گذشتن از خون دخترم به قیمت شادی ۸ عروس

مادر مقتول به حرمت امام رضا از خون دخترش گذشت
هفت صبح| مادر مقتول که تصمیم داشت قاتل فرزندش را به مجازات برساند، زمانی که خواب دید قاتل خواهان طلب بخشش و ضمانت امام رضا(ع) است، به یک شرط از قصاص گذشت کرد. او شرط کرد به حرمت امام رضا (ع)، قاتل 8 جهیزیه تهیه کرده و 8 عروس و داماد را به زیارت امام هشتم بفرستد. خرداد سال 94 پسر جوانی به مقابل کلانتری در یکی از شهرستانهای مرکزی رفت و به نگهبان گفت: ساعاتی قبل دختر مورد علاقهام را به قتل رسانده و از جنایتی که مرتکب شدهام به شدت پشیمانم.
مدتهاست که دلباخته المیرا شدهام اما او هیچ احساسی به من نداشت. این اواخر هم متوجه شدم که او قصد ازدواج با شخص دیگری دارد. روز گذشته به سراغ المیرا رفتم و از او خواستم با من ازدواج کند. اما المیرا بازهم مخالفت کرد و ناگهان شروع به داد و فریاد کرد و از من خواست دیگر با او کاری نداشته باشم. صدای فریادهای او باعث شد تا دستم را روی دهانش بگیرم تا داد نزند، اما به خودم که آمدم متوجه شدم دیگر نفس نمیکشد.
جسدی در خودرو
او ادامه داد: هر چه او را صدا زدم جوابی نشنیدم. ساعت 7 عصر بود که المیرا سوار خودروام شد و این اتفاق رخ داد و تمام شب گذشته من کنار جسد او بودم و گریه میکردم. 12 ساعتی از قتل گذشته بود که به یکی از دوستانم زنگ زدم و ماجرا را گفتم. او هم از من خواست خودم را معرفی کنم. گرچه خودم نیز این تصمیم را داشتم اما جرات نداشتم و با صحبتهای دوستم دل را به دریا زدم و خودم را معرفی کردم. با اظهارات مسعود، بلافاصله تیم جنایی وارد عمل شده و به سراغ جسد المیرا که داخل خودرو و در نزدیکی کلانتری بود رفتند. متهم جوان در ادامه بررسیها به بازسازی صحنه قتل پرداخت و با تکمیل تحقیقات پرونده برای صدور حکم به دادگاه کیفری ارسال شد.
حکم قصاص
مسعود زمانی که در جایگاه ویژه متهمان قرار گرفت از اولیای دم درخواست بخشش کرد و گفت: واقعا نمیخواستم المیرا را بکشم و حتی راضی نبودم یک مو از سرش کم شود. من عاشقانه او را دوست داشتم و تمام هراسم این بود که او را از دست دهم. باتوجه به درخواست اولیای دم برای قصاص و اعترافات مسعود به جنایت، قضات دادگاه حکم بر اشد مجازات داده و با تایید این حکم در دیوانعالی کشور، پرونده برای اجرا به دادسرا ارسال شد. از زمانی که پرونده به دادسرا ارجاع شد، چندین جلسه صلح و سازش برگزار شد تا اولیای دم از قصاص قاتل پسرشان گذشت کنند. اما آنها خواهان قصاص بوده و از قاضی اجرای احکام درخواست کردند حکم قاتل فرزندشان را اجرا کنند.
خواب نجات بخش
باتوجه به درخواست اولیای دم، نام مسعود در لیست محکومان به قصاص قرار گرفت و زمانی که او برای اجرای حکم به محوطه انتقال داده شد، پسر جوان به دست و پای اولیای دم افتاد و از آنها طلب بخشش کرد. التماسهای مسعود و صحبتهای خیرین و واحد صلح و سازش که در محل حضور داشتند، باعث شد تا اولیای دم به قاتل مهلت دهند و مسعود به سلولش منتقل شد. با پایان مهلت بخشش، بار دیگر نام پسر جوان در لیست محکومان به قصاص قرار گرفت، مسعود به انفرادی منتقل شد و قرار بر آن بود که سحرگاه روز بعد در زندان به دار مجازات آویخته شود.
اما ساعاتی بعد در سلول باز شد و سرباز زندان به او گفت بخشیده شدی. مسعود که باورش نمیشد چنین اتفاقی برایش رخ داده است، لحظاتی بعد در مقابل اولیای دم قرار گرفت و مادر مقتول به او گفت: در تمام این مدت تصمیم به اجرای حکم داشتم و حتی دفعه اول که مهلت دادم احساس پشیمانی داشتم. تا اینکه امشب قبل از اینکه به اینجا بیایم خوابی دیدم که باعث شد تصمیمم را تغییر دهم. خواب دیدم در حرم امام رضا هستم و مسعود در نزدیکی من ایستاده و با صدای بلند گریه میکند و میگوید امام رضا (ع) تو ضامن خیلیها شدی، مرا هم ضمانت کن و زندگی را به من ببخش.
شرطی برای بخشش
او ادامه داد: با دیدن این خواب ناگهان از خواب بیدار شدم و به همسرم گفتم باید قاتل را ببخشیم. مخصوصا اینکه او در تمام این مدت در زندان کارهای خداپسندانه زیادی انجام داده بود و به شدت از کاری که کرده بود ابراز پشیمانی داشت. فقط یک شرط دارم. زن میانسال در رابطه با شرطی که برای قاتل فرزندش داشت، گفت: میخواهم قاتل به نیت امام هشتم، جهیزیه 8 عروس را بدهد و آنها را برای ماه عسل به مشهد بفرستد. عامل جنایت نیز با شنیدن شرط مادر مقتول گفت: نه تنها شرط او را قبول دارم بلکه نذر کردم که به محض اینکه آزاد شوم به پابوس امام بروم و از او به خاطر بخشیدن من و ضمانتی که کرده است تشکر کنم.