدام نیازمند دستور بازپرس پرونده است.
با توجه به ساعت شب، دسترسی مستقیم به مقام قضایی پرونده امکانپذیر نبود اما وضعیت بیمار، امکان منتظر گذاشتن تیم پزشکی را از میان برده بود. در نهایت، با تماس اورژانسی از بیمارستان و توضیح دقیق شرایط پزشکی، موضوع به بازپرس محسن اختیاری ارجاع شد.
بازپرس پس از شنیدن گزارش کامل پزشکان درباره خطر فوری و اینکه هر لحظه احتمال جابهجایی لخته و توقف تنفس یا قلب بیمار وجود دارد، تصمیم خود را بدون مکث اعلام کرد. او با تشخیص ضرورت حفظ جان زندانی و جلوگیری از اتلاف وقت، دستور باز کردن فوری پابند و آغاز عملیات جراحی را صادر کرد.
با این دستور، پابند از پای بیمار جدا شد و تیم جراحی بلافاصله وارد عمل شد تا شانس نجات را که به گفته پزشکان در حال کمشدن بود، از دست ندهند.ماجرا شبانه آغاز شد اما تصمیم چند دقیقهای بازپرس و سرعت عمل کادر درمان، مسیر آن را از یک مرگ محتمل به سمت تلاش برای نجات بیمار تغییر داد.