شب خونین گیمرها در جنتآباد
5 جوان دهه هشتادی برای طراحی بازی خانهای اجاره کردند که درآنجا دو نفر کشته شدند
روزنامه هفت صبح| ساعت 12 ظهر روز دوشنبه 23 بهمن ماه امسال دختر جوانی هراسان و وحشتزده با مرکز فوریتهای پلیس 110 تماس گرفت و خبر هولناک قتل دو دوست خود در خانهای مسکونی واقع در جنتآباد تهران را مخابره کرد.
این دختر گفت:«یکی از دوستان ما با شمشیر دو دوست دیگرمان را به قتل رسانده و حال خودش نیز وخیم است.» به این ترتیب رسیدگی به موضوع در دستور کار امیرحسین علیمردان بازپرس کشیک قتل پایتخت قرار گرفت و تیم تشخیص هویت پلیس آگاهی در محل وقوع قتل حاضر شدند.
جسد دختر 20ساله و پسر 21سالهای در واحد مسکونی غرق در خون افتاده بود و پسر 21ساله دیگری در حالی که شمشیر در دستش بود اما خودش هم به دلایل نامعلوم به شدت مجروح شده بود در سمت دیگری افتاده بود.
به این ترتیب مراتب موضوع به اطلاع اورژانس تهران نیز رسید و امدادگران عامل جنایت به نام پوریا را به بیمارستان منتقل کردند. متهم در حالی تحت درمان قرار گرفته است که به علت شدت جراحات وارد شده قادر به تکلم نیست. تحقیقات جنایی برای رازگشایی از این جنایت هولناک کلید خورد.
در اولین قدم از تحقیقات دختر جوان که موضوع را به پلیس اطلاع داده بود به همراه دوست دیگرش تحت بازجویی قرار گرفتند. این دو دختر 20ساله جزئیات حادثه را شرح داده و یکی از آنها در اولین اظهارات خود به بازپرس پرونده گفت:
«ما 5 دانشجوی رشته برنامهنویسی کامپیوتر بودیم که از مدتی قبل تصمیم گرفتیم در فرصتی مناسب برای طراحی بازی کامپیوتری چند روزی خانهای با هم اجاره کنیم چون به جز یک نفر بقیه ساکن شهرستان هستیم و انجام این کار در خانه یکی از ما غیرممکن بود.
سه روز قبل از این حادثه بالاخره تصمیم خود را عملی کردیم و واحد مسکونی را در محله جنتآباد که به صورت روزانه اجاره میدادند برای یک هفته اجاره کردیم. قرار بود در این مدت طراحی بازیمان را تمام کنیم اما شب اول تولد یکی از دوستانمان بهنام رامین را که در این جنایت به قتل رسید در همان خانه برگزار کردیم. یکی از بچهها برای رامین یک شمشیر سامورایی کادو خریده بود. در واقع همان شمشیر بلای جان او شد!»
این دختر در ادامه گفت:«شب قبل از حادثه بچهها پیشنهاد دادند که مخدر روانگردان مصرف کنیم. ما هم قبول کردیم. ما سه دختر بودیم که به همراه پوریا و رامین در آن خانه بودیم. من و یکی از دوستانم خیلی کم مخدر ماشروم مصرف کردیم اما دوست دیگرم که به قتل رسیده است به همراه پوریا و رامین مقدار زیادی موادمخدر مصرف کردند.
بعد از این که ساعتی از مصرف مخدر گذشت کاملا مشخص بود که دوستانمان به هیچوجه در حال خودشان نیستند. یکی از آنها در خانه راه میرفت و به نقطهای نامعلوم خیره میشد و با افراد خیالی حرف میزد. دیگری توهم زده بود و میگفت من به عالیترین مقام و مرتبه رسیدهام.
حال آنها به حدی دگرگون شده بود که من از آنها میترسیدم! برای همین به دوستم گفتم بیا بیرون از خانه برویم و چند ساعت بعد که حالشان بهتر شد برگردیم و او هم قبول کرد.تا نزدیک صبح در خیابان پرسه زدیم و بعد به خانه یکی از دوستانمان رفتیم و استراحت کردیم.
نزدیک ظهر تصمیم گرفتیم به همان خانه اجارهای برگردیم. فکر میکردیم تا حالا حتما تاثیر مخدر از بین رفته و حال دوستانمان خوب شده است اما وقتی به آن خانه رسیدیم و کلید انداختیم با صحنه وحشتناکی روبهرو شدیم. شمشیر در دست پوریا بود و رامین و دوست دیگر ما جانشان را از دست داده بودند.»