جزئیات جدید از قتل هولناک پزشک سرشناس تهرانی| پدر مقتول تقاضای قصاص متهمان را کرد
پدر و مادر پزشک سرشناس تهرانی در دادگاه محاکمه پسر دیگرشان تقاضای قصاص فرزند خود را رسما اعلام کردند
هفت صبح| یکی از تکان دهندهترین جنایتهای سالهای اخیر قتل دندانپزشک تهرانی به دست برادرش بود که اواخر سال ۱۴۰۱ رقم خورد.بعد از گم شدن پزشک تهرانی به نام حمید، ردیابیها برای یافتن ردی از او آغاز شد و ماموران در اولین گام از تحقیقات خود متوجه اختلاف عمیقی شدند که از مدتها قبل بین او و برادرش وجود داشت.همین کافی بود تا به مطبی که برادر مقتول به تازگی اجاره کرده بود سر زده و منشی این مطب را تحت بازجویی قرار دهند.
منشی که پسر جوانی به نام فرزین است در ابتدا سعی داشت حقیقت را کتمان کرده و مسیر پلیس را از رسیدن به حقیقت منحرف کند اما تیزهوشی ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران دست فرزین را رو کرد و او پرده از راز جنایت هولناک خود با همدستی برادر حمید به نام صابر برداشت.
بررسیها حکایت از آن داشت که مدتی قبل صابر قصد داشته است نماینده مجلس شود و برادرش به عنوان اسپانسر او، از صابر حمایت مالی کند. اما صابر رای نیاورد سپس حمید از صابر تقاضای بازگرداندن پولش به مبلغ 500 میلیون تومان را میکند اما همین موضوع سبب بروز اختلاف بین دو برادر میشود.متهم که او نیز پزشکی حاذق و مشهور و کاندیدای نماینده مجلس بود؛ نقشه ماهرانه قتل برادر خود را با همدستی دستیارش طراحی و اجرا کرد.
او با خیال اینکه فکر همه جای این نقشه را برای فاش نشدن راز جنایت کرده است، چرخ گوشتی تهیه کرده و جسد مثله شده برادرش را چرخ کرده و کباب کرد اما بعد از اینکه دستش رو شد گناه را گردن همدست خود انداخت ولی همدستش که دانشجوی او در یکی از رشتههای علوم پزشکی بود در جریان بازجوییها و بازسازی صحنه جرم جزئیات این جنایت هولناک را شرح داد.
در حالی که متهمان اذعان داشتند تکههای کباب شده جسد را آذوقه حیوانات کردهاند، جز چند تکه از جسد در باغچههای اطراف محل وقوع جنایت چیزی از بقایای جسد پیدا نشد.با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد و متهمان پای میز محاکمه رفتند.
پدر مقتول تقاضای قصاص متهمان را کرد
در ابتدای جلسه رسیدگی کیفرخواست صادر شده از دادسرا قرائت شد که مطابق آن برادر مقتول و همدستش هر دو متهم شدند به مشارکت در قتل عمدی،آدم ربایی و اخذ سند به عنف و همچنین جنایت بر میت.سپس وکیل اولیای دم از جانب پدر مقتول تقاضای قصاص متهمان را کرد و بیان داشت حتی در صورت مجرم شناخته شدن هر دو متهم سهم دیه را برای قصاص دو نفر پرداخت میکنند.
سپس نوبت به برادر مقتول رسید که در برابر اتهامات انتسابی از خود دفاع کند که او گفت:«اتهامم را قبول ندارم.من با برادرم اختلاف مالی داشتم و با هر ترفندی میخواستم با او حرف بزنم که مشکل را حل کنیم، او قبول نمیکرد.برای همین مجبور شدم با این ترفند او را به مطب خیابان فرشته بکشانم تا همانطور که او از من چک و سفته داشت من هم از او بگیرم که اگر او اجرا گذاشت من هم بگذارم.
