کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۵۵۷۸۹
تاریخ خبر:

یک سال زندگی مخفیانه بعد از از قتل

یک سال زندگی مخفیانه بعد از از قتل

زن جوان راز قتل همسرش توسط دوست صمیمی مرد را پنهان کرده بود

هفت صبح| اواسط اردیبهشت‌ماه سال ۱۴۰۲ مرد میانسالی با مراجعه به اداره چهارم پلیس آگاهی تهران مفقود شدن ناگهانی پسر ۲۷ ساله خود را اعلام کرد. به این ترتیب تلاش کارآگاهان برای یافتن ردی از مرد گمشده آغاز شد. این موضوع در حالی بود که همسر جوان این مرد نیز از سرنوشت شوهر خود اظهار بی‌اطلاعی می‌کرد.

  

کشف یک جسد سوخته

 

در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ماه جسد سوخته مرد جوانی در یک چادر مسافرتی شعله‌ور در منطقه کن سولقان کشف شد. شدت سوختگی جسد به حدی بالا بود که شناسایی جسد غیرممکن شده بود. رسیدگی به موضوع در دستور کار امیرحسین علیمردان، بازپرس کشیک قتل پایتخت قرار گرفت و جسد برای تشخیص هویت و تعیین علت تامه فوت به سردخانه پزشکی قانونی منتقل شد. در نتیجه معاینات و آزمایش‌های انجام شده در پزشکی قانونی مشخص شد، مقتول به دلیل اصابت ضربات متعدد با جسم سخت جان خود را از دست داده است اما هویت جسد مشخص نشد.

    

افشای راز جنایت

 

تلاش کارآگاهان برای یافتن ردی از مرد گمشده ادامه داشت تا اینکه مأموران متوجه شدند، همسر این مرد مدتی است با خانواده خود در ارتباط نبوده و همچنین رفتارهای مشکوک دیگری نیز از او بروز کرد که حساسیت کارآگاهان را برانگیخت. به همین دلیل، این زن جوان به نام «پریسا» تحت نظر قرار گرفت و مشخص شد که از مدتی قبل با مرد غریبه‌ای به نام «یاسر» در تماس است. پریسا و یاسر جهت تحقیقات به پلیس آگاهی تهران احضار شدند و وقتی ضدونقیض‌گویی آن‌ها ظن ماموران را برانگیخت، فرضیه مطلع بودن آن‌ها از سرنوشت مرد گم‌شده رقم خورد و حکم بازداشت هر دو نفر صادر شد. زوج جوان که در ابتدا منکر هرگونه اطلاع از سرنوشت جوان گم‌شده داشتند؛ سرانجام لب به اعتراف گشوده و جنایت ارتکابی‌شان را اعتراف کردند. البته یاسر دوست صمیمی مقتول بوده و همسر مقتول نیز ارتباطی با او نداشته است. زن جوان در اعترافات اولیه گفته بود که به بهانه پیک‌نیک، شوهرش را به کَن سولقان کشانده و در آن‌جا با هم‌دستی مرد غریبه او را به قتل رسانده و آتش زده‌اند. اما در اعترافات بعدی زن جوان گفت در قتل شوهرش هیچ نقشی نداشته و از ترس، راز قتل را پنهان کرده بوده است. همسر مقتول و دوست مرد جوان در اولین جلسه بازجویی‌شان در شعبه دهم دادسرای جنایی تهران اظهار داشتند، مقتول را در خانه‌اش واقع در فرحزاد به قتل رسانده و سپس جسد را به منطقه کن برده و آتش زدند.

 

ادامه این گزارش را در گفت‌وگوی خبرنگار ما با متهمان پرونده بخوانید:

 

شایان ذکر است روایت متهمان تنها نقل قول خبرنگار ما از ایشان بوده و هفت صبح، صحت اظهارت آنها را تائید یا تکذیب نمی‌کند.

  

در قتل شوهرم بی‌گناهم

 

پریسا چند سال داری؟

۳۰ سال.

 

تحصیلات؟

فوق دیپلم هتل‌داری دارم و در همین زمینه هم کار می‌کردم.

 

با شوهرت چطور آشنا شدی؟

او مهمان‌دار یک شرکت هواپیمایی بود و در جریان کار با او آشنا شدم.

