کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۹۹۴۴۴
تاریخ خبر:
گزارش میدانی هفت‌صبح از قتل دلخراش الهه حسین‌نژاد، دستگیری قاتل و اسرار جنایت از زبان خانواده‌ها

جنایت امروز، نتیجه گذشته‌ تاریک قاتل

جنایت امروز، نتیجه گذشته‌ تاریک قاتل

روایت هولناک جنایات بهمن در گفت‌وگوی اختصاصی هفت‌صبح با خانواده قاتل

هفت صبح| ساعت حدود ۹ صبح روز پنجشنبه پانزدهم خرداد ماه است که جلوی ‌‌پلیس آگاهی تهران بزرگ می‌رسیم.خانواده الهه حسین‌نژاد بهت‌زده و مضطرب پشت در هستند. همین یک ساعت قبل بود که خبر پیدا شدن جسد الهه، دختر 24 ساله‌ای که از 11روز قبل گم شده بود، به نقل از رئیس پلیس آگاهی استان تهران منتشر شد.احتمالا خانواده الهه هم این خبر را شنیده‌اند و خودشان را خیلی سریع به اینجا رسانده‌اند اما باور اینکه الهه، دختر زیبا و مهربان خانواده ناگهان به قتل رسیده ‌‌باشد، برای آنها سخت است.

photo_2025-06-01_18-40-37

فلش‌بک به گم شدن الهه

چهارم خرداد ماه امسال بود که آگهی گم شدن دختر جوانی به نام الهه حسین‌نژاد منتشر شد.الهه به همراه خواهر بزرگترش در یک سالن زیبایی در غرب تهران کار می‌کرد.او هر روز مسیر خانه‌شان واقع در اسلامشهر تا محل کارش را به همراه خواهرش با ماشین شخصی او طی می‌کردند.خواهر متاهل الهه حدودا هفت سالی بود که در آن سالن زیبایی کار می‌کرد و الهه از دو سال قبل بعد از اینکه لیسانس حسابداری‌اش را از دانشگاه اسلامشهر گرفت، در همان سالن مشغول کار شده بود.

 

روز حادثه الهه قرار بود برای مراقبت از برادر معلول خود زودتر از همیشه به خانه برود.او بعد از خروج از محل کارش با خواهرش تلفنی حرف زده و گفته بود نزدیک خانه است اما درست همان موقع بود که گوشی تلفن همراهش خاموش شده و او غیبش زده بود.تا اینکه صبح روز پنجشنبه خبر پیدا شدن جسد الهه در بیابان‌های حاشیه فرودگاه امام خمینی منتشر ‌‌و دقایقی بعد مشخص شد با تلاش کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی تهران بزرگ قاتل نیز شناسایی و دستگیر شده است.

 

ساعت 10 صبح؛ پلیس آگاهی تهران

پله‌های مرکز عملیات پلیس آگاهی تهران را دو تا یکی بالا می‌رویم تا با قاتلی روبه‌رو شویم که امید یک ملت را برای پیدا شدن الهه ناامید کرده است.معمای قتل الهه برملا می‌شود.او آن روز سوار خودروی سمند نقره‌ای رنگی می‌شود که بهمن راننده آن بود.خودرو متعلق به برادر بهمن است و به‌همین دلیل ماموران صاحب ماشین را نیز بازداشت کرده‌اند تا نقش او در این ماجرا مشخص شود.بهمن ادعا می‌کند وقتی چشمش به گوشی آیفون الهه می‌افتد، وسوسه می‌شود تا گوشی را سرقت کند.او خیلی کوتاه در مورد قتل الهه توضیح می‌دهد:«چشمم به گوشی‌اش افتاد و با او درگیر شدم تا گوشی را بگیرم.وقتی مقاومت کرد، او را با چاقو زدم و بعد جسدش را در بیابان رها کردم.»

photo_2025-06-06_08-39-33

وقتی خانواده باخبر شدند

گفت‌وگو با قاتل الهه تمام می‌شود و وارد اداره چهارم پلیس آگاهی تهران می‌شویم. صدای شیون و زاری می‌آید.حدس موضوع سخت نیست: خانواده الهه وارد پلیس آگاهی شده‌اند و ماموران آنها را از فاجعه هولناکی که رخ داده، باخبر کرده‌اند.حالا آنها می‌دانند که الهه دیگر برنمی‌گردد و چشم انتظاری آنها بعد از 11 روز رنگ مصیبت به خود گرفته است. مادر داغدار الهه انگار که در اتمسفری دور از پلیس آگاهی دخترش را در آغوش گرفته. با دستانش سینه خودش را می‌فشرد و تمام دلتنگی این روزهایش را فریاد می‌زند.او امید داشت الهه برگردد اما حالا دلتنگی او ابدی شد: «الهه‌... دختر زحمت‌کش من.»

