بلاگر قاتل| مرد بانکدار با ۱۶ ضربه چاقو در خانهاش کشته شد

تیم جنایی رد پای همسر سابق و دختر نوجوانش را کشف کرد
هفت صبح| زندگی پرزرق و برقشان در اینستاگرام یک قاب دروغین پوشالی بود. زن جوان مقابل دوربین مینشست و میگفت من یک زن عاقلم که در کنار حضرت یارم زندگیمان را میساختیم. غافل از اینکه بعد از خاموش شدن دوربین دسیسه قتل همسر سابق خود را در ذهنش ساخته و پرداخته میکرد.
او پشت قاب بیرمق فضای مجازی نقش یک زن شاد و قوی را بازی میکرد اما کینه و طمع سبب شد برای جنایت آدمکش اجاره کند. 13 شهریور سال 1402 رسیدگی به قتل رئیس یکی از شعب بانکهای قدیمی دولتی با کشف جسد او در خانهاش واقع در شهر زیبا در دستور کار بازپرس کشیک قتل قرار گرفت. در حالیکه این فرد با 16 ضربه چاقو به قتل رسیده بود، تیم جنایی به همراه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران برای رسیدگی به موضوع در محل وقوع جنایت حاضر شدند.
بررسی دوربینهای مدار بسته حکایت از آن داشت که این افراد فکر همه جوانب نقشه خونین خود را کرده بودند تا ردی از خود بر جای نگذارند. دو فرد نقابدار از چند خیابان پایینتر با صورتهای پوشیده شده به خانه مقتول نزدیک شده و سپس وارد خانه او شدند. آنها بعد از ارتکاب جنایت اثر انگشت خود را از روی تمام وسایل کاملا پاک کرده و حتی دستمالی را که با آن اقدام به پاک کردن اثر انگشتشان کرده بودند، در اتاقی که جسد آنجا رها شده بود پرتاب کرده بودند.
تحقیقات پیرامون پرونده جنایی مرد میانسال آغاز شد.با توجه به سالم بودن قفل در ورودی خانه، احتمال داده شد فردی که اقدام به باز کردن در آپارتمان کرده از آشنایان مقتول بوده است. بنابراین ماموران و تیم جنایی روی نزدیکان مقتول تمرکز کرده و متوجه شدند که او 11 سال قبل از همسر اولش جدا شده بود. حاصل این ازدواج دختر 15سالهای بهنام شیدا بود که با پدرش زندگی میکرد اما تحقیقات نشان میداد که او اخیرا به دلایل نامعلومی برای زندگی نزد مادرش رفته بود.
اولین کسی که تحت تحقیقات جنایی قرار گرفت شیدا بود که در ابتدا منکر هرگونه ارتباط با قتل پدرش بود. اما زمانی که ضد و نقیضگوییهای او ظن ماموران جنایی را برانگیخت، بازجوییها وارد فاز تخصصی شده و در نهایت دختر 15ساله اقرار کرد که به کمک مادر و ناپدری خود دو نفر را برای تنبیه کردن پدرش اجیر کرده بودند.
اما این دختر 15 ساله ادعا میکرد که نقشهای برای قتل پدرش وجود نداشته و فقط قرار بوده که پدرش را گوشمالی دهند. این ادعا خیلی بیاساس و غیرواقعی بهنظر میرسید و نحوه ورود جنایتکاران به صحنه قتل و اقدامات آنها بعد از ارتکاب قتل هم حکایت از یک نقشه حساب شده داشت.
اولین اظهارات دختر مقتول
شیدا در اولین بازجویی به بازپرس پرونده گفت: «از کودکی پدرم نسبت به من سختگیریهای زیادی داشت و این موضوع باعث اذیت من شده بود. وقتی پدر و مادرم بهخاطر اختلافات شدیدی که با هم داشتند، تصمیم به جدایی گرفتند، قرار شد من با پدرم زندگی کنم و در همه این سالها من در خانه پدرم زندگی میکردم اما گاهی اوقات به مادرم هم سر میزدم.
