مرور پرونده| نقشه من و اهل و عیال برای آدمکشی

دستگیری اعضای یک خانواده به اتهام ارتکاب به قتل، موضوع پروندههای جنایی زیادی است
هفت صبح| علاقه و تعصب خانوادگی به همان اندازه که میتواند با ایجاد حس حمیت سبب پیشرفت اعضای خانواده شود، اگر از عنصر عقل و منطق دور باشد، میتواند مضر و حتی جنایتآفرین باشد.وقتی چند نفر از اعضای یک خانواده به اتفاق یکدیگر، خون جلوی چشمانشان را بگیرد و به خاطر ظلمی که گمان میکنند در حق عزیزشان شده تصمیم به حمله مرگبار بگیرند نتیجهاش میشود شمار زیاد پروندههای جنایی که متهمان آن، خانوادگی در زندان به سر میبرند!
حمله خونین بعد از ازدواج مجدد زن جوان
مرداد 99 مرد جوانی در حالی که بر اثر اصابت ضربههای چماق و چاقو بهشدت مجروح شده بود به یکی از بیمارستانهای پایتخت منتقل و ساعاتی بعد به علت شدت جراحات، تسلیم مرگ شد. در بررسیها معلوم شد نزاع خونینی بین چند زن و مرد جوان درگرفته بود که منجر به قتل شده است. در این درگیری دو مرد جوان نیز بازداشت شدند، اما افراد دیگری که در نزاع حضور داشتند پا به فرار گذاشتند. زن جوانی که به همراه محمود- مقتول- در این درگیری حضور داشت در تحقیقات گفت:
چندین سال قبل با مردی به نام کامیار ازدواج کردم، اما اختلافاتی که با همسرم و خانوادهاش داشتم، باعث شد که سال گذشته از او جدا شوم. من از همسر اولم، دو فرزند دارم که بچهها با من زندگی میکنند. مدتی بعد از طلاقم، شوهرخواهر سعید به نام محمود به خواستگاریام آمد و از آنجایی که مرد خوبی بود و از مشکلات زندگیام خبر داشت، با درخواست ازدواجش موافقت و زندگی جدیدی را آغاز کردم. تا اینکه چند روز قبل، پدر محمود فوت کرد و من و شوهرم برای شرکت در مراسم ختم او به شهرستان محل زندگی پدرش رفتیم.
از آنجایی که بیماری کرونا شیوع پیدا کرده و سفر و شرکت در مراسم عزاداری خطرناک است بچههایم را با خودم نبردم و آنها را نزد همسر سابقم گذاشتم و قرار شد بعد از آنکه از سفر برگشتیم بهدنبال آنها بروم. زن جوان گفت: شب حادثه برای بردن بچههایم به خانه همسر سابقم رفتم. اما خانواده او به محض دیدن من شروع به جروبحث کرده و کینه قدیمی که از یکدیگر داشتیم سر باز کرد.
برادر شوهرهای سابقم و کامیار با من درگیر شدند و میخواستند مرا بزنند که من فرار کردم و به کوچه دویدم. اما آنها با چوب و چماق به دنبالم آمدند. شوهرم که این صحنه را دید میخواست از من دفاع کند که آنها به او حمله کرده و محمود را بهشدت زخمی کردند. دقایقی بعد نیز همسایهها با پلیس تماس گرفتند، اما قبل از رسیدن مأموران پلیس، شوهر سابقم و اقوامش فرار کردند و مأموران موفق شدند دو برادرش را دستگیر کنند.
تیراندازی خونین دو برادر
روز 15تیرماه سال95، مأموران پلیس پیشوای ورامین در جریان تیراندازی در یکی از خیابانهای این منطقه قرار گرفتند. زمانی که مأموران خود را به محل حادثه رساندند، تیراندازی به پایان رسیده بود اما شواهد نشان میداد اختلافات خانوادگی علت این درگیری بوده است.
در بررسیهای بیشتر معلوم شد دو برادر که مسلح بودند به سوی پسرعمهشان تیراندازی کرده و او را مجروح کردهاند. هنوز تحقیقات در مراحل مقدماتی قرار داشت که از بیمارستان خبر رسید جوان مجروح بهدلیل شدت جراحات وارده، جانش را از دست داده است. به این ترتیب عاملان این جنایت تحت تعقیب قرار گرفتند.
مادر مقتول در جریان تحقیقات به پلیس گفت: پسرم به دختر داییاش علاقه داشت و میخواست با او ازدواج کند. مدتی قبل به خواستگاری رفتیم و همهچیز بهخوبی پیش میرفت اما پسرم با برادرزادههایم دچار اختلاف شدند و چند مرتبه کار به درگیری هم کشید. پسرم میخواست از آنها شکایت کند اما من مانع شدم تا اینکه امروز آنها با اسلحه جلوی خانهمان آمدند و به سوی پسرم شلیک کردند و او را به قتل رساندند.
چند روز از این حادثه میگذشت که مأموران موفق شدند، دو برادر را به اتهام دست داشتن در قتل پسرعمهشان دستگیر کنند. آنها در همان تحقیقات مقدماتی به قتل اعتراف کردند. برادر بزرگتر گفت: پسر عمهام بعد از خواستگاری از خواهرمان چند مرتبه دنبال او آمد و با هم به گشت وگذار و تفریح رفتند.