 

ماموران پلیس کمک می‌کنند تا خانواده الهه کمی آرام شوند و آنها را راهی خانه‌شان می‌کنند.اقوام دور و نزدیک الهه جلوی در پلیس آگاهی آمده‌اند.چند نفری از دوستان و همکاران الهه هم با چشمان اشکبار حاضر شده‌اند. هیچ کس باور ندارد امیدها برای بازگشت الهه به خانه رنگ باخته و مرد و زن در سوگ از دست رفتن مظلومانه این دختر اشک می‌ریزند.

 

سرقت و اسلحه‌کشی قاتل الهه

خانواده همسر سابق بهمن در روستای همجوار زادگاه او زندگی می‌کنند.همسر سابق بهمن، الهام 29 ساله است که عموی او هنوز هم در همان روستای آبا و اجدادی‌شان زندگی می‌کند.عموی الهام در مورد بهمن می‌گوید:«بهمن داماد برادرم بود اما حالا سه سالی می‌شود که دختر برادرم از او طلاق گرفته است. برادرم برای دامادش خانه ساخت و خیلی به او خوبی کرد اما بهمن خلافکار بود و اینقدر خانواده برادرم را آزار و اذیت کرد که وقتی امروز برادرم شنید بهمن قاتل الهه حسین‌نژاد است، آرزو کرد اشد مجازات در انتظار بهمن باشد.»

 

عموی الهام در ادامه گفت: «بهمن و برادرهایش خرید و فروش مواد مخدر می‌کردند. حتی یکی از برادرهایش یک بار حکم اعدام گرفته بود که تخفیف گرفت. یکی دیگر از برادرهایش هم تبعیدی است.آنها افراد خلافکار و خطرناکی هستند و یک بار بعد از اینکه الهام طلاق گرفت، بهمن با اسلحه و قمه به خانه برادرم رفت و آنها را تهدید ‌ و از خانه‌شان سرقت کرد.»

 

 عموی الهام در ادامه در مورد زندگی برادرزاده خود با بهمن گفت:«بهمن به الهام می‌گفت حق ندارد از خانه بیرون برود و او را در خانه حبس می‌کرد.او بارها الهام را زیر باد کتک گرفته ‌ و حتی چند بار روی سر الهام آب‌جوش ریخته بود.وقتی به خواستگاری الهام آمد، ما نمی‌دانستیم چطور آدمی است و در موردش تحقیق کردیم.اهالی روستای‌شان گفتند که او خلافکار است و وقتی حرف‌های خوبی راجع به او نشنیدیم، به او جواب رد دادیم اما بهمن با حیله و فریب الهام را از خانه فراری داد و ما برای حفظ آبرو مجبور شدیم که به ازدواج او با الهام رضایت دهیم.»

 

ماجرای یک فیلم سیاه

عموی الهام ادامه داد: «بالاخره الهام طلاقش را از بهمن گرفت اما او دست‌بردار نبود و برای خانواده برادرم دردسر درست می‌کرد. حتی یک بار به خانه خاله الهام رفته و زیر گلوی او قمه گذاشته و گفته بود اگر الهام را راضی نکنی به زندگی برگردد، تو را می‌کشم.آن روز از سر و صدای داخل خانه، همسایه‌ها متوجه موضوع شدند و بهمن فرار کرد اما گوشی‌اش را داخل خانه جا گذاشت.

 

ما داخل گوشی او فیلمی از رابطه او با یک زن غریبه پیدا کردیم که معلوم بود با هم دوست بودند اما احتمالا برای تهدید آن زن فیلم را تهیه کرده بود چون او با هر روشی آدم‌ها را تهدید می‌کرد. ما فیلم را به پلیس دادیم. بالاخره اینقدر آزار و اذیت‌های او برای خانواده برادرم زیاد شد که الهام به همراه پدر و مادر و خواهر و برادرش به خرم‌آباد مهاجرت کردند اما بهمن آنجا هم آنها را پیدا ‌‌و با کلت کمری تهدیدشان کرد.او در زمان زندگی با الهام هم بارها می‌گفت خانواده‌تان را می‌کشم.می‌گفت پدربزرگم اوایل انقلاب همسرش را به درخت آویزان کرده، من هم می‌توانم شما را بکشم. او بارها دختر برادرم را به اسیدپاشی و آتش‌افروزی تهدید کرده بود.»

 

دومین متهم پرونده الهه کیست؟

عموی الهام در مورد برادر بهمن که دومین متهم پرونده الهه است، می‌گوید:«اکبر برادر بهمن یک بار در تهران ازدواج کرد و او هم اینقدر همسرش را آزار داد که فقط حدود شش ماه با هم زندگی کردند و بعد خانواده آن زن زندگی‌شان را فروختند و به منطقه نامعلومی مهاجرت کردند.»

