خلق جنایت با کادوی تولد

متهم دوم متواری است و تلاشها برای یافتن او و رسیدگی قضایی ادامه دارد
هفت صبح| مرداد ماه سال 1402 پسر جوانی به نام هومان که در اثر اصابت و ایراد جراحت به شاهرگ گردنش به شدت مجروح شده بود به یکی از بیمارستانهای شرق تهران منتقل شد اما ساعتی بعد به دلیل شوک ناشی از خونریزی جان خود را از دست داد.به این ترتیب رسیدگی به موضوع وارد فاز جنایی شد و در تحقیقات ابتدایی مشخص شد که هومان ساعتی قبل از انتقال به بیمارستان با دو نفر از بچه محلهای خود در خیابان کرمان درگیر شده و در این درگیری مورد اصابت ضربات مرگبار قرار گرفته است.
دو مظنون پرونده به نامهای سهیل و فربد تحت تعقیب قرار گرفتند اما هر دوی آنها به مکانی نامعلوم گریخته بودند. همچنین تحقیقات نشان میداد که شرکت کنندگان درگیری از مدتی قبل در محل با یکدیگر بر سر قدرتنمایی کل کل داشتند و هر کدام میخواستند به دیگری ثابت کنند که قدرت اول محل در دستان آنهاست تا اینکه شب حادثه کار به بالا گرفتن خشم رسید و منجر به جنایت شد.
تلاش کارآگاهان پلیس برای پیدا کردن ردی از عاملان جنایت ادامه داشت تا اینکه حدود چهل روز بعد از وقوع جنایت سهیل با پای خود به پلیس آگاهی مراجعه کرد و به ارتکاب قتل اعتراف کرد. متهم اظهار داشت که بعد از جنایت به کشور ترکیه گریخته بود اما در نهایت تصمیم گرفت تسلیم قانون شود.
تحقیقات در این پرونده تکمیل شده و با اقرار صریح متهم به قتل و بازسازی صحنه جرم پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد. محاکمه در حالی انجام شد که فربد همچنان متواری است و وکیل او در دادگاه حاضر شد.
در دادگاه
در ابتدای جلسه رسیدگی پدر و خواهر هومان بهعنوان اولیای دم تقاضای قصاص متهم و دریافت دیه صدمات غیرمنتهی به فوت را مطرح کردند. سپس خواهر هومان گفت:«در ابتدا پدر و مادرم اولیای دم هومان بودند اما بعد از مرگ ناگهانی و هولناک برادرم، مادرم از شدت غم سکته کرد و حالا من بهعنوان ورثه او ولی دم برادرم هستم. من بههیچ عنوان از قصاص قاتل گذشت نمیکنم به دلیل اینکه او نه تنها برادرم را به طرز فجیعی کشت بلکه مادرم را هم در جریان این غصه از ما گرفت.»
سپس متهم پشت تریبون قرار گرفت و در دفاع از خود گفت: «شب حادثه به پارک گلبرگ در محلهمان رفته بودم که از چند نفر شنیدم هومان دارد دنبالم میگردد تا با من درگیر شود. من هم برای اینکه درگیری ایجاد نشود از آنجا بلند شدم و به یک جگرکی در همان خیابان رفتم که آنجا سهیل را دیدم.
با هم جگر خوردیم و بیرون آمدیم و در حال گشت زنی با موتور سهیل بودیم که یکدفعه خیلی اتفاقی هومان را دیدیم که جلوی راهمان سبز شد. او هم سوار موتور بود و با ضربه که به موتور زد باعث شد من و فربد زمین خوردیم. بعد با قمه به جان من افتاد و حدود هفت، هشت ضربه به من زد. من هم یک شمشیر از روی زین موتور درآوردم و به او زدم اما ضرباتی که من وارد کردم همه سطحی بود. ضربات کشنده را فربد به هومان وارد کرد.»
در این قسمت قاضی گفت:«پزشکی قانونی به جز جای چند زخم قدیمی روی بدن تو چیزی گزارش نکرده و وارد شدن چند ضربه به تو کذب است.از طرفی تو بعد از اینکه خودت را معرفی کردی مشارکت در قتل را پذیرفتی.»
متهم گفت:«من گمان میکردم وارد کردن چند ضربه سطحی هم به معنی شرکت داشتن در قتل است اما از نظر حقوقی نمیدانستم به معنی نقش داشتن در قتل است و حکم قصاص در پی دارد. من چون از ابتدا خودم را بیگناه میدانستم از ترکیه به ایران برگشتم.»
در اینجا وکیل اولیای دم با اعتراض به اعترافات متهم گفت:«فیلمی از صحنه درگیری وجود دارد که نشان میدهد سهیل با شمشیر به گردن هومان ضربه زد و علت مرگ هم همان ضربه تشخیص داده شده است.از طرفی برخورد آنها اتفاقی نبوده چون شب قبل از درگیری جشن تولد فربد بود و دوستانش به او چاقویی کادو داده بودند که با همان چاقو ضرباتی به هومان وارد کرده است. همچنین سهیل بعد از بازگشت از ترکیه در اعتراف به قتل گفته بود من قاتلم و حالا با کلمات بازی میکند تا از اتهام فرار کند.»
در این قسمت از دادگاه سهیل گفت:«فربد شب تولدش یک چاقو کادو گرفت اما من مطمئن نیستم چاقویی که با آن در درگیری ضربه میزد همان چاقو بود یا نه.» سپس وکیل فربد در دفاع از موکل خود گفت:«موکل من اظهار دارد که قصد و نیتی برای قتل نداشته و درگیری موازنه قدرت بین سهیل و هومان بوده است.»
قاضی گفت:«شما فربد را ملاقات کردهاید و آیا میدانید مخفیگاه او کجاست؟» وکیل گفت:«من یک بار او را دیدم که میگفت فقط برای دفاع از خودم چاقو را در هوا میچرخاندم اما بعد از آن دیگر از او و محل سکونتش اطلاعی ندارم.» قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهم و وکلا برای صدور رای وارد شور شدند.