 

با هم‌دستت چطور آشنا شدی؟
یاسر دوست صمیمی شوهرم بود. در گذشته با هم هم‌کلاسی مدرسه بودند. زمانی که ۹ سال قبل، من و شوهرم زندگیمان را در آپارتمان خود واقع در فرحزاد شروع کردیم، یک روز شوهرم و یاسر همدیگر را اتفاقی در محل دیدند و سلام و احوال‌پرسی کردند؛ از آن وقت بود که معاشرت آنها دوباره شروع شد. اما من با یاسر رابطه عاطفی نداشتم و در این پرونده نقشی ندارم.

 

از حادثه قتل شوهرت بگو.

شوهرم یک فرد خلافکار بود، حتی پرونده قضایی هم دارد. او در هر جایی استخدام می شد، وقتی متوجه سابقه خانواده‌اش می‌شدند، اخراجش می‌کردند. پدر و مادرش از مجاهدین خلق بودند و اوایل انقلاب اعدام شده بودند. بعد او به بهزیستی منتقل شد و خانواده‌ای او را به سرپرستی گرفته بودند. در واقع، فردی که فقدانش را به پلیس گزارش داد، پدرخوانده‌اش بود. بی‌کارشدن‌های پی‌درپی او باعث شده بود دست به خلاف بزند. مثلاً خودش را پزشک جا می‌زد و به منازل مردم برای معالجه‌شان می‌رفت و پول‌های کلان می‌گرفت یا جعل عنوان بسیجی کرده و از مردم اخاذی می‌کرد. این اواخر هم اقدام به خفت‌گیری می‌کرد و برای انجام خلاف‌هایش از یاسر سواستفاده کرده بود، برای همین با هم اختلاف پیدا کرده بودند.

 

رفتار همسرت با تو چطور بود؟

تعریفی نداشت؛ او عصبی بود و من از خلاف‌هایش می‌ترسیدم.

 

چرا جدا نمی‌شدی؟

خانواده‌اش به من پول می‌دادند تا تحملش کنم؛ من هم قبول می‌کردم.

 

روز قتل او کجا بودی؟

رفته بودم پسر خردسالم را به مهدکودک ببرم. وقتی برگشتم، متوجه شدم در اتاق خواب با هم درگیر شده‌اند. وارد اتاق که شدم، از دیدن حجم خون بالا آوردم.

 

بعد نقشه آتش کشیدن جسد را کشیدید؟

یاسر جسد را داخل ماشینش برد و بعد به من گفت در ماشین بنشینم تا کسی به او شک نکند. فردای روز حادثه جسد را به کَن برد و داخل یک چادر سفری آتش زد.

 

در این مدت با یاسر زندگی می‌کردی؟

بله؛ او، من و فرزندم را به مکان‌های مختلفی منتقل می‌کرد. تنها کسی که از طریق دی‌ان‌ای او می‌توانستند هویت جسد همسرم را مشخص کنند، پسرم بود برای همین هم پنهان می‌شدیم.

 

اگر در جنایت دست نداری و با یاسر ارتباط عاطفی نداری، چرا همراهش شدی؟

چون می‌ترسیدم پسرم را بکشد.

 

یک لحظه عصبانی شدم و کشتمش.

یاسر از خودت بگو.

۳۲ سال دارم و مهندس برنامه نویسی کامپیوتری هستم. مدتی قبل هم متوجه شدم مبتلا به سرطان کبد شده‌ام.

 

چرا دست به قتل زدی؟

با مقتول دوست بودم؛ وقتی بعد از سال‌ها او را دوباره دیدم، به من گفت می‌تواند برایم کارت پایان‌خدمت درست کند. به همین بهانه از من حدود ۲۰۰ میلیون تومان پول گرفت. از طرفی، من را ناخواسته وارد خلافکاری‌هایش کرد؛ مثلا با مُهری که به نامم ساخته بود، از یک شرکت کلاهبرداری کرده بود. او کارت پایان‌خدمت را برایم تهیه نکرد و می‌خواست من را وادار به همدستی در خلاف‌هایش کند. برای همین روز حادثه با او درگیر شدم.

 

چطور او را کشتی؟

در حال اثاث‌کشی بوده و خانه‌شان خیلی به‌هم ریخته بود. من از میان وسایل، جسم سنگینی که از قطعات یدکی موتورش بود را برداشتم و به سرش کوبیدم.

 

گزارش رسیدگی به این پرونده تا روشن شدن ابعاد پنهان ماجرا در شعبه دهم دادسرای جنایی تهران در جریان است.

 

کدخبر: ۵۵۵۷۸۹
تاریخ خبر:
ارسال نظر