 

قاتل الهه گوش پسرعمویش را برید!

عموی الهام در آخر گفت:«همه ما به خاطر الهه خیلی ناراحتیم اما وقتی فهمیدیم بهمن به دام افتاده، در روستای آنها جشن برپا شد.او و برادرانش به خاطر اختلاف ملکی بر‌سر یک زمین ارثی، گوش پسرعموی‌شان را هم بریده بودند!»

 

روایت هولناک نزدیکان قاتل از جنایت‌های او در روستای محل‌زندگی‌شان

قاتل الهه که بود؟

 «بهمن» نام قاتل حدودا 35 ساله ‌‌است. او اهل یکی از روستاهای مشگین‌شهر اردبیل است. روستایی که اهالی آن بهمن را به نیکنامی نمی‌شناسند. یکی از اهالی روستا بعد از فاش شدن راز قتل الهه حسین‌نژاد در گفت‌وگو با خبرنگار هفت‌صبح حقایقی را در مورد بهمن فاش می‌کند اما او علاقه‌ای به فاش شدن نامش ندارد: «بهمن را از بچگی ‌ می‌شناسم.او 5 برادر و 3 خواهر دارد. بهمن و چند برادرش بارها به خاطر دزدی و موادفروشی و خلاف به زندان افتاده‌اند. انگار زندان خانه دوم آنهاست. من ندیده بودم که او در روستا شغلی داشته باشد و شنیده بودم که در تهران موادفروشی می‌کرد. من آخرین بار یک ماه قبل او را در روستا دیده بودم. خانواده او هنوز هم ساکن روستا هستند. او اهل آزار و اذیت بود و بارها در روستا درگیری ایجاد کرده بود و به اموال مردم دست‌درازی می‌کرد.»

 

شوهر سابقم را قصاص‌کنید

همسر سابق قاتل الهه در گفت‌وگو با هفت‌صبح از زندگی پرتلاطم با شوهر‌ خلافکارش‌ گفت

 

چند سال با بهمن زندگی کردی؟

12 سال زندگی مشترک داشتیم.خانواده من با ازدواج‌مان مخالف بودند اما او من را فریب داد و ربود. بعد هم همیشه آزارم می‌داد و به خاطر فحاشی و کتک‌ها و تهدیدهایش اینقدر استرس داشتم که هرگز بچه‌دار نشدم.او گاهی تا سرحد مرگ کتکم می‌زد و اجازه نمی‌داد خانواده‌ام را ببینم و در خانه حبسم می‌کرد.سه سال قبل جدا شدم.

 

شغل او چه بود؟

کار خلاف زیاد می‌کرد.سابقه حمل مواد مخدر و حمل سلاح داشت. اخیرا هم به خاطر ضرب و جرح پسرعمویش بر‌سر اختلاف ملکی، پرونده شرارت دارد. پسرعمویش به کما رفته بود! اما با ماشین هم کار می‌کرد.ما ساکن تهران شده بودیم و او مسافرکشی می‌کرد.

 

سابقه سرقت از خانم‌ها را داشت؟

یک بار یک کیف زنانه خانه آورد و گفت یک خانم به او داده اما مدتی بعد صاحب کیف از او شکایت کرد.نمی‌دانم با زن چه کار کرده بود که کیفش را داخل ماشین گذاشته و پا به فرار گذاشته بود. ما در اردبیل بودیم که بهمن به خاطر شکایت آن زن دستگیر شد.بعد ما مبلغی پول به آن خانم دادیم تا رضایت داد.الان هم در آخرین حکم دادگاه به دلیل یکی از اتهاماتش تبعید شده بود اما از محل تبعیدش فرار کرده بود.

 

چرا به خرم‌آباد مهاجرت کردی؟

به خاطر آزار و تهدیدهای شوهر سابقم! او از خانه پدرم دزدی کرده بود و چهار صبح برای‌مان آزار و اذیت ایجاد ‌ و تهدیدمان می‌کرد.

 

آگهی گم شدن الهه را دیده بودی؟

بله! خیلی در فکرش بودم.چند روزی بود در فضای مجازی خبرهایش را دنبال می‌کردم.تا اینکه فهمیدم جسدش پیدا شده و کنجکاو شدم بفهمم قاتل او کیست که فهمیدم شوهر سابق خودم او را کشته است!

 

به عنوان کسی که با بهمن 12 سال زندگی مشترک داشتی، حاضری از اولیای دم برای او طلب رضایت کنی؟

نه! دلم می‌خواهد قصاص شود!

 

برای پیگیری اخبارحوادثاینجا کلیک کنید.
کدخبر: ۵۹۹۴۴۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر