کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۱۳۵۷۸
تاریخ خبر:
گزارش میدانی از بازدید زندان اوین بعد از حمله رژیم صهیونیستی

اوین‌؛ سند جنایت جنگی

اوین‌؛ سند جنایت جنگی

در جریان حمله اسرائیل چهار نقطه از زندان اوین هدف حمله قرار گرفت و بیش از صد نفر شهید شدند

هفت صبح|  ساعت حدود یازده ظهر بود.آن روز درست 10روز از حمله متجاوزان صهیونیستی به میهن‌مان می‌گذشت و حملات همچنان در گوشه و کنار این مرز و بوم ادامه داشت که این بار زندان اوین مورد اصابت شلیک‌های جنگنده‌های هوایی قرار گرفتند.

photo_2025-07-29_16-38-10

در ابتدا شایعات زیادی مطرح شد که گفته می‌شد سقف قسمتی از بند زنان ریخته یا گفته می‌شد تعدادی از زندانیان فرار کرده‌اند. اما خیلی زود مشخص شد که ندامتگاه‌های زندان هدف حمله نبوده و بخش اداری، سالن ملاقات، بخش مددکاری و همچنین بیمارستان زندان محل‌هایی بود که مورد اصابت شلیک قرار گرفت.روز گذشته در حالی که بیش از یک ماه از این جنایت می‌گذرد؛ خبرنگاران، مناطق خسارت دیده زندان را بازدید کرده و پای صحبت جمعی از شاهدان نشستند.

 

   همه چیز در چند ثانیه

شاید بازماندگان عزیزان از دست رفته در این حمله تا امروز مراسم چهلمین روز درگذشت این شهدا را هم برگزار کرده باشند. جنگ برای مردم عادی تمام شده و تاثیرات روحی و روانی آن هر روز کمرنگ‌تر می‌شود و رو به فراموشی می‌رود.اما برای بازماندگان شهدای جنگ، این حمله متجاوزانه تا ابد ادامه دارد و حالا چهل روز است که هر شب داغ عزیزانشان روی قلبشان آوار می‌شود.

photo_2025-07-29_16-38-28

رئیس سالن ملاقات زندان هنوز مشکی‌پوش همکاران شهید خود است.او با انگشت برجک نگهبانی را نشان داده و می‌گوید:«زندان محل زندگی زندانیان است و به جز آن یک نفر سرباز دیگر کسی در اینجا مسلح نیست.»او با همان لحن حزن انگیز ادامه می‌دهد:«زندان یک مکان نظامی نیست و همکاران ما که به شهادت رسیدند و همچنین افرادی که در سالن ملاقات حضور داشتند همگی افراد عادی بودند که قربانی یک جنایت جنگی شدند.»

 

در این میان یکی از کارکنان زندان می‌گوید:«روز حادثه سربازی که بالای برجک نگهبانی می‌داد، بر اثر شلیک‌ها سرش قطع شد.»ناگهان سکوت حزن انگیزی فراگیر می‌شود. یکی دیگر از کارکنان در حالی که با نوک پا شیشه خرده‌های کنار جدول را تکان می‌دهد، می‌گوید:

photo_2025-07-29_16-38-06

«آن روز ۹ موشک شلیک شد که دو تای آن عمل نکرد.اما همه چیز در کسری از ثانیه رخ داد.شاید کل ماجرا چیزی حدود 5 یا 6 ثانیه شد.انگار یکدفعه همه چیز مقابل چشمانمان فرو ریخت.»او ادامه می‌دهد:«ما در محوطه بودیم و داشتیم از مقابل ساختمان اداری به سمت دانشگاه انتهای مجموعه می‌رفتیم. سرم را که بالا آوردم چیزی جز دود و خاک نمی‌دیدم.»

 

 تلخ‌ترین قاب عکس

مرد میانسالی که او نیز از کارکنان ساختمان اداری است گوشی‌اش را از جیبش بیرون می‌آورد و عکسی را نشانمان می‌دهد:«این وسطی که مشخص است خودم هستم.در این عکس همه دوستانم به جز خودم به شهادت رسیدند.»

 

چشمانش پر از اشک می‌شود و انگشتش را روی صورت یکی از دوستانش می‌گذارد و می‌‌گوید:«ما همه در سالن ملاقات کار می‌کردیم. این دوستم از همه ما مهربان‌تر بود. یکی از زندانیان را شناخته بود که خط خوبی داشت. هر وقت بقیه بچه‌ها ملاقاتی داشتند به او می‌گفت به فلانی بگویید با خط خوبش یک جمله محبت آمیز برای عزیزتان که به ملاقات آمده بنویسد.

photo_2025-07-29_16-30-39

بعد آن را به دست ملاقات کننده می‌رساند و با همین حرکت ساده باعث دلگرمی خانواده‌ها می‌شد. بعد از شهادتش دیدم که یک پیج معاند در اینستاگرام عکس او را گذاشته و نوشته او شکنجه‌گر بوده.اما شما از خانواده‌های زندانیان بپرسید تا متوجه شوید چقدر انسان دوست و مهربان بود.»