مادرم هم از اینکه پدرم نسبت به من سختگیری میکرد، ناراحت بود. تا اینکه فکری به سرم زد و از مادرم خواستم که کمکم کند تا پدرم را گوشمالی دهیم. او هم موضوع را با شوهرش مطرح کرد و قرار شد که افرادی وارد خانه پدرم شده و او را کتک بزنند. اما من نمیدانستم که آنها پدرم را به قتل خواهند رساند.»
دستگیری مادر و ناپدری
با اطلاعاتی که شیدا در اختیار ماموران قرار داد، مادر و ناپدری او نیز دستگیر شدند. این زن و شوهر در ابتدا سعی میکردند که از افشای حقیقت طفره بروند و ادعا کرده بودند که خبر ندارند افراد اجیر شده کجا هستند. برای همین اطلاعاتی از محل اختفای دو فرد که مرتکب قتل شده بودند، به ماموران ندادند.
در حالیکه این زن و شوهر همکاری لازم را با ماموران جنایی نکردند اما رد متهمان فراری در کرج زده شد و سرانجام طی یک عملیات ضربتی این دو نفر شناسایی و دستگیر شدند. ناپدری شیدا در اظهارات خود ادعا کرده بود:«همسرم به من میگفت که پدر شیدا دخترش را اذیت میکند. اخیرا متوجه ارتباط شیدا با یک پسر غریبه شده و همین موضوع باعث شده بود که سختگیریهای او برای دخترش بیشتر شود. برای همین شیدا به خانه ما آمد و میگفت میخواهد با مادرش زندگی کند.
وقتی پدر شیدا متوجه این ماجرا شد، در تماسهای مکرر با همسرم به او میگفت که باید ترتیب برگشتن شیدا به خانه او داده شود. من هم از این تماسها خیلی ناراحت شده و با پدر شیدا بحثم شد. به او گفتم که مادر شیدا یک روزگاری همسر تو بوده اما الان من شوهر او هستم و دلم نمیخواهد تو به همسرم زنگ بزنی. سر همین با هم بگومگویمان شد.
برای همین وقتی موضوع گوشمالی دادن او مطرح شد من هم از یکی از دوستانم خواستم افرادی را برای این کار به من معرفی کند و او دو نفر از دوستانش را به من معرفی کرد. به همراه همسرم آدرس خانه پدر شیدا را در شهرزیبا به آن دو جوان دادیم اما چون آنها را نمیشناختیم، اطلاعی از مخفیگاه آنها نداریم.»
در حالی که مادر شیدا نیز اظهاراتی مشابه حرفهای همسر خود بیان میکرد، در بررسیهای بعدی مشخص شد طمع رسیدن به ارثیه پدری در انگیزه شیدا برای ترتیب دادن نقشه قتل بیتاثیر نبوده است و همچنین مشخص شد که آنها با وعده پرداخت 2 میلیارد تومان دو نفر را بهعنوان آدمکش اجیر کرده بودند.
اعتراف به قتل توسط همدست متهم
متهم اصلی پرونده در ابتدا منکر هرگونه ارتباط با این پرونده بود اما همدست او لب به اعتراف گشود و گفت: «ما از طریق یکی از دوستانمان با ناپدری شیدا آشنا شدیم و دوستم با مادر شیدا یک قرارداد صوری فروش طلا نوشت که مطابق آن قرار بود 2 میلیارد تومان در ازای تنبیه پدر شیدا بگیرد.