ما از این کارش خوشمان نمیآمد تا اینکه یک مرتبه وقتی با خواهرم تماس گرفته بود از پشت تلفن شنیدم که به من و برادرم فحاشی میکند. همین کارش باعث شد از او کینه به دل بگیریم. ما یک روز با او درگیر شدیم و با چاقو مجروحش کردیم. با وجود این، او تماس میگرفت و ما را تهدید میکرد. خواهرمان هم که این وضعیت را دید از ازدواج با او منصرف شد. اما باز هم او ما را تهدید میکرد تا اینکه روز حادثه من و برادرم با اسلحه، مقابل خانهشان رفتیم و میخواستیم او را بترسانیم ولی چون درگیری بالا گرفت به سویش شلیک کردیم.
همکاری پدر با پسر ۱۳ سالهاش در قتل پسر همسایه
فرمانده انتظامی شهرستان فسا از دستگیری مالک گلهداری و پسر ۱۳ سالهاش خبر داد که اقدام به قتل پسر همسایه و انتقال آن کرده بودند.سرهنگ فرهاد آراوند، فرمانده انتظامی شهرستان فسا اظهار کرد: در پی کشف جسدی به علت ضربه به سر در یکی از روستاهای این شهرستان در سوم آذرماه امسال، بلافاصله گروه ویژه بررسی جرائم جنایی پلیس آگاهی فسا، جهت پیگیری موضوع به محل اعزام شدند.
او با بیان اینکه در تحقیقات اولیه مشخص شد مقتول پسری ۱۴ ساله و اهل یکی از روستاهای فسا بوده که شب قبل از قتل، از منزل خارج شده و دیگر بازنگشته است، ادامه داد: ماموران پلیس ضمن بررسی تخصصی محل کشف جسد، تحقیقات را ضمن گفتوگو با اهالی محل تکمیل کردند.این مقام انتظامی، گفت: انگشت اتهام پلیس به سمت یکی از همسالان مقتول که از همسایگان بوده، رفت.
او تصریح کرد: کارآگاهان در بازرسی از یک گلهدانی که در آن محل قرار داشت، مقادیری آثار خون یافتند در حالیکه مالک مدعی بود خون موجود، حاصل از ذبح احشام است.سرهنگ آراوند با اشاره به ارسال نمونه خون به پزشکی قانونی و مطابقت با خون مقتول، افزود: مالک گلهدانی و پسر ۱۳ سالهاش دستگیر و برای تحقیقات تکمیلی به مقر انتظامی انتقال داده شدند.
فرمانده انتظامی شهرستان فسا تصریح کرد: نوجوان ۱۳ ساله در برابر مستندات پلیس، به قتل پسر همسایه با چکش به علت اختلاف و درگیری سابق اعتراف کرد. او با بیان اینکه قاتل با همکاری پدرش برای اینکه هیچ سرنخی از خود به جا نگذارند جسد مقتول را به خارج از روستا انتقال دادند، اضافه کرد: وسیله قتل در منزل آنان کشف شد.
راز کشف جسد در پراید
دی ماه 1400 پیش و به دنبال پیداشدن جسد مردی در یک خودرو پراید در یکی از خیابانهای پایتخت، تحقیقات پلیس برای کشف راز این جنایت آغاز شد. مقتول مردی جوان بود که با ضربات چاقو به قتل رسیده و با طنابی به صندلی ماشین بسته شده بود.طولی نکشید که با استعلام شماره پلاک خودرو، هویت مقتول شناسایی شد. بررسیهای تخصصی برای شناسایی عامل یا عاملان جنایت کلید خورد و کارآگاهان در ادامه به سرنخهایی از یک زن جوان دست یافتند که با مقتول در تماس بود و او را میشناخت. این زن توسط مأموران زیرنظر گرفته شد و شواهدی بهدست آمد که نشان میداد او از ماجرای جنایت باخبر است؛ بنابراین با دستور قاضی جنایی بازداشت شد.
او گفت: مقتول را میشناختم و چون شرایط مالیاش بد بود، چند باری به او کمک کرده بودم. تماسهای ما ادامه داشت تا اینکه فرزندم به دنیا آمد و چون نمیخواستم زندگیام از هم بپاشد از وی خواستم که دیگر با من تماس نگیرد، اما او دستبردار نبود.یک روز که خواهر و برادر ۱۷ سالهام به دیدنم آمده بودند ماجرای مزاحمتهای مقتول را با آنها درمیان گذاشتم و برادرم پیشنهاد کرد حالا که حاضر نیست دست از تماسهایش بردارد باید او را به قتل برسانیم.
متهم ادامه داد: با همدستی برادرم نقشه جنایت را کشیدیم و روز حادثه با مقتول تماس گرفتم و با او قرار گذاشتم. برادرم نیز همراهم آمد و درحالیکه من روی صندلی عقب ماشین مقتول نشسته بودم و او پشت فرمان بود، طنابی دور گردنش انداختم و کشیدم و برادرم نیز با چاقو به او ضربه زد. پس از آن نیز از ماشین پیاده شدیم و فرار کردیم.