مادرمان را بازداشت کنید؛ او قاتل پدرمان است
پنج خواهر و برادر بعد از اعلام نتیجه پزشکی قانونی نسبت به مرگ مشکوک پدرشان اعلام جرم کردند.
روزنامه هفت صبح، فاطمه شیخعلیزاده| رسیدگی به مرگ مشکوک مرد میانسال در یکی از بیمارستانهای جنوب تهران از اواسط مهرماه امسال با اعلام شکایت فرزندان او در دستور کار محمدمهدی براعه، بازپرس کشیک قتل پایتخت قرار گرفت. با طرح این شکایت از سوی 5 خواهر و برادر، بازپرس جنایی دستور انتقال جسد مرد 75ساله به پزشکی قانونی جهت انجام آزمایشات لازم را صادر کرد.
با گذشت 3 ماه از فوت این مرد، در نهایت نتیجه سمشناسی آزمایشات پزشکی قانونی اعلام و مشخص شد علت تامه فوت این مرد سالخورده مسمومیت دارویی ناشی از مصرف متادون است. با مشخص شدن نتیجه پزشکی قانونی صبح روز شنبه، 5 خواهر و برادر در شعبه سوم دادسرای جنایی تهران حاضر شده و شکایت خود را علیه مادرشان بهخاطر قتل عمدی پدر بهثبت رسانده و تقاضای رسیدگی به پرونده را کردند.
پدرمان معتاد نبود
در این جلسه 4 خواهر به همراه تنها برادرشان مقابل بازپرس جنایی حاضر شدند. یکی از خواهران گفت: «پدر و مادر ما زندگیشان را با عشق شروع کرده بودند. سربازی پدرم در شهری که فاصله زیادی با تهران دارد بود و مادرم هم اهل و ساکن آنجا. در همان دوران پدر و مادرم همدیگر را دیدند و پدرمان یک دل نه صد دل عاشق مادرم شد.
گمان میکنم همین تفاوت فرهنگیشان باعث شد که همیشه باهم اختلاف داشتند. مادرمان زن بداخلاقی است و حتی با ما که فرزندان او هستیم هم سازش ندارد. حتی اگر میدید که روابط ما خواهرها و برادرمان با همدیگر خوب است بین ما شروع به بدگویی میکرد تا کدورتی ایجاد کند.
هیچکدام از ما نمیتوانستیم با مادرمان سازش داشته باشیم تا جاییکه یکبار یکی از خواهرانم را که مجرد است از خانه بیرون کرد و خواهرم از همانموقع به تنهایی زندگی میکند. ما تنها یک برادر داریم که مادرم با او سازگاری نداشت و برادرم از حدود 4 سال قبل در مغازه اجارهای خود میخوابد.»
در حالی که بقیه خواهران و برادرشان حرفهای این زن را تایید میکردند، در ادامه گفت: «ما میدانستیم که مادرمان با پدرم رفتار خوبی ندارد. یکبار او به خواهران خود یعنی خالههای ما گفته بود که چند روز دست و پای پدرمان را بسته و به سرکار رفته است و پدرم تا غروب در همان حال بوده و حتی آب و غذا هم نخورده بود. مادرم اجازه نمیداد ما به پدرمان نزدیک شویم و مثلا برای مشکل بیناییاش او را نزد پزشک ببریم، چون بینایی پدرم به حدی ضعیف شده بود که دیگر نمیتوانست برای کارش یعنی رانندگی با تاکسی از خانه خارج شود.»
مرگ مشکوک پدر خانواده
او بعد از این مقدمهچینی در مورد مرگ پدر خود گفت: «چند روزی بود همه ما از پدرمان بیخبر بودیم. چندینبار با موبایلش تماس گرفتیم اما پاسخی نمیداد. تا اینکه مادرم به ما خبر داد که حال پدرمان بد شده و او را به بیمارستان منتقل کردهاند. وقتی بالای سر پدرم رسیدیم حالش اصلا خوب نبود و دیدن این وضعیت جسمانیاش برای ما خیلی عجیب بود، چون چند روز قبل او را دیده بودیم و بهجز مشکل بیناییاش هیچ مشکلی نداشت.
چند ساعت بعد از انتقال او به بیمارستان پدرمان فوت کرد. ما که خیلی شوکه شده بودیم بابت مرگ مشکوک او شکایت کردیم. وقتی نتیجه پزشکی قانونی مشخص شد مطمئن شدیم که کسی به پدرمان متادون خورانده است چون او در طول عمرش هرگز اعتیاد نداشت.
اما مادرمان مصرفکننده بود و یکبار یکی از خواهرانم مقداری مواد مخدر از خانهاش پیدا کرد و به آزمایشگاه برد تا بفهمیم چه چیزی است که به ما گفتند شیشه است. همه شک ما به مادرمان بود که به پدرمان متادون خورانده باشد و وقتی این موضوع در خانواده مطرح شد مادرم رک و راست به ما گفت پدرتان را من کشتم!
چون از جوانی از او خوشم نمیآمد و خیلی من را اذیت کرده بود. حالا هم بروید هر کاری میخواهید انجام دهید!» شاکی در ادامه افزود: «ما 5 خواهر و یک برادر هستیم که فقط یکی از خواهرانمان الان همراه ما نشده است و بقیه از مادرمان شکایت داشته و ملتمسانه تقاضا داریم نگذارید خون پدر ما پایمال شود.»در حالیکه هر 5 شاکی شکایت خود را بهصورت جدا از هم به ثبت رساندند، بازپرس جنایی دستور احضار مادر آنها جهت انجام تحقیقات و بازجویی را صادر کرد.
بنابراین گزارش رسیدگی به این پرونده تا روشن شدن راز ماجرا در دستور کار بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی تهران قرار دارد.