روز حادثه شیدا در خانه پدرش را باز کرد و من و دوستم وارد خانه شدیم.اول خودش در خانه بود اما بعد که ما وارد شدیم بیرون رفت. وقتی بالای سر مقتول رفتیم در رختخوابش خوابیده بود. از سر و صدای ما بیدار شد و چشمهایش را باز کرد. همهچیز اینقدر سریع اتفاق افتاد که او نه مقاومتی کرد و نه با ما درگیر شد. فقط گفت شیدا بابا… بعد رفیقم به او حمله کرد و او را با ضربات چاقو از پای درآورد.من خیلی حالم بد شد و دلم برایش سوخت. چون حتی فرصت نکرد که عکسالعملی نشان دهد.»
در حالی که با اعتراف متهمان پرونده، عامل اصلی جنایت راه فراری از حقیقت نداشت، به ناچار روز گذشته لب به اعتراف گشود و پرده از راز جنایت هولناک خود برداشت. با تکمیل تحقیقات و طی شدن روال قانونی در پرونده، خانم بلاگر مشهور به همراه شوهر و دخترش و همچنین دو متهم اصلی پرونده در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شدند.
در دادگاه
در ابتدای جلسه رسیدگی پدر و مادر مقتول به عنوان اولیای دم تقاضای قصاص قاتل را کردند. سپس متهم اصلی پرونده پای میز محاکمه رفت و گفت:«من مقتول را نمیشناختم. مدتی قبل یکی از دوستان مشترک من و ناپدری شیدا من را به آنها معرفی کرد. مادر شیدا میگفت شوهر سابقم شیدا را اذیت میکند و از من خواست برای کمک به شیدا مدارکی را از خانه پدرش بردارم تا او به حقش برسد. قبل از آن هم گفته بود در یک تصادف ساختگی پدر شیدا را بکشیم اما من قبول نکرده بودم.حتی یک بار وارد خانه شدم و نتوانستم مدارک را بردارم که این بار مادر شیدا گفت دوربین تصویر تو را گرفته و اگر پدر شیدا بفهمد وارد خانهاش شدی پایت گیر میکند.»
متهم در مرحله دادسرا و در اعتراف قبلی خود گفته بود:«من کاری به دلیل اینکه چنین نقشهای کشیدند نداشتم. فقط بهخاطر قراردادی که با من بستند این کار را قبول کردم.این قرارداد را خود شیدا با من بست. قرار بود بعد از اجرای نقشه قتل دو میلیارد تومان به من بدهد و در ظاهر این قرارداد بابت خرید طلا بود.»
متهم در مورد روز حادثه گفت:«مطابق نقشهای که از قبل کشیده بودیم نزدیک خانه پدر شیدا رفتیم. مادر شیدا و ناپدری او هم همان حوالی پرسه میزدند. شیدا وارد خانه شد و ما از خیابان بالایی پیاده سمت خانه رفتیم. ابتدا پدر شیدا خواب بود و او پاورچین پاورچین وارد خانه شد. بعد در را باز گذاشت و ما داخل اتاق پنهان شدیم. چند دقیقه بعد او از خانه خارج شد و ما وارد اتاق خواب پدرش شدیم. وقتی سمتش رفتیم بیدار شد و کنار تخت ایستاد. همدستم یک سیم دور گلوی او انداخت و من با ضربات متعدد چاقو او را از پا درآوردم.»
سپس نوبت به دفاع شیدا رسید که گفت:«من پدرم را دوست داشتم و او برای من بابای خوبی بود.من نمیدانستم این افراد قصد کشتن پدرم را دارند.مادرم من را فریب داده و گفته بود فقط میخواهند پدرم را گوشمالی دهند برای همین من در را برایشان باز کردم.»
سپس خانم بلاگر در دفاع از خودش گفت:«نامادری شیدا به من گفته بود که دخترم چند بار به خاطر سختگیریهای پدرش اقدام به خودکشی کرده و برای همین من از این دو نفر خواستم او را تنبیه کنند.قرار نبود کسی کشته شود.»
دو متهم دیگر نیز در دفاع از خود بخشی از اتهاماتشان را قبول کردند.بعد از پایان دفاعیات متهمان و وکلای آنها قضات دادگاه برای صدور رای وارد شور شدند.