وقتی وارد مطب شد و چشمش به من افتاد شروع کرد به ابراز ناراحتی و با هم درگیر شدیم.من میگفتم آرام باش تا با هم صحبت کنیم.بعد فرزین گفت وقتی شما با هم گلاویز شده بودید من به او یک آمپول زدم.با اینکه من خبر نداشتم که قرار است آمپول بزند.برادرم چند روزی در طبقه چهارم بود و نیت من فقط حل مشکل بود.در این مدت من هر چه میخوردم به او هم میدادم.
تا اینکه یک روز وقتی در طبقه پایین بودم، فرزین با عجله پایین دوید و گفت رگ دست و پاهای برادرم را زده است.من سریع بالا دویدم و دیدم برادرم را به قتل رسانده است.خیلی ترسیدم چون حالا فرزین از من نقطه ضعف بزرگی داشت که میخواست با آن از من اخاذی کند.برای همین من گوش به فرمان او شدم و هر کاری میگفت انجام میدادم.نقشه مثله کردن برادرم را هم کشید و من چارهای جز اطاعت از او نداشتم.اما تمام مراحل را خودش انجام داد.»
قاضی در مورد نقشه از پیش تعیین شده به گواه خرید چرخ گوشت و تهیه لوازم برای مثله کردن جسد اشاره کرد که متهم گفت:«در مطب گاهی برایم مهمان میآمد و چرخ گوشت را برای تهیه کباب خریده بودم.»
دومین متهم
سپس فرزین در دفاع میگوید:«صابر استاد دانشگاه من بود و وقتی درباره بیماری تیروئیدم از او مشاوره گرفتم بیشتر به هم نزدیک شدیم.مدتی بود که صابر از اختلافاتی که با برادرش داشت با من حرف میزد.میگفت که نقشه قتل برادرش را کشیده است و از من میخواست کمکش کنم.به من وعده کار پردرآمد و ماشین و پول داد و همین باعث شد که من وسوسه شده و قبول کنم که با او همدستی کنم.بالاخره صابر برای به قتل رساندن برادرش این مطب را اجاره کرد.
او از حرفهایی که در خانواده میشنید متوجه شده بود که حمید درصدد احداث مرکز درمانی کودکان است.دوستان نزدیک حمید را هم میشناخت و به من گفت به حمید زنگ بزنم و خودم را برادر یکی از دوستانش جا بزنم.من هم همین کار را کردم و با حمید تماس گرفتم و گفتم شنیدهام درصدد راهاندازی مرکز درمان کودکان هستی.بعد گفتم آپارتمانی در فرشته سراغ دارم که میتوانم به این منظور آنجا را برای تو با قیمت مناسب اجاره کنم.با همین ترفند با حمید در آپارتمان قرار گذاشتم.»
متهم ادامه داد:«صابر در طبقه سوم بود و اسلحه ساچمهای هم در دستش بود.من به حالت گپ زدن از طبقه اول با حمید بالا آمدم تا رسیدیم به طبقه سوم. ناگهان صابر بیرون آمد و اسلحه کشید و به برادرش شلیک کرد.حمید خیلی شوکه شده بود و فریاد زد صابر تویی؟! بعد حمید افتاد و صابر روی سینهاش نشست.از قبل قرار بود آمپول خواب آور به او تزریق کنیم.صابر برادرش را محکم گرفت تا من به او تزریق کردم.
حمید گیج و منگ شده بود.او را به طبقه چهارم بردیم و روی یک ویلچر نشاندیم.بعد دست و پایش را با زنجیر بستیم.برای این کار از سریال خونسرد ایده گرفته بودیم.صابر میخواست از او امضاهایی بگیرد و برای همین 3 روز در همان حالت حمید را نگه داشتیم.حدود 100 امضا و چک و مبایعه نامه از او گرفت.بعد از 3 روز گفت که دیگر باید او را به قتل برسانیم.
خودش یک رگ دست برادرش را زد و من رگ دست دیگرش را زدم.بعد هم رگ پاهایش را زدیم.وقتی مطمئن شدیم که دیگر نفس نمیکشد مطابق نقشه قبل جسد را تکه تکه کردیم.بعد هم تکههای جسد را آذوقه حیوانات کردیم.» بعد از پایان یافتن دفاعیات متهمان قضات برای صدور رای وارد شور شدند.