ایستگاه پایانی برای متجاوز موتورسوار

30 زن شکایت کردند، 12 تجاوز اثبات شد
هفت صبح| مرد جوانی که از چند ماه پیش در دام پلیس افتاده و در برابر شکایت حدود سی زن با موضوع سرقت و تجاوز قرار گرفت بعد از طی روال قانونی در پروندهاش به اعدام محکوم شد. حکم صادر شده در خصوص شکایت 12زن است که موضوع تجاوز در مورد آنها به اثبات قطعی رسیده است و همچنان شکات دیگر پیگیر شکایت خود با موضوع سرقت و آزار و اذیت هستند.
رسیدگی به شکایتهای سریالی چندین زن در نقاط مختلف پایتخت از نیمه دوم سال ۱۴۰۳ در دستور کار پلیس قرار گرفت. نقطه اشتراک اظهارات خانمهایی که شاکی بودند این بود که همگی آنها در سایت دیوار طعمه مرد جوانی شده و پس از اینکه آنها را با فریب به محل قرار کشانده بود، با موتورسیکلت این افراد را ربوده و در محل خلوتی از حاشیه شهر آنها را تحت آزار و اذیت جنسی و تجاوز قرار داده بود.
متهم پس از این اقدام شیطانی، اموال طعمههای خود را ربوده و آنها را در حاشیه شهر رها میکرد. تشابه این نقاط اشتراکی در اظهارات شاکیان شکی باقی نگذاشته بود که عامل این اقدامات مجرمانه سریالی یک نفر است.
به این ترتیب رسیدگی به موضوع در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. در اولین گام از تحقیقات شمارههایی که متهم با آنها با شاکیان تماس گرفته بود ردیابی شدند. سپس با توجه به چهره نگاری شاکیان تصویر متهم در میان مجرمان سابقهدار بررسی شد.
در حالی که پیش از دستگیری متهم دو مظنون دیگر نیز دستگیر شده و بیگناهی آنها اثبات شده بود بالاخره با اقدامات فنی پلیسی متهم به نام مهدی آکیزایی دستگیر شد.
شاکیان چه گفتند؟
27 بهمن ماه سال 1403 زن 47 سالهای به کلانتری وردآورد مراجعه کرد و در حالی که ظاهری پریشان و سر و وضع نامرتب و خاکی داشت در ثبت شکایت خود اظهار داشت:«من نظافتچی ساختمان هستم و در سایت دیوار آگهی کاریابی منتشر کرده بودم تا اینکه روز قبل مرد جوانی با من تماس گرفت و خودش را ملکی معرفی کرد.
او از من خواست برای نظافت راه پلههای یک ساختمان مسکونی به آنجا مراجعه کنم. من هم قبول کردم اما وقتی به نزدیکی محل رسیدم پلاک خانه را پیدا نمیکردم برای همین با آن مرد تماس گرفتم و گفتم خانه را پیدا نمیکنم. او هم گفت خودش دنبالم میآید و با یک موتورسیکلت خودش را به من رساند. بعد از من خواست با موتور او به ساختمان مورد نظرش بروم اما وقتی شروع به راندن کرد از مسیر خارج شده و سمت جاده کرج رفت.»
این زن در ادامه گفت:«مرد جوان در جایی خلوت واقع در حاشیه جاده کرج من را با شال خودم به فرمان موتورسیکلت بست و بعد به من تجاوز کرد. او کلاه کاسکت به سر داشت و وقتی کلاهش را برداشت پشت سر من ایستاده بود. میخواستم برگردم چهرهاش را ببینم که من را تهدید به مرگ کرد و گفت اگر رویت را برگردانی تو را میکشم.
بعد هم سوار موتورش شد و گاز موتور را گرفت و فرار کرد اما قبل از آن گوشی من را هم سرقت کرد. من از حاشیه خاکی و خلوت جاده به سختی توانستم خودم را به شهر برسانم.»رسیدگی به شکایت این زن در حالی ادامه پیدا کرد که پزشکی قانونی آثار ضرب و جرح و کبودی روی صورت او را تائید کرد.
سرهنگ قلابی
15 اسفند ماه سال 1403 زن 27 سالهای با مراجعه به پلیس شکایتی با موضوع تجاوز و سرقت مطرح کرد. او گفت:«مدتی قبل در سایت دیوار آگهی جستجوی کار منتشر کردم. چند روز بعد مرد جوانی با من تماس گرفت و خودش را یک سرهنگ معرفی کرد. میگفت پیامهای مشکوک زیاد داشتهام و یک بار با یک شماره چندین بار تماس گرفتهام.
