پایان مرگبار تیراندازی ناموسی

امید میگفت که آن پسر با تهدید انتشار عکسها میخواهد ما را از ترس آبرویمان مجبور به باج دادن کند
هفت صبح| شب چهارشنبه سوری سال 1403 مرد جوانی به نام مهران در جریان تیراندازی افراد ناشناس در منطقه پاسگاه نعمتآباد به طرز هولناکی مقابل خانهاش به قتل رسید.بلافاصله رسیدگی به موضوع در دستور کار تیم جنایی قرار گرفت و اقدامات لازم برای شناسایی عاملان جنایت آغاز شد. در حالی که جسد با دستور بازپرس جنایی به سردخانه پزشکی قانونی منتقل شد،تحقیقات جنایی برای روشن شدن راز ماجرا کلید خورد.
اولین تحقیقات
در گام نخست از تحقیقات جنایی مشخص شد که مهران از مدتی قبل با دختری به نام آرزو در ارتباط بوده است که رابطه آنها در این اواخر با تنش همراه شده بود.تا جایی که برادر آرزو چند بار با مقتول درگیری لفظی پیدا کرده بود.در جریان تحقیقات به جز این مورد دشمنی و خصومت دیگری محرز نشد به این ترتیب برادر آرزو تحت تحقیقات قرار گرفت و به ارتکاب جنایت با همدستی دوستش به نام امین اعتراف کرد. با اطلاعاتی که برادر آرزو به نام امید به ماموران جنایی داد، امین نیز شناسایی و دستگیر شد و به تیراندازی مرگبار اعتراف کرد.به این ترتیب با صدور کیفرخواست برای متهمان پرونده، رسیدگی به اتهامات آنها در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران ادامه پیدا کرد.
در دادگاه
در ابتدای جلسه رسیدگی اولیای دم مهران تقاضای قصاص قاتل را کردند. سپس امین پای میز محاکمه رفت و در دفاع از خود گفت:«مدتی قبل از جنایت بود که امید را دیدم. او بسیار به هم ریخته و کلافه بود. ما با هم همشهری بودیم و امید از کودکی دوست نزدیک من بود. نمیتوانستم او را در این حالت ببینم و بیتفاوت باشم. برای همین با اصرار از او خواستم علت ناراحتیاش را بگوید.بالاخره لب باز کرد و گفت موضوع به خواهرش مربوط است.
میگفت آرزو از مدتی قبل با پسری در ارتباط بوده و حالا آن پسر از سادگی و علاقه آرزو سوءاستفاده کرده است.او از آرزو تعدادی عکسهای شخصی به دست آورده بود و از طریق آن اقدام به اخاذی از او میکرد. امید میگفت که آن پسر با تهدید انتشار عکسها میخواهد ما را از ترس آبرویمان مجبور به باج دادن کند.»
متهم ادامه داد:«امید میگفت از هر راهی وارد شده برای اینکه این پسر را وادار کند که از این موضوع دست بردارد اما او همچنان آرزو و خانوادهاش را اذیت میکند. بالاخره با هم فکر کردیم که راهی جز این نداریم که او را از سر خواهر امید برداریم چون ناموس امید هم مثل ناموس خودم بود، من تصمیم گرفتم که کمکش کنم.برای همین اسلحه تهیه کرده و سر راه آن پسر رفتیم.اما ابتدا من به او تیراندازی کردم و اتهامم را قبول دارم.»
قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهم و وکیل او برای صدور رای وارد شور شدند.