کشوقوس قضایی در پرونده عروس اسیدپاش

پرونده عروس جوان که روی خواهرشوهرش اسید پاشیده و به 10سال زندان و دیه محکوم شده بود با طرح ایراداتی از سوی اداره پرداخت دیه، بار دیگر در دادگاه کیفری تهران تحت رسیدگی قرار گرفت
هفت صبح| تابستان سال 95 مأموران پلیس پایتخت از اسیدپاشی در یکی از محلههای افسریه باخبر و راهی محل شدند. شواهد نشان میداد در این ماجرا زن جوان به نام سمیه بعد از پاشیدن اسید روی صورت خواهر شوهرش قصد فرار داشته که از سوی همسایهها دستگیر شده است. زهره به بیمارستان منتقل شد و عروس خانواده تحت بازجویی قرار گرفت اما جرمش را انکار کرد و گفت نمیداند چه کسی روی خواهرشوهرش اسید پاشیده است.
شکایت از عروس
زهره بعد از بهبودی نسبی در طرح شکایتش به مأموران گفت: شب حادثه در خانه برادرم مهمان بودم و شب را آنجا خوابیدم. سمیه با فرزندش در اتاقخواب بود. صبح بعد از اینکه برادرم به محل کار رفت، سمیه در حالیکه لباس عجیبی به تن داشت بالای سرم ایستاد و قصد داشت مرا خفه کند. بلافاصله از جا بلند شدم و شروع به داد و فریاد کردم که ناگهان او روی صورتم اسید پاشید و فرار کرد. با سروصداهای من بود که همسایهها بیرون آمدند و سمیه را در حال فرار دستگیر کردند. با افشای ماجرا برای عروس جوان کیفرخواست صادر و او در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران، پای میز محاکمه ایستاد.
محاکمه عروس اسیدپاش
در ابتدای جلسه، شاکی در جایگاه قرار گرفت و بار دیگر شکایتش را مطرح کرد. او گفت در این ماجرا پوست صورتم آسیب دیده و بخشی از حس شنوایی و بیناییام را از دست دادهام. به همین خاطر برای زنبرادرم درخواست مجازات دارم.سپس متهم باردیگر جرمش را انکار کرد و گفت: همه این حرفها دروغ است و من عامل اسیدپاشی نبودم.
اصلا از لباسهایی که او میگوید، خبر ندارم و آنها را نپوشیدم. حالا دو سال است که شوهرم و خانوادهاش اجازه نمیدهند فرزندم را ببینم. من بیگناهم و بیدلیل در زندان هستم. سپس شوهر او به عنوان مطلع در جایگاه قرار گرفت و گفت: من در خانه لباس سربازی داشتم. یک هفته قبل از این ماجرا متوجه شدم لباسها در میان رختخواب پنهان شده است.
کنار لباسها یک بسته پودر اسید هم قرار داشت. پیگیر ماجرا نشدم چون اصلا فکر نمیکردم همسرم قصد چنین کاری داشته باشد. خانه ما در طبقه سوم است. راهی به غیر از راهپله و در ورودی ندارد که کسی بتواند وارد خانه شود. آن روز هم فقط همسر و فرزندم در خانه بودند. پس قطعا اسیدپاشی از سوی همسرم اتفاق افتاده و کسی در خانه نبوده است.
او در رابطه با اخلاق و رفتار همسرش به قضات گفت: زمانی که فرزندم خیلی کوچک بود یک روز به خانه آمدم و متوجه شدم مچ دست او آسیب دیده است. علت را پرسیدم که سمیه گفت دستش را گرفتم که در رفت و آسیب دید. من حرف همسرم را باور کردم و او را به بیمارستان بردم. اما حالا با این اتفاق فهمیدم در آن ماجرا هم سمیه مقصر بوده است.
سپس زن جوان روبهروی قضات ایستاد و گفت: من بیگناهم و دو سال است که شوهرم و خانوادهاش اجازه نمیدهند فرزندم را ببینم. در پایان جلسه هیئت قضایی وارد شور شدند و با توجه به نظر پزشکی که در گزارشی اعلام کرده بود در قصاص رعایت تساوی امکانپذیر نیست عروس جوان را به پرداخت دیه و 10سال زندان محکوم کردند.
درخواست تقسیط دیه
عروس جوان که توان پرداخت دیه را نداشت، درخواست اعسار را مطرح کرد و بار دیگر در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.در آن جلسه شاکی پرونده روبهروی قضات ایستاد و گفت: 10 سال زندان مجازات کمی برای سمیه است. او با اسیدپاشی زندگیام را نابود کرد ولی او چند سال دیگر از زندان آزاد میشود و به زندگیاش ادامه میدهد.
وقتی سمیه در جایگاه ویژه ایستاد گفت: من توان پرداخت دیه را به صورت یکجا ندارم. همسرم درخواست طلاق داده و من مهریهام را که 600سکه طلاست به اجرا گذاشتهام. اگر مهریهام را بگیرم به عنوان دیه به شاکی پرداخت میکنم. من تازمانی که در زندان هستم، نمیتوانم دیه را بپردازم. چون من هیچ منبع درآمدی ندارم. تقاضا دارم با تقسیط دیه موافقت کنید. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و درخواست اعسار عروس جوان را نپذیرفتند.
کشوقوس قضایی در صدور حکم تقسیط دیه
در حالی که سمیه دوره محکومیتش را میگذراند اداره پرداخت دیه با طرح اشکالی به صدور حکم ایراد گرفت و پرونده را بار دیگر به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاد تا قضات درباره چگونگی پرداخت دیه اظهارنظر کنند. در این جلسه که نماینده اداره پرداخت دیه حضور داشت، گفت: مبلغ دیه باید بر اساس آسیب کلی به قربانی محاسبه شود. اما قضات در صدور حکم اعلام کردهاند پرداخت دیه باید بر اساس هر عضو آسیبدیده و به تفکیک پرداخت شود. از این رو تقاضا دارم تا این ایراد، رفع و بار دیگر مبلغ دیه محاسبه شود.
سپس سمیه در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من از ابتدا گفتم که اسیدپاشی کار من نبوده است. من اسیدپاشی را قبول ندارم. متهم ادامه داد: چند سالی است که در زندان هستم و دیگر تحمل ادامه حبس را ندارم. یکی از پاهایم فلج شده و نمیتوانم زانویم را خم کنم. من در زندان به بیماریهای مختلفی مبتلا شدهام. در این مدت همسرم طلاقم داده و با زن دیگری ازدواج کرده و من در این مدت فرزندم را ندیدهام.
من به افسردگی مبتلا شدهام از قضات دادگاه کمک میخواهم. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا با رفع ایرادات بار دیگر مبلغ دقیق دیه را مشخص کنند. با مشخص شدن مبلغ دقیق دیه سمیه بار دیگر درخواست اعسار را مطرح و از قضات دادگاه کمک خواست. در این جلسه که در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد سمیه که پیر و خمیده شده بود روبهروی قضات ایستاد و از آنها کمک خواست.
او با گریه گفت: 8سال است که شرایط سختی در زندان دارم. من دیگر تحمل زندان را ندارم و از قضات دادگاه تقاضا دارم به من کمک کرده و با تقسیط دیه موافقت کنند. وی ادامه داد: مبلغ دیه بالاست و نمیتوانم آن را یکجا بپردازم. شاهدانی دارم که گواهی میدهند من شرایط مالی خوبی ندارم. اما اگر قضات با تقسیط دیه موافقت کنند آن را پرداخت میکنم. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.