 

 دسته گلی برای خداحافظی

یکی دیگر از کارکنان سالن ملاقات می‌گوید:«بعد از اصابت اولین موشک، حدود ۳۰ نفر از ملاقات‌کنندگان و کارکنان را به زیرزمین منتقل کردم و همین کار باعث نجات جانشان شد.آن روز یکی از ملاقات‌کنندگان، مرد جوانی بود که برای همسرش گل آورده بود.

 

وقتی بعد از چند دقیقه از زیرزمین بالا آمدم، با صحنه‌ای وحشتناک روبه‌رو شدم. جسد سوخته آن زن جوان روی زمین افتاده بود. تعداد کشته شدگان آن‌قدر زیاد بود که نمی‌شد قدم از قدم برداشت. کف سالن ملاقات غرق خون بود.ناگهان چشمم به پیکر بی‌جان یکی از سربازانمان افتاد. هنوز هم از یادآوری آن روز، به‌شدت منقلب می‌شوم.»

 

او با اشاره به ساختمان اداری که به شدت تخریب شده است، می‌گوید:«طبقه همکف اینجا بخش مددکاری زندان بود. یازده خانم و یک کودک خردسال در اینجا شهید شدند که فرزند یکی از همان مددکاران بود و آن روز با مادرش سرکار آمده بود. بعد از انفجار یکی از همکارانمان دیده بود که یک کودک از ساختمان بیرون آمد و او را در آغوش گرفته بود.

 

اما شدت جراحت کودک و آن همکار ما اینقدر زیاد بود که جسد هر دو را جلوی در ساختمان اداری پیدا کردیم. غروب همان روز زن جوانی عکس آن کودک را دست گرفته بود و مقابل زندان آمده بود.اشک می‌ریخت و می‌گفت من خاله بچه هستم.این بچه امروز با خواهرم سر کار آمده بود.می‌دانیم خواهرم شهید شده فقط می‌خواهم ببینم شما این بچه را دیده‌اید؟ما هم به حدی متاثر بودیم که نمی‌توانستیم صحنه‌ای را که دیده بودیم بازگو کنیم.»

 

او ادامه می‌دهد:«مددکاران ما واقعا دلسوزانه زحمت می‌کشیدند. روزهای دوشنبه جلساتی برگزار می‌کردند تا در آن جلسات زندانیانی را که شرایط آزادی مشروط دارند شناسایی کنند یا هر کمک دیگری که امکان انجامش برای زندانیان وجود داشت لیست می‌کردند.»بعد با اشاره به طبقه بالای ساختمان می‌گوید:«آنجا محل استراحت سربازان است که اجساد آنها قابل شناسایی نبود و با تست دی ان ای احراز هویت شدند.»

 

   کمک زندانیان

یکی از بخش‌هایی که هدف اصابت موشک قرار گرفت بخش بیمارستان زندان بود. جایی که هنوز هم رد خون کسانی که به سختی راه می‌رفتند روی دیوارهایش دیده می‌شود. ساعت دیواری دقیقا روی زمانی که حمله انجام شد خشک شده است.

 

یکی از کارکنان این بخش می‌گوید:«یکی از پزشکان این بیمارستان در جریان حمله دستش قطع شد.آن روز زندانیانی که اینجا بودند کمک کردند و دست قطع شده را پیدا کردند. بعدا که شایعه شد زندانیان زیادی فرار کرده‌اند با خودم گفتم کاش آن روز اینجا بودید و می‌دیدید که زندانیان چطور دلسوزانه به مسئولان کمک می‌کردند. شاید یکی دو مورد فرار نافرجام هم وجود داشت اما آنچه غالبا دیده می‌شد چیزی جز همدلی نبود.»

 

خاکبرداری زندان انجام شده و عملیات بازسازی از سر گرفته شده است. دیوار زندان تقریبا از نو ساخته شده. در جریان حمله صهیونیست‌ها به زندان اوین مادر و دختری برای آزادی پدر خانواده سند آورده بودند که هر دو به شهادت رسیدند و در حال حاضر پدر خانواده هنوز در زندان است. این حمله داغی بر دل کسانی گذاشت که روزهای تلخ و سرد حبس را می‌گذرانند. امید یک بار دیگر در دل آنها کشته شد و تا دنیا دنیاست اوین سند جنایت جنگ خواهد بود.

 

سایر اخبارحوادثرا از اینجا دنبال کنید.
کدخبر: ۶۱۳۵۷۸
تاریخ خبر:
ارسال نظر