بعد گفت در سایت دیوار بابت مزاحمت از من شکایت شده. من که میدانستم آگهی فعال در سایت دارم گمان کردم شخصی از من شکایت کرده. آن مرد گفت باید برای تحقیقات به نزدیکی خانه من بیاید و با من قرار گذاشت. بعد با موتور خود به بهانه تکمیل تحقیقات پلیسی من را به محل خلوتی منتقل کرده و مورد تجاوز قرار داد و سپس طلاهایم را سرقت کرد.»
آگهی اجاره مسکن پوشالی
26 آبان ماه سال 1403 زن جوانی با مراجعه به پلیس در شرح شکایت خود گفت:«من در سایت دیوار دنبال خانه میگشتم که به مورد مناسبی حوالی یوسف آباد برخوردم و قرار شد با آگهی دهنده قرار بگذارم. همان شب او که خودش را ملکی معرفی کرده بود با من تماس گرفت و گفت میخواهد به مسافرت برود و اگر خواهان ملک هستم باید همان شب برای بازدید خانه بروم.
من که برای پیدا کردن خانه مستاصل بودم و فکر میکردم شرایط آگهی برایم مناسب است با این مرد قرار گذاشتم و وقتی سر قرار رسیدم او با موتورسیکلت آمد.او گفت وقتی لوکیشن را برای من ارسال کرده متوجه شده که لوکیشن ارسالی اشتباهی چند کوچه آن طرفتر را نشان میدهد و از من خواست خودش با موتور من را به خانه برساند. من گفتم خوب شما با موتور هستید و نمیتوانم سوار شوم.شما بروید و آدرس را بدهید تا خودم بیایم اما او گفت این وقت شب ترافیک است و من مسافرم و عجله دارم.»
این زن ادامه داد:«من ناچار شدم که سوار موتور او شوم اما او ناگهان از مسیر منحرف شده و سمت ایران خودرو رفت.او زیر پل ایرانخودرو با روسری خودم من را به درخت بست و با کمربند خودش پاهایم را بست. سپس به من تجاوز کرد و طلاها و گوشی من را سرقت کرده و فرار کرد.»
آگهی پرستار سالمند
11 اسفند ماه سال 1403 زن جوانی با مراجعه به پلیس گفت:«من پرستار سالمند هستم و روز قبل مرد جوانی به من پیام داد و گفت که برای مادرش پرستار میخواهد. او خودش را خیلی حساس و نگران نشان میداد و میگفت باید در ساعت داروهای مادرش دقت کنم. در عین حال خودش را برای همکاری چندان راغب نشان نمیداد و همین رفتارش باعث میشد که من ذرهای به او شک نکنم.
بعد به من گفت برای بازدید از خانه مادرش باید حتما خودش حضور داشته باشد و گفت که چون آخر سال است سرشان شلوغ است و شب با من قرار گذاشت. او در اتوبان لشگری با من قرار گذاشت و با موتور سر قرار آمد. زمانی که سوار موتور شدم از مسیر منحرف شد و در جای خلوتی به من تجاوز کرده و از من سرقت کرد.»
دقیقا یک روز بعد از ثبت این شکایت زن جوان دیگری به پلیس مراجعه کرد که به همین شیوه طعمه متهم شده بود. او که پرستار سالمند بود گفت:«وقتی سر قرار رسیدم متهم به من گفت جلوی خانه مادرش را کندهاند و چارهای ندارد جز اینکه با موتور به آنجا برویم.» با این ترفند زن جوان را فریب داده و همان سناریوی شیطانی خود را اجرا کرده بود.
در پوشش پیک موتوری
یکی دیگر از شاکیان از ترفند عجیب متهم پرده برداشت و گفت:«مدتی قبل من پیک موتوری گرفتم و با عجله به مقصدم رسیدم.این مرد خیلی محترمانه و مودب رفتار کرد و به من گفت اگر بار دیگر پیک موتوری خواستم با او تماس بگیرم.من هم به او اعتماد کردم و دفعه بعد به او زنگ زدم اما این بار من را ربود و به من تجاوز کرد.»
در دادگاه
با تکمیل تحقیقات رسیدگی به پرونده در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران ادامه پیدا کرد و متهم در دفاع از خود گفت:«من منکر تجاوز هستم و سرقت گوشی تلفن همراه را قبول دارم. نمیدانم چرا زنان این ادعا رو مطرح کردند.»با این حال با استناد به ادله و مستندات موجود در پرونده قضات دادگاه بعد از مشورت متهم را به اتهام تجاوز به 12 زن به اعدام محکوم کردند.حکم صادر شده بعد از تائید از سوی قضات دیوانعالی کشور به مرحله اجرا در میآید.