پایان خونین زندگی مخفیانه با همسر دوم
مرد جوان قبل از رسیدن موعد محاکمه موفق به جلب رضایت ولیدم شد
هفت صبح| اصرارهای زن صیغهای به شوهرش برای اینکه در خانه او بماند به قیمت جانش تمام شد. مرد جوان در مدت کمی بعد از جنایت توانست رضایت اولیایدم را جلب کند و از جنبه عمومی جرم محاکمه شد.رسیدگی به این پرونده از آبانماه امسال آغاز شد. فریادهای مرد ۳۸ سالهای به نام پیمان در آپارتمانی در منطقه نارمک پیچید و همسایهها که هراسان از خانهشان بیرون دویده بودند با مرد جوان روبهرو شدند که کمک میخواست.
مرد جوان در اولین برخورد با همسایهها گفت که همسر صیغهایاش را با چاقو زخمی کرده است. به اینترتیب خیلی سریع زن ۳۵ ساله به نام شیدا به بیمارستان منتقل شد و اقدامات درمانی کادر درمان برای معالجه و درمان او و نجات جانش آغاز شد. اما ساعتی بعد به خاطر شدت جراحات جان سپرد. به این ترتیب رسیدگی به موضوع وارد فاز جنایی شده و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران به همراه بازپرس کشیک قتل پایتخت در سردخانه بیمارستان بالای سر جسد حاضر شده و تحقیقات را آغاز کردند. بعد از تحقیقات ابتدایی جسد با دستور بازپرس جنایی راهی سردخانه پزشکیقانونی شده و دستور بازداشت تنها متهم پرونده صادر شد.
قتل همسر موقت
پیمان در همان محل بیمارستان توسط ماموران جنایی بازداشت شد و به قتل همسر صیغهای خود اعتراف کرد. اما مدعی شد در درگیری با همسرش ناخواسته موجب مرگ او شده است.با طی روال قانونی متهم به بازسازی صحنه جرم پرداخت.
در جریان رسیدگی قضایی به پرونده در حالی که نزدیک به یک ماه و نیم از جنایت گذشته بود توانست رضایت اولیایدم را جلب کند. به این ترتیب متهم از جنبه عمومی جرم در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد و به تشریح جزئیات ماجرا پرداخت.
پشیمانی در دادگاه
در این جلسه پیمان روبهروی قضات ایستاد و گفت: من، همسر و بچه داشتم که با شیدا آشنا شدم و فهمیدم او از همسرش جدا شده و یک فرزند دارد ولی به تنهایی زندگی میکند. ما به هم علاقمند شدیم و من او را صیغه و خانهای برایش اجاره کرده بودم.»
متهم در ادامه گفت:«آن شب به خانه شیدا رفته بودم تا او را ببینم. اما او اصرار کرد شب را آنجا بمانم. من به شیدا گفتم همسرم در خانه است و متوجه ماجرا میشود و باید به خانه برگردم. اما او دست بردار نبود. هرچه سعی کردم او را قانع کنم نشد. از خواستهاش کوتاه نمیآمد و هر لحظه عصبانیتر میشد. او در اوج عصبانیت فریاد میکشید و میگفت من همسر قانونی او هستم و باید کنارش بمانم.»
متهم در ادامه گفت:«در این بحث او یکباره با چاقو به سمتم حمله کرد و من که از رفتار او شوکه شده بودم چاقو را از دستش گرفتم و به گوشهای پرتاب کرد. همان موقع به اتاق رفتم تا حاضر شوم و به خانه برگردم. اما بار دیگر با چاقو از پشت سر به من حمله کرد. من در یک لحظه برگشتم و میخواستم چاقو را از او بگیرم. اما نمیدانم چطور شد که چاقو با او برخورد کرد. شیدا روی زمین افتاد و من که ترسیده بودم با داد و فریاد از همسایهها کمک خواستم و او را به بیمارستان رساندم. اما کار از کار گذشته و شیدا فوت شده بود.»
متهم در حالی که ابراز ندامت میکرد گفت: باور کنید من شیدا را دوست داشتم و قصد کشتن او را نداشتم. مرگ او اتفاقی رخ داد. شیدا زن عصبی و پرخاشگری بود و به همین خاطر هم اولیایدم که این موضوع را میدانستند اعلام گذشت کردند. من پشیمان هستم و از قضات دادگاه تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوند تا زودتر آزاد شوم.»
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.