رهایی از چوبه دار بعد از رفیقکشی

تقاضای تخفیف در مجازات به علت انتقال مقتول به بیمارستان
هفت صبح| یک درگیری ساده میان دو کارگر ساختمانی در شرق تهران، با مرگ یکی از آنها و بازداشت دیگری به اتهام قتل عمد پایان یافت؛ ماجرایی که از یک پارچ آب آغاز شد و به پروندهای جنایی در دادگاه کیفری ختم شد.22 دی ماه سال 1403 مرد جوانی که در جریان یک درگیری با اصابت ضربه میلگرد به سرش به شدت مجروح شده بود، به بیمارستان منتقل شد و جان خود را از دست داد.
تحقیقات ابتدایی نشان میداد که این جوان در جریان درگیری با رفیقش مورد حمله دوست خود قرار گرفته است.مقتول بعد از انتقال به بیمارستان تحت معالجه و درمان قرار گرفت اما شدت جراحات وارد شده به حدی بود که این جوان جان خود را از دست داد. به این ترتیب رسیدگی به موضوع وارد فاز جنایی شد.
تحقیقات اولیه نشان داد مقتول و عامل حادثه در یک ساختمان نیمهکاره کارگری میکردند. همکاران آنها به پلیس گفتند نزاع میان دو رفیق قدیمی ناگهانی آغاز شد و خیلی زود رنگ خون گرفت.
بازداشت متهم
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی با ردیابیهای اطلاعاتی توانستند مظنون اصلی را که جوانی به نام یاسر بود، بازداشت کنند. او ابتدا منکر قتل عمد شد و گفت: «روز حادثه فقط بین من و دوستم به نام فلاح درگیری لفظی آغاز شد. او خودش زمین خورد و سرش به میلگرد برخورد کرد.»
اما تحقیقات بیشتر و اظهارات شاهدان این ادعا را زیر سؤال برد. چند کارگر حاضر در محل تأیید کردند که نزاع برسر استفاده از پارچ آب شخصی یاسر آغاز شده است. یکی از شاهدان گفت: «یاسر از اینکه فلاح بدون اجازه از پارچ آب او نوشیده بود، ناراحت شد. آنها شروع به مشاجره کردند و کار به درگیری کشید. بعد دیدیم یاسر با میلگرد ضربهای به سر فلاح زد.»
اعتراف تکاندهنده
در ادامه روند بازجوییها، یاسر صبح پنجم دیماه لب به اعتراف گشود و جزئیات نزاع را بازگو کرد:«فلاح همیشه زور میگفت و کارها را به گردن من میانداخت. روز حادثه وقتی دیدم بدون اجازه از پارچ آب من نوشید، اعتراض کردم اما او به من بیاحترامی کرد. دعوا بالا گرفت و در یک لحظه عصبانی شدم. نمیدانم چطور شد که میلگرد را برداشتم و به سرش زدم. بعد همکارانمان او را به بیمارستان بردند اما فایدهای نداشت.»
گذشت اولیای دم
پرونده پس از تکمیل تحقیقات به دادسرا فرستاده شد و با صدور کیفرخواست برای متهم، در حالی که مسیر پرونده به سمت قصاص پیش میرفت، اولیای دم مقتول پیش از برگزاری جلسه رسمی دادگاه رضایت دادند. همین گذشت سبب شد یاسر از حکم قصاص نجات پیدا کند اما پرونده به لحاظ جنبه عمومی جرم همچنان باز بود و او باید در برابر قضات کیفری پاسخگو میشد.
محاکمه
صبح جلسه دادگاه، یاسر در حالی مقابل قضات شعبه سیزدهم دادگاه کیفری یک استان تهران ایستاد که دیگر نگرانی از قصاص نداشت اما میدانست با مجازات سنگین دیگری روبهرو خواهد شد. او در دفاع از خود گفت:
«انگیزه درگیری فقط همان پارچ آب بود. قبول دارم بحث کردیم اما باور کنید یادم نمیآید با میلگرد ضربهای زده باشم. وقتی حالش بد شد، خودم کمک کردم تا او را به بیمارستان برسانند. حالا از دادگاه تقاضای تخفیف دارم چون قصد کشتن دوستم را نداشتم.» قضات پس از پایان جلسه اعلام کردند بررسیها برای صدور حکم ادامه دارد.
این پرونده بار دیگر نشان داد که یک مشاجره ساده برسر موضوعی جزئی، اگر کنترل نشود، میتواند به جنایتی خونین و سرنوشتی سنگین برای دو خانواده ختم شود.