معمای قتل نگهبان در ساختمان نیمه کاره
متهم به قتل مرد جوان در دادگاه اتهام خود را انکار کرد
هفت صبح | گره کور پرونده قتل نگهبان ساختمان نیمه ساز در جدال میان کارگران باز نشد و متهم پرونده در دادگاه خودش را بیگناه خواند.رسیدگی به این پرونده از اواخر خرداد ماه سال گذشته به دنبال وقوع درگیری دسته جمعی در ساختمانی نیمهساز در محله هفت چنار تهران آغاز شد. در این درگیری که میان کارگران ساختمانی به وقوع پیوسته بود یکی از آنها به نام فضلالله از ناحیه سر به شدت آسیب دید و به بیمارستان منتقل شد.
تعدادی از شاهدان این درگیری از جمله شوهرخواهر فیضالله در رساندن او به بیمارستان نقش داشتند و بعد از انتقال به بیمارستان بلافاصله تلاش کادر درمان برای نجات جان او آغاز شد اما به دلیل شدت اصابت ضربه جسم سخت به سرش،او به کما رفت.اقدامات درمانی و معالجه ادامه پیدا کرد اما وخامت حال این فرد به حدی بود که سه روز بعد تسلیم مرگ شد .
آغاز تحقیقات جنایی
با مرگ فضلالله تحقیقات پلیسی آغاز شد و ماموران به پرس و جو از شاهدان پرداختند. یکی از شاهدان گفت: صاحب ساختمان از نگهبان به نام فیضالله خواسته بود تا اجازه ندهد هیچ کودکی وارد ساختمان نیمه ساز شود و جانش به خطر بیافتد.نگهبان هم با جدیت رفت و آمد کارگران را کنترل میکرد. در این میان بهرام که آرماتوربند بود پسر ۱۰ سالهاش را همراه خودش به محل کار میآورد.تقریبا هر روز پسر بهرام برای پدرش و بقیه آرماتوربندها غذا میآورد و چند ساعتی در ساختمان نیمه کاره پرسه میزد.
ولی روز حادثه نگهبان مانع ورود پسر بهرام به ساختمان شد. همین موضوع باعث شده بود آنها چندین مرتبه با هم درگیر شوند. آخرین بار وقتی بهرام بالای ساختمان نیمهساز مشغول کار بود پسرش به آنجا آمد. اما ابراهیم اجازه ورود به او را نداد. بهرام که از این موضوع عصبانی شده بود به طبقه پایین آمد و بار دیگر با نگهبان درگیر شد. چند نفر از کارگرها به طرفداری از فیضالله و چندین نفر به هواخواهی از بهرام به جان یکدیگر افتادند. اما من در آن درگیری دیدم یکی از کارگران با یک میلگرد به سر فضلالله زد.
ادعای بیگناهی
در حالی که چند کارگر دیگر نیز اظهارات این شاهد را تایید کرده و بهرام را عامل جنایت معرفی کرده بودند، او به همراه دیگر شرکت کنندگان در نزاع بازداشت شد. اما ادعا کرد ضربهای به قربانی نزده و اشتباه بازداشت شده است . او گفت: درگیری میان ابراهیم و فیضالله رخ داده بود. ابراهیم هم مثل من آرماتوربند بود.پسر من هر روز برای ما غذا میآورد اما روز حادثه نگهبان بیدلیل مانع او شد و دوست من ابراهیم به او اعتراض کرد.
همین باعث شد درگیری بین آنها رخ دهد و خود من هم برای فیصله دادن به موضوع وارد ماجرا شدم.در آن درگیری زد و خورد میان کارگرها رخ داد و من نمیدانم چه کسی ضربه شمشه را به سر فضلالله وارد کرد. من دشمنی و درگیری با او نداشتم و بیگناه هستم .نمیدانم چرا شاهد ماجرا و دونفر از کارگرها مرا عامل قتل معرفی کردهاند. من بیدلیل بازداشت شدهام و ابراهیم عامل این قتل است.
در حالی که متهم منکر دست داشتن در جنایت بود فرضیه تبانی او با چند نفر دیگر از دوستانش برای اینکه ابراهیم را عامل قتل معرفی کنند قوت گرفت. چون دو نفر دیگر از متهمان هم عینا حرفهای او را تکرار کرده و ادعا کردند ابراهیم با شمشه بنایی بر سر مقتول ضربه وارد کرده است.این در حالی بود که شاهدان ماجرا گفته بودند عامل جنایت با میلگرد ضربه را وارد کرده است.با افشای این ماجرا و بنا بر ادله و مستندات دیگری که به دست ماموران جنایی رسید برای بهرام به اتهام قتل کیفرخواست صادر شد. متهم در شعبه 11 دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.
در دادگاه
در ابتدای جلسه پدر قربانی که قیم نوه خردسالش است درخواست قصاص را مطرح کرد.وقتی بهرام روبهروی قضات ایستاد اتهام قتل عمدی را نپذیرفت.او گفت: پسرم هر روز برای من از خانه غذا میآورد ولی نگهبان مانع ورود او میشد. این موضوع باعث درگیری میان من و ابراهیم شده بود.
آخرین بار وقتی پسرم برایم صبحانه آورد ابراهیم مانع ورود او شد و من به ابراهیم اعتراض کردم. همین موضوع باعث درگیری میان کارگران شد و آنها به جان هم افتادند. من نمیدانم چه کسی به فضلالله ضربه زد.من ضربهای به او نزدم و بیگناه هستم. با پایان دفاعیات